تصحیح انتقادی کتاب اول قانون در طب با عنوان القانون فی الطب (الکتاب الاول فی الامور الکلیة من علم الطب) با تصحیح نجفقلی حبیبی منتشر شد.
بنیاد
علمی و فرهنگی بوعلیسینا؛ کار تصحیح انتقادی کتاب قانون ابنسینا
را به استاد فاضل و دانشمند، جناب آقای دکتر نجفقلی حبیبی سپرد که حاصل کار طاقتفرسای
ایشان، در شهریورماه ۱۳۹۷ خورشیدی و در ایام بزرگداشت شیخالرئیس،
بوعلیسینا
به زیور چاپ آراسته شده است.
آنچه
در پی میآید، از مقدمه مصحح به زبان فارسی است که برای
آشنایی با این اثر فاخر و ماندگار گزیده شده است.
آموزش
پزشکی و استادان ابن سینا در
طب
در
رساله سرگذشت ابنسینا، نوشته عبدالواحد جوزجانی شاگرد ملازم او،
از قول ابنسینا آمده است: در ایام جوانی که در موطن خود
بخارا بودم، به علم طب علاقهمند شدم و به خواندن کتابهای
پزشکی روی آوردم. و چون دانش طب از دانشهای دشوار نبود، به زودی در
آن سرآمد شدم، به گونهای که فضلای علم طب، نزد من به تحصیل میپرداختند.
من به بیماران رسیدگی میکردم واسراری وصفناپذیر
از انواع معالجات به رویم گشوده میشد؛ در این ایام شانزده ساله بودم. او پس از
معالجه سلطان بخارا نوحبنمنصور (حکمرانی ۶۶۳ -
۷۸۳هـ.ق) اجازه استفاده از کتابخانه سلطنتی را کسب کرد. شگفتی بوعلیسینا
از آن کتابخانه در گزارش جوزجانی برجسته است: «کتابهایی
دیدم که حتی نام آنها هم به گوش بسیاری از مردمان نرسیده؛ و خود من، تا آن زمان
ندیده بودم و پس از آن نیز ندیدهام». بنابراین، کاملاً میتوان
اطمینان یافت که ابنسینا به منابع مهم طب در آن کتابخانه دستیافته
بوده است.
هر
چند که خود ابنسینا از حضور در مجلس درس هیچ طبیبی نام نبرده
اما ابنابیأصیبعه نقل کرده است که شمسالدین
خسروشاهی به او گفته است: ابنسینا در مجلس درس پزشکی
ابومنصور حسنبننوح قمری حاضر میشده
است. همچنین به نقل او، ابنسینا از مجلس درس ابوسهل
مسیحی جرجانی، در طب نیز بهره برده است. هم به نقل او، ابنسینا
نزد ناتلی و ابوسعید فضلبنعیسی یمامی طب آموخته است.
تألیفات
پزشکی ابنسینا
آثار
طبی ابنسینا که در منابعی مثل عیون الأنباء فی طبقات
الأطباء از آنها ذکر شده و نسخی از آنها در کتابخانهها
موجود است عبارتند از:
۱ـ
القانون
۲ـ
الأرجوزة فی الطب که نسخ متعددی از آن موجود است.
۳ـ
الأدویة القلبیة (مقالة تشتمل علی أحکام الأدویة القلبیة).
۴ـ
تدارک الخطاء الواقع فی الطبّ (دفع المضار الکلیة).
۵ـ
نصائح طبیّة (ارجوزة فی الوصایا الطبیة) نور عثمانیه، ش۴۸۹۴.
۶ـ
الأغذیة والأدویة (مقالة فی الکلام علی الأغذیة والأدویة). ایاصوفیه، ش۴۸۴۹.
۷ـ
الباه (مسألة طبیة)، (حل مسائل بعض الأکابر). نور عثمانیه، ش۴۸۹۴.
۸ ـ
العروق المفصودة. ایاصوفیه، ش۴۸۴۹.
