هم اندیشی کرونا و فلسفه سیاسی به صورت مجازی در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل
بنیاد بوعلیسینا به نقل از خبرگزاری مهر، نود و ششمین جلسۀ گروه علمی فلسفه
سیاسی، با موضوع هم اندیشی کرونا و فلسفه سیاسی چهارشنبه ۲۷ فروردین به صورت مجازی و آنلاین ساعت
۲۱ لغایت ۲۲:۳۰ برگزار شد.
محورهای بحث در پی میآید:
فلسفه حاکم بر تمدنها مورد توجه مقام
معظم رهبری بوده است.
رویکرد فلسفه سیاسی در مسئلۀ کرونا میتواند
اشاره به موارد زیر داشته باشد:
وظایف حکومتها: حکومتها موظفاند که شرور (اعم از
شرور طبیعی و انسانی) را از جامعه حذف و فضای خیر را حاکم کنند.
- حق
شهروندی
- حکمرانی
پساکرونایی
- بحث
تطبیقی بین فلسفه سیاسی اسلامی و فلسفه غربی؛ برخی در اثر ترس از کرونا دست
به خودکشی زدند که این نتیجۀ تمدن غربی است.
- گستره
اختیارات دولت
- اخلاق
پزشکی
- اهمیت
خانواده، جایگاه خانواده در فلسفه سیاسی اسلامی و فلسفه غربی.
- فلسفه
سیاسی برای بعد از کرونا چه میتواند انجام دهد.
در بحث اعتباریات، تمام حقوق ذیل
اعتبار اجتماعی شکل میگیرد. اگر صحبت از حقوق دولت و جامعه مدنی است، آیا این
حقوق مطابق با عدالت اجتماعی هست یا خیر؟
در وظایف دولتها، باید شأن پیگیری
مقدم بر شأن درمانی باشد.
دولت در مدیریت مدنی جامعه با کمک
شهروندان باید حقوق افراد را فراهم کند و یکی از حقوق پیشگیری از بلایا است.
دولت میتواند از فضای مجازی ایجاد
شده برای جلوگیری از بحران استفاده کند. برای بعد از کرونا نیز میتواند از همین
فضا بهره ببرد.
قدرت گرفتن فضای مجازی و یا قدرت
گرفتن گروههای جدیدی، و این تداوم میتواند برای حل بحران کمک کند و هم وضعیت
حکمرانی پس از کرونا را مدیریت کند. این ظرفیت گروههای مردمی و جهادی را بعد از
دفاع مقدس را نادیده گرفتیم و این خیلی میتواند کمک کند. نقش هماهنگ کنندگی دولت
نیز در این فضا میتواند پر رنگ شود.
بر طبق عملکرد یک جامعه در این گونه
بحرانها میتوان نوع نگاه یک جامعه با جامعۀ رقیب را بررسی کرد.
در خیرات مشترک، لازم است که همه مردم
جامعه مشارکت داشته باشند. الآن مشارکت شهروندان همه جهان لازم است؛ زیرا که همه
جهانیان را درگیر کرده است.
در این جلسه سؤالاتی نسبت به موضوع
مطرح شد که در جلسه آینده مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. سوالات مطرح شده به شرح زیر است:
۱. پرسش اول اینکه آیا کرونا یک نقطه
عطف در تاریخ معاصر است یا صرفاً یک نقش تسهیلگر و کاتالیزور دارد و توانسته بحران
جوامع مدرن (بحرانهای عملی و نظری؛ اعم از بحران معنا که نوعی بحران نظری است و
به حوزه فلسفه سیاسی مربوط میشود و یا حتی بحران زیست محیط و بحران سلامت عمومی
که نوعی بحران عملی است و البته میتواند خود به بحران معنا یا بحران نظری دامن بزند)
را به نوعی از آشکارگی برساند؟ حتی اگر بخواهیم اسپریگنزی و ناظر به مسبوقیت بحران
به مساله نگاه کنیم، آیا پاندمی کرونا میتواند نقطهای برای شروع یک نوع اندیشه
ورزی خاصِ متناسب با این بحران اخیر باشد یا نه، این نحو اندیشه ورزی و این نحو
اندیشیدن به سیاست و دولت و حکومت که همه را فلسفه سیاسی میگیریم، از قبل شروع
شده و سیر طبیعی خود را دارد و با پاندمی کرونا، صرفاً یک تلنگری به ما میزند و
ما را متوجه میکند که این سیر اندیشه ورزی و این مسیر تاملات فلسفی در حوزه
سیاست، به نقطهای تعیین کننده رسیده است. این بحث نظری و فلسفه سیاسیِ ماجرا. در
بحثِ خودِ سیاست عملی نیز میتوان همین پرسش را طرح کرد.
۲. در پی وقوع بحران و پاندمی کرونا،
یک صف آرایی جدی در میان متفکران فلسفه سیاسی دنیا شکل گرفته است. از یک طرف
مدافعان فلسفه سیاسی چپ، انتقادی و یا حتی پست مدرن بر این باور اند که کرونا
ویروس، صرفاً یک ویروس عادی است و جهان سرمایه داری از طریق یک بازنمایی رسانهای
تلاش دارد با از طریق ایجاد یک هراسِ بازنمایی، مجدداً در قرن بیست و یک، زمینه را
برای تحکیم مناسبات و حکمرانی سرمایه داری بر جهان تقویت کند. لذا تلاش میکند امر
عادی را امر بحرانی جلوه دهد و به تعبیری چنانکه برخی چپها نظیر ژیژک و به ویژه
آگامبن اظهار داشتهاند، یک شرایط استثنا را ایجاد کنند به نحوی که به راحتی بتوان
در آن، قانون و روندهای عادی را تعلیق کرد و آنگاه خود به مثابه یک منجی قواعد
گذار از شرایط استثنا به شرایط عادی را تعیین کنند چنانکه پس از دو جنگ جهانی، با
دنیا یک چنین کاری را کردند و خود، قواعد پس از جنگ اول و دوم بین الملل و به یک
معنا قواعدی که باید دنیا بدان وسیله اداره شود را نوشتند.
از طرف دیگر طرفداران فلسفه سیاسی
پوزیتیویستی این انگاره را مطرح میکنند که این ویروس چنانکه چپها میپندارند یک
ویروس عادی نیست و از قضا کاملاً ناشناخته است و لذا بر عقل تجربی به مثابه یگانه
راه حل فائق آمدن بر این شرایط تاکید میکنند.(این صف آرایی نظری را اخیراً آقای
اسلامی در روزنامه دنیای اقتصاد شرح دادهاند) پرسش این است که موضع فلسفه سیاسی اسلامی
در این میانه چیست؟ چه تلقی و تبیینی از این پاندمی دارد؟ صحنه را چگونه می بیند؟
چه تجویزی ارائه میدهد؟ و
….
۳. سومین پرسش ناظر به تجربهی جدید و
البته خاصی است که در جمهوری در مقابله با این بحران شکل گرفت. اینکه یک فضای خاصی
شکل گرفت. افراد و یا گروههایی خارج از ساختارهای حاکمیتی و در قالب گروههای
مدنی و مردمی، بسیج، هیئات و … به صحنه آمدند و یا همین قضیه فراگیرِ رزمایش
مواسات. اینها تجربههای جدید و ناشناخته ایست برای دنیا. اینها میتواند منشأ انتزاع
و مفهوم پردازی قرار بگیرد و ما را به قواعد بدیعی در فلسفه سیاسی رهنمون شود.