بوعلی سینا دشمنان سرسختی داشت. هم از جانب سیاسیون که می خواستند او را به دربارهای خود بکشند و هم از جانب علمای حسود که به او تهمت های ناروا می زدند.
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل
بنیاد بوعلیسینا به نقل از خبرآنلاین، دکتر نجفقلی حبیبی، محقق و مصحح آثار فلسفه
و عرفان اسلامی در گفت و گو با مهر به ابعاد ناشناخته ای از زندگی ابن سینا پرداخته
است. دکتر حبیبی در این مصاحبه به مساله تکفیر و تهمت هایی که به ابن سینا زده می شد،
اشاره کرده است که نکات مهم آن را در ادامه می خوانید.
* ابن سینا شخصیتی است که بسیار مورد مناقشه
است. از طرفی رجال آن دوره همه به دنبال این هستند که ابن سینا را به دربار خود بیاورند
که به آنها آبرو و حیثیت میداد و افتخار می کردند که در دربار آنها شخصی مثل ابن سینا
زندگی کند. از طرف دیگر خُشک مقدسهایی هم وجود داشتند که نمی توانستند افرادی چون
ابن سینا را تحمل کنند. بنابراین تهمتها نسبت به ابن سینا می توانست بالا بگیرد و
افرادی که با ابن سینا دشمن هستند هم زیاد است.
*هیچ بعید نیست که نوشته جوزجانی درباره
زندگی نامه ابن سینا دست کاری شده باشد، چون هنوز هیچ نسخه مطمئنی از جوزجانی در دسترس
وجود ندارد. جوزجانی می گوید ما شب ها پیش ابن سینا جمع می شدیم و یکی شفا می خواند
و ابن سینا شرح می داد وقتی خسته می شدیم می گفت مشروبات بیاورند و نوازندگان بیایند
و بعد از رفع خستگی دوباره می نشستیم و دوباره می خواندیم. اگر این حرف درست باشد،
با سر مست دوباره چطور می توانستند فلسفه و طب بحث کنند؟
* نظامی در چهار مقاله از دانشمندی نقل می
کند که او گفته من که «باکالیجار»م به همراه چند نفر سحر میرفتیم پیش ابن سینا درس
می خواندیم وقتی ما می رسیدم ابن سینا بخشی از کتابهایش را نوشته بود، بعد ما میرفتیم
تا نماز صبح درس می خواندیم. نماز جماعت را با شیخ میخواندیم. چون ابن سینا وزیر بوده
نزدیک طلوع آفتاب، رجال و معاریف می آمدند تا با هم به وزارتخانه بروند و آن وقت ما
با هم به بیرون می رفتیم. این گزارشها با سنت علما که هنوز هم مرسوم است و علما سحر
بلند می شوند و تدریس می کنند نزدیکتر و دقیقتر است.
* گزارش جوزجانی، مغشوش است و علت آن هم
این است که سندهای روشنی از جوزجانی نداریم. به خصوص اینکه افرادی که با ابن سینا دشمن
هستند هم زیاد است. همچنین گزارشهای خلاف این مورد هم زیاد است، مثلا ابن سینا میگوید
وقتی به مشکل علمی بر می خوردم به مسجد می رفتم و دو رکعت نماز می خواندم .
* یا مثلا در گزارش ها هست شخصی به مشکل
فلسفی برخورد و آن را نوشت و برای ابن سینا فرستاد. ابن سینا، سحر به دنبال جوزجانی
می فرستاد تا کسی را بفرستد که جواب نامه را ببرد. روای می گوید که وقتی رفتیم ابن
سینا سر سجاده نشسته بود و سر سجاده جواب را نوشته که یک رساله فلسفی است. گزارش های
پیچیده این گونه هم هست، چرا این گزارش ها را قبول نکنیم و آن روایتها را قبول کنیم.
همچنین بحث های عرفانی اشارات بسیار جالب است و هنوز کسی نتوانسته در حوزه عرفان به
این زیبایی رساله بنویسد. چنین شخصی باید شخص باتقوایی باشد.
*یکی از دلایلی که ابن سینا را تکفیر کردند
این بود که رساله های توحیدیه با سجع و قافیه نوشته بود و بهانه کردند که اینها چون
خیلی سجع و قافیه دارد حتما او می خواست با قرآن مبارزه و هماوردی کند به همین دلیل
او را تکفیر کردند. در مجموع می توان گفت چنین شخصی دشمنان سرسختی داشته است. هم از
نظر سیاسیون که دنبالش بودند که او را به دربارهای خود بکشانند و او نمی رفت و هم علمایی
که در رشته های مختلف حسادتشان برانگیخته می شد.