۹ـ
الرد علی مقالة الشیخ أبو الفرج بن الطیب (مقالة الشیخ فی الرد
علی المقالة التی للشیخ أبی الفرج ... ـ رسالة فی الطبّ). دانشگاه استانبول،
ش۴۷۱۱.
۱۰ـ
رگشناسی
(به فارسی) با تصحیح استاد سید محمد مشکوة، چاپ ۱۳۱۷هـ.ش و ۱۳۳۰هـ.ش ونسخه خطی
مجلس شورای اسلامی، ش۱۳۷۳T.
۱۱ـ
أرجوزة الشیخ فی الطبّ (۱۵ بیت عربی میمیه).
۱۲ـ
الفصول الطبیّة (فصول مستفادة من مجلس الشیخ ـ رسالة فی الطبّ). احمد ثالث، ش۳۴۴۷.
۱۳ـ
سئل الشیخ فی استعمال ماء الهندباء غیر مغسول. احمد ثالث، ش۳۴۴۷.
۱۴ـ
حفظ الصحة. نور عثمانیه، ش۴۸۹۴/ مجلس شورای اسلامی، ش۱۲۱۹.
۱۵ـ
دستورٌ طبی من کلامه. احمد ثالث، ش۳۴۴۷.
۱۶
ـ رسالة الکیمیاء (الإکسیر، أمر مستور الصنعة). احمد ثالث، ش۳۴۴۷.
۱۷ـ
فضائل الشراب وسیاسة البدن. ایاصوفیه، ش۴۸۴۹.
۱۸ـ
فی تشریح الأعضاء (به فارسی). حمیدیه، ش۱۴۴۸ که به احتمال قوی از ابنسینا
نیست.
۱۹ـ
مسألة طبیة بین الشیخ وأبی الفرج. تاریخ کتابت ۵۷۷هـ.ق. کتابخانه مرکزی دانشگاه
تهران، فیلم ش۲۳۰.
۲۰ـ
نصائح الحکماء لإسکندر. نور عثمانیه، ش۴۸۴۹.
شاگردان
ابنسینا در پزشکی
چنانکه
از قول ابنسینا نقل شد او در جوانی در بخارا شاگردانی در
طب تربیت کرده است و در اوج علمی، در همدان نیز، مسند تدریس داشته است. دو گزارش
از تدریس ابنسینا و نام شاگردانش در همدان در دسترس است یکی
به نقل جوزجانی که در عیون الأنباء آمده است و دیگری به نقل نظامی عروضی در چهار
مقاله که عبارتند از کیا رئیس بهمنیار و ابومنصور بن زیله
و جوزجانی و سلیمان دمشقی و باکالیجار و ابوعبدالله فقیه معصومی.
تاریخ
تدوین و تألیف قانون
به
گزارش جوزجانی، ابنسینا قسمت اول قانون را (تقریباً پیش ازسال
۴۰۶هـ.ق و در سن ۳۵ سالگی) در گرگان نوشته است در نوشته جوزجانی هیچ گزارشی در
مورد زمان و مکان تصنیف بقیه قانون وجود ندارد اما به احتمال قسمت دیگر را در
اصفهان و ری، و سرانجام در همدان به پایان برده است. از عبارت ابنسینا
در الشفاء، الطبیعیات، برمیآید که قانون را قبل از
الشفاء نوشته است.
به
گفته جوزجانی، ابنسینا تصمیم داشت بسیاری از تجربیات پزشکی خود
را که در جریان معالجات کسب کرده بود، در کتاب قانون بیاورد و حتی بخشی از آنها را
در چند جزء نوشته بود؛ اما این یادداشتها قبل از این که قانون به
پایان برسد، از میان رفت. با وجود این گزارش، در نوشته جوزجانی کتاب «الحواشی علی
القانون» در شمار آثار ابنسینا ذکر شده است.
منابع
قانون
ابنسینا
در القانون در نقل مطالب دیگران اغلب از روش استنادی علمی پیروی کرده است: به
صراحت نام صاحب آن نظر را ذکر کرده یا عبارت را به گونهای
تنظیم کرده که مشخص است که سخن از دیگران است. مثلاً در مواقعی برای بیان نظر خود
در مقابل نظرهای دیگر با عبارتی از جمله: «أقول» انتساب آن را به خود ابراز کرده
است.
گاهی
مطلبی که برای خود او روشن نبوده بدون هیچ اظهارنظری نقل کرده است از جمله در
ص۶۰۲: «قال أصحاب التجارب من أهل الهند وغیرهم». اما وقتی نظری را نمیپسندد
با صراحت رد میکند از جمله در ص۷۰۸ مطلبی را از قول جالینوس
نقل میکند،
و بعد مینویسد: «هذا القول لیس بسدید». و خلاصه، بدون
آنکه مرعوب هیچ نظری شود آن را تایید یا رد کرده است. نقدهای او عموما صریح و
مستدل است.
سیطره
علمی قانون در جهان و ترجمههای آن
جرج
سارتن در باب قانون و اهمیت و جایگاه آن چنین گفته است: قانون به خاطر کمال صوری و
ارزش ذاتیاش، تا شش قرن در رأس قرار گرفت. از نیمه دوم
سده سیزدهم میلادی، میتوان نفوذ مستقیم و غیرمستقیم
معلومات کلی قانون را پذیرفت. وی در جای دیگری در باب قانون گفته است: «این را در
مورد قانون ابنسینا میبینیم که در قلمرو مسیحیت تا
اعصار جدید و در کشورهای اسلامی تا دیروز یا حتی امروز در حکم کتاب شریعت پزشکی
بود».
چاپ
قانون
پس
از اختراع چاپ، قانون جزو اولین کتابهایی است که چاپ میشود.
جرج سارتن گفته است: «قانون در ۱۴۷۳م در میلان، ۱۴۷۶م در پادوا، و غیره، چاپ شده
است و دستکم پانزده چاپ مقدم بر چاپ سده شانزدهم دارد».
منتقدان
ابن سینا در باب قانون
با
توجه به آنچه از سخنان بزرگان نقل گردید، کاملاً روشن شد که قانون از طریق شاگردان
ابنسینا،
نه تنها در مراکز مهم علمی جهان اسلام، که به همه مراکز علمی جهان راه پیدا میکند
و همه کتابهای مهم در رتبه پس از آن قرار میگیرند
و کتاب درسی میشود و دانشمندان بسیار در پرتو آن پرورش مییابند
و از این طریق تمامی دانش طبی ایرانی و اسلامی همراه با فرهنگ آن سراسر محیطهای
علمی جهان را تسخیر میکند.
چرا
قانون چنین جایگاهی پیدا میکند؟ زیرا ابنسینا،
تمامی دانش پزشکی را که میراث بشری بود، با تدوین قانون یکجا
گرد آورد، به آن سامان داد و بسیار بر آن افزود. هم بُعد علمی قانون قوی و مستدل
است، هم بُعد عملی آن. از نظر نوشتاری و ادبیات پزشکی نیز متن آن پُخته، سَخته و
مشحون از تعابیری است که بسیاری از آنها حکم مثل پیدا کرده است. در پرتو این تلاش
بزرگ، مداوای بیماران رنگ علمی به خود گرفت و راه خرافات و جادو بیش از پیش بسته
شد. در مورد فرهنگ و زبان فارسی و عربی نیز باید گفت، «قانون»، فرهنگسازی
عظیمی کرده است و در جریان ترجمه آن به زبانهای
دیگر، بسیاری از تعبیرات و اصطلاحات و لغات آن اعم از عربی و فارسی به زبانهای
دیگر منتقل شده و جزو فرهنگ بشری گردیده است. و از این نظر ابنسینا
به فرهنگ اسلامی اعم از فارسی و عربی خدمت بسیار کرده است.
طبی
که در قانون مطرح است طب سنتی سامان یافته است که به طبیعت تکیه دارد. در این طب
کوشش میشود مردم، خود طبیب خود شوند. سلامت خود را با
بهره گرفتن از طبیعت حفظ کنند و اگر به هر دلیلی این سلامت به خطر افتاد بتوانند
جلو ضایعات بیماری را بگیرند. یکی از چهار فنّ کتاب اول قانون، «حفظ الصحه»
(بهداشت) است که دستورهای بهداشتی آن همچنان زنده و قابل اعتنا و عمل است. همه آنچه
در سلامت آدمی دخیل است به نحوی مورد توجه طب ابنسینا
است، از قبیل خواب و بیداری، آب و غذا، مسکن و محیط زندگی مثل خانه و شهر، آب و
هوا، مواد غذایی، نوع لباس، ورزش و امثال اینها. آموزههای
ابنسینا
هم کمهزینه
است و هم اغلب در دسترس است.
یکی
دیگر از ارزشهای قانون جنبه معنوی آن است؛ از جمله، وی به
جای تکیه بر «طبیعت» که در بیان جالینوس آمده است، بر «خالق» تکیه میکند.
او مکرر از عظمت کار «خلقت» و «خالق» با اعجاب تحسینبرانگیزی
یاد کرده است و گاه چنان مجذوب قدرت حقتعالی شده است که «تبارک
الله أحسن الخالقین» سر داده است.
شروح
مهم قانون
قانون
به سرعت مورد توجه اهل فضل واقع شد و در تمام ادوار تاریخی گذشته، به عنوان کتاب
درسی مطمح نظر دانشمندان و حوزههای علمی بوده است. این کتاب
به یکی از عرصههای مهم حضور علمی دانشمندان تبدیل گردید؛ به
طوری که در ادوار گوناگون بزرگان علمی یکی از نشانههای
حضور علمی خود را با شرح و تلخیص و تحشیه قانون به ثبت رساندهاند.
نه تنها پزشکان که حتی فیلسوفان نیز به خواندن و تدریس آن اهتمام میورزیدند.
اخیراً از حکیم سید ظلالرحمن کتابی در این باره با عنوان «قانون ابنسینا،
شارحان و مترجمان آن» به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است. او اطلاعات با ارزشی
در این باب جمعآوری کرده است و البته بیشتر با نگاه به شبه
قاره هند که هنوز یکی از پایگاههای مهم و شاداب طب سنتی
است.
ترجمههای
فارسی قانون
در
این مورد تا کنون اطلاعات زیر به دست آمده است:
۱-
به نوشته استاد معظم دکتر حسن تاجبخش، سید اسماعیل جرجانی در
کتاب ذخیره خوارزمشاهی از ترجمه پر اشکال قانون از ابوعبید جوزجانی یاد کرده است.
و نیز استاد تاجبخش از تاریخ طبرستان نقل کرده است که خود سید
اسماعیل جرجانی نیز قانون را به فارسی ترجمه کرده است که البته اثری از این ترجمهها
یافت نشده است.
۲ـ
ترجمه کتاب اول قانون به فارسی، اثر ملا فتحاللّهبنفخرالدین
سال ۱۰۰۲هـ.ق، در لاهور. ترجمه دشوار، نزدیک به عبارات عربی، که برای فارسیزبانان
امروز چندان مفید نیست.
۳-
ترجمه فارسی کتاب اول قانون در ۱۲۵۶هـ.ق، نسخه خطی به شماره ۳۰۴۱ سازمان اسناد و
کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، که نام مترجم معلوم نیست.
۴ـ
ترجمه خلاصه بخش تشریح کتاب اول قانون، نسخه خطی ش۳۵۳۷ فاتح در ۱۲۹ برگ با
قطع کوچک.
۵ـ
ترجمه عبدالرحمن شرفکندی (ههژار)
که متن کامل قانون را ترجمه کرده است. این ترجمه در سال ۱۳۶۳هـ.ش توسط انتشارات
سروش در تهران، به چاپ رسیده است. مرحوم شرفکندی انصافاً رنج بسیار برده است.
گزارش
اجمالی در باب کتاب اول قانون
الف
- جایگاه علم طب در میان علوم: حکما، حکمت را به نظری و عملی، و حکمت نظری را به
سه قسم اصلی یعنی حکمت الهی و ریاضی و طبیعی تقسیم کردهاند
و برای هر یک از آنها تقسیمات فرعی نیز برشمردهاند.
بر این مبنی علم طب از اقسام فرعی حکمت طبیعی است.
ب -
موضوع علم طب: هر علمی موضوعی دارد که درباره حالات آن موضوع در خود آن علم بحث میشود
و هر علمی با توجه به موضوع خود از علوم دیگر متمایز میگردد.
موضوع علم طب بدن آدمی است، نه از هر جهت بلکه از جهت تندرستی و بیماری یعنی غرض
علم طب حفظ صحت بدنی است که سالم است و برگرداندن سلامت آن اگر بیمار شده باشد.
تعریف ابنسینا چنین است: طب دانشی است که با آن احوال
بدن آدمی از جهت تندرستی و زوال آن شناخته میشود
تا اگر هست حفظ شود و اگر زایل شده بازگردانده شود.
نام
کتاب: ابنسینا
در اول القانون نامی برای آن انتخاب نکرده است. احتمالاً این نام که در زمان خود
او رایج بوده از عبارت خطبه کتاب القانون: «أن أصنّف فی الطبّ کتاباً مشتملاً علی
قوانینه الکلیة والجزئیة» گرفته شده است و ظاهراً این اسم به اعتبار اشتمال کتاب
بر مقررات و قوانین پزشکی انتخاب شده است؛ قوانینی که بیماران باید از آنها پیروی
کنند.
تقسیمات
کتاب: تقسیمات القانون بر مبنای
«کتاب» است و به پنج کتاب تقسیم شده است:
کتاب
اول - در امور کلی طب که بعدها به «کلیات قانون» معروف شده است.
کتاب
دوم - در أدویه مفرده (داروهای ساده).
کتاب
سوم - در بیماریهای جزئی مخصوص هر عضو از بدن آدمی.
کتاب
چهارم - در بیماریهای جزئی که خاص عضوی نیستند و نیز در زینت
(زیبایی).
کتاب
پنجم - در داروهای ترکیبی که اصطلاحاً «قرابادین» نامیده میشده
است.
معرفی
کلی کتاب اول قانون
کتاب
اول قانون که در کلیات طب است تماماً در باب حفظ تندرستی و جلوگیری از بیماری یا
بازگردادن تندرستی از دست رفته است. و این مهم از یک طرف مستلزم شناخت ساختمان بدن
و نحوه کار تمامی اجزای آن است و از طرف دیگر شناخت بیماری و عوامل و اسباب آن و
نیز راههای معالجه و رفع بیماری و بازگرداندن تندرستی
است. ابنسینا برای توضیح کلی علم طب و دستیابی
طبیب به آن، کتاب اول قانون را در چهار «فنّ» سازمان داده است. فنّ اول و دوم به
مباحث نظری اختصاص دارد: فنّ اول در امور طبیعی یا ساختمان بدن که عبارتند از
ارکان، امزجه، اخلاط، اعضاء، ارواح، قوی و افعال و توابع و ملحقات آنها.
وی
در این قسمت از دورترین عوامل ساختمان بدن آدمی و به قول خودش «الوضع الأبعد -
دورترین نهاده» یعنی ارکان شروع کرده است و بعد تا ساختمان بدن از استخوانها،
عضلات و... و به تعبیر خودش «الوضع الأقرب، نزدیکترین
نهاده» را بررسی کرده است (ص۳۲)؛ فنّ دوم در امور خارج از بدن که به نحوی در
تندرستی و بیماری مؤثرند (ضروریات ششگانه). فنّ سوم و چهارم به
مباحث عملی اختصاص دارد: فنّ سوم در حفظ الصحه یا بهداشت است که عبارتند از: اسباب
تندرستی و بیماری مثل ضروریات ششگانه از قبیل غذا، دارو،
خواب و بیداری، آب و هوا، مسکن و امثال اینها؛ و فنّ چهارم به معالجات اختصاص دارد
مثل قی و استفراغ و حجامت و امثال آنها.
گزارش
اجمالی در باب ساختار محتوایی کتاب اول قانون
یکی
از مسائلی که در بحث محتوایی قانون قابل طرح است، رابطه طب و فلسفه است. ابنسینا
مکرر این موضوع را متذکر میشود که بین فلسفه و طب از
جهت اثبات موضوعات پیوندی عمیق هست و أطبّا باید آن را همواره در نظر داشته باشند؛
مثلاً در اواخر فصل دوم از تعلیم اول (ص ۳۵ و ۳۶)، تصریح کرده است که طبیب باید
این مطالب را به صورت «اصول موضوعه» از صاحب علم طبیعی بپذیرد و تأکید کرده که
طبیب آنها را به عنوان «مسلّمات» میپذیرد که در علوم دیگر
برهانی شده است. با تعریض به جالینوس (ص۳۷)، میگوید
اگر او میخواهد به اثبات آنها بپردازد باید به عنوان یک
فیلسوف اقدام کند نه به عنوان یک طبیب.
همچنین
در فصل اول از تعلیم سوم در باب «مزاج» (ص۴۴) نیز گفته است: این موضوع را که
«معتدل حقیقی» وجود ندارد، طبیب باید از فیلسوف طبیعی به صورت «مسلّمات» بپذیرد.
بر این مبنا است که در ص۳۶ میگوید آنچه به ساختمان بدن
مربوط است، یعنی تمام اجزای تشکیلدهنده بدن که عبارتند از
«ارکان»، «مزاجها»، «اخلاط»، «قوی»، «ارواح» و «اسباب»، باید
چه به لحاظ «تصوری» و چه به لحاظ «تصدیقی» («ما» تصوری و «هل» تصدیقی) از فلسفه
گرفته شود و خود او تمام موضوعات مربوط به اعضای بدن مثل استخوانها،
عضلات، و وریدها و شریانها را در کتاب الحیوان از بخش طبیعیات کتاب
فلسفی الشفاء به تفصیل بیان و اثبات کرده است.
معرفی
نسخ مورد استناد در تصحیح انتقادی کتاب اول القانون
متن
کتاب اول قانون بر اساس نسخ و منابع زیر به صورت اجتهادی تصحیح شده است:
۱ـ
مر: لوح فشرده نسخه شماره ۱۴۷۷۰ کتابخانه آیتالله
مرعشی نجفی قم به خط نسخ در ۲۶۳ ورق ۲۰ سطری؛ مشتمل بر کتاب اول القانون.کتابت و
مقابله آن با یک نسخه صحیح در نیمه شعبان ۵۱۲هـ.ق در بغداد در مدرسه نظامیه پایان
یافته است؛ ظاهرا قدیمیترین نسخه از کتاب اول است که یافت شده است.
۲ـ
د: لوح فشرده نسخه شماره ۱۸۸۹ کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، با خط نسخ خوش، در
۲۸۳ ورق ۱۷ سطری؛ مشتمل بر کتاب اول القانون. تاریخ کتابت: ۵۳۸هـ.ق؛ کاتب آن
مظفربنعمربنمحمد
میافارقی است که آن را در بغداد برای «الشیخ الرئیس المعتمد أبوالکرم بن یوسف
الرومی» شاگرد «السید الأجل العالم الأوحد هبة اللّه بن علی الفیلسوف أدام اللّه
أیامه» استنساخ کرده است. این فیلسوف همان علیبنملکا
ابوالبرکات بغدادی معروف، مصنف کتاب المعتبر است. این نسخه از نوادر و از نفایس
است.
۳ـ
جم: لوح فشرده نسخه شماره ۱۵۲۴ مکرر، کتابخانه جاراللّه استانبول، ۲۳۳ ورق ۳۱
سطری؛ مشتمل بر کتاب اول و دوم القانون. کتاب اول تا ورق ۱۲۰ و کتاب دوم از ورق
۱۲۱ شروع شده است. تاریخ کتابت ۵۵۶هـ.ق؛ کاتب: مظفربنعمربنمحمد
میافارقی در بغداد؛ از روی نسخهای که به تعبیر او از نسخه
«دستور المصنف» (یعنی ابنسینا) نوشته شده بوده است.
۴ـ
ص: لوح فشرده نسخه شماره ۲۶۸۷ کتابخانه ایاصوفیا استانبول با خط نسخ خوش در ۲۵۲
ورق ۲۳ سطری است. تاریخ کتابت ۶۲۷هـ.ق. نام کاتب ندارد. علامت تملک به سال ۶۴۰ به
مالکیت محمدبناسحق دارد و مجدداً در سال ۶۶۶هـ.ق برای بار
سوم به مالکیت محمدبناسحقبنمحمد
در آمده است. این شخص همان صدرالدین قونوی معروف شارح بزرگ مکتب ابنعربی
است. این نسخه کتاب اول قانون است و با عبارت «بلغت المقابلة علی الأصل بحسب الجهد
والطاقة» تصریح کرده است که با «اصل» مقابله شده است.
۵ـ
مد: نسخه شماره ۶۲۶۸ کتابخانه مجلس شورای اسلامی در ۲۸۰ ورق ۱۹ سطری؛ مشتمل بر
کتاب اول القانون. تاریخ کتابت ۷۵۳هـ.ق در شهر خوارزم، در دارالشفاء العلائیه.
اهمیت این نسخه به این است که با یک واسطه از روی نسخه شیخ الرئیس ابنسینا،
کتابت و با آن مقابله شده است. و نیک معلوم است که با دقت مقابله صورت گرفته و
نسخه بدل دارد.
۶ـ
ن: نسخه شماره ۵۷۳۱ نور عثمانیه استانبول، بدون تاریخ کتابت، ۶۹۴ ورق ۲۷ سطری؛
سلطنتی، دارای تذهیبهای زیبا مشتمل بر متن کامل القانون با خط خوش
فارسی است که برای سلطان محمدخان پسر سلطان مرادخان عثمانی، از سلاطین عثمانی
نوشته شده است.
۷ـ
رم: نسخه چاپ رم ۱۵۹۳م. در آخر آن متن کامل النجاة ابنسینا
نیز چاپ شده است. و کشیشی که متولی چاپ آن بوده، در آخر آن نوشته است: در کتاب
النجاة «مطالبی هست که با عقاید کاتولیکی ما سازگار نیست» و تصریح میکند
که آنها را با علامت صلیب در متن مشخص کرده است!
۸ ـ
ط: نسخه چاپ سنگی طهران ۱۲۹۶هـ.ق، با تصحیح سیدرضی طباطبایی حکیمباشی
ناصرالدینشاه قاجار و خط محمدعلی طهرانی حکیم نظام و
محمدحسن گلپایگانی. دارای متن کامل قانون که گرچه در یک مجلد با قطع بزرگ است اما
شماره صفحات کتاب اول و دوم پیوسته است و کتابهای
سوم و چهارم و پنجم هر کدام دارای صفحهشماری مستقل است.
به
همت بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا تصحیح انتقادی کتاب اول قانون در طب با عنوان
القانون فی الطب (الکتاب الاول فی الامور الکلیة من علم الطب) با تصحیح نجفقلی
حبیبی و با دو مقدمه به زبان انگلیسی از دکتر سیدحسین نصر و دکتر غلامرضا اعوانی
با شمارگان ۵۰۰ نسخه به بهای ۹۰ هزار تومان منتشر شد.
این
اثر اول شهریور برابر با بزرگداشت ابن سینا و روز پزشک در همدان در جوار آرامگاه
سلطان الاطباء حسین ابن عبدالله ابن سینا با حضور مصحح و تنی چند از ابن سیناشان
رونمایی شد. امروز ۲۶ شهریورماه نیز نشست نقد و بررسی این اثر با حضور کارشناسان در
مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.