دکتر حسن بلخاری ـ استاد دانشگاه تهران و رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و عضو هیئت امنای بنیاد بوعلیسینا
حضور هنر اسلامی
ـ ایرانی در هند در دو دوره حکومتهای اسلامی در آن کشور تجلی یافته است: دوره اول
با حکومت قطبالدین ایبک در سال 571ش/1193م آغاز میشود و با تشکیل سلسلههای
مختلف در شمال و مرکز هند ادامه مییابد. دوره دوم، که دوره اوجگیری هنر و معماری
بینظیر اسلامی در هند با خلق بناهای جاودانی چون تاج محل، نگارگریهای بیمانندی
نظیر «اکبرنامه» و «حمزهنامه» است، با حکومت ظهیرالدین بابُر در سال 1525م آغاز
میشود و تا سال 1858م ادامه مییابد.
دوره اول در
تاریخ خود اثر بینظیری از معماری را بر جای گذاشته است که امروزه نماد شهر دهلی
محسوب میشود: «منار قطب»، یا به زبان محلی قُطَبمنار، منار بلند و باشکوهی که اولین
حاکم مسلمان هند بین سالهای 571 ش/1193م تا 575ش/1197م در دهلی ساخت. در این سال،
یکی از سرداران محمدبن سام(سلطان غوری خراسان)، به نام قطبالدین ایبک، توانست
طوایف شمال هند را شکست و اولین حکومت مسلمان را در آنجا تشکیل دهد. وی بلافاصله
پس از فتح دهلی، دستور ساخت مجموعه قوهالاسلام را صادر کرد و در آن سرزمین باشد.
تخریب 27 معبد جین ـ یکی از مذاهب هندی ـ و استفاده از مصالح آن برای ساخت مسجد و
نیز آوردن ستونی آهنی به طول هفت متر از یکی از معابد ویشنو و برنهادن آن در یکی
از محوطههای مسجد نشان از اعلام پیروزی اسلام در سرزمین هند بود.
این منار به سبک
«منار جام» در افغانستان و تقریباً همزمان با آن ساخته شد تا هر دو نماد پیروزی
سرداران فاتح آن باشند. این بنای خارقالعاده که امروزه ارتفاعی در حدود 73 متر
دارد و بلندترین منار سنگی جهان محسوب میشود، در طول سالیان بعد تکمیل و ترمیم
شده است. گرابار[1] و اتینگهاوزن[2] سبک این بنا را ایرانی و مصالحش را هندی میدانند
(اتینگهاوزن و گرابار، 403:1378).
طبقه اول این
منار با کتیبههای بسیار زیبای قرآنی بر روی سنگ سرخ در زمان خود قطبالدین و دیگر
طبقات آن توسط جانشین او التیمش (590 ش/1211م) و بالاترین سطح آن توسط فیروزشاه
(751 تا 792ش) ساخته شد.
مجموعه قوهالاسلام
ـ که قطبمنار یکی از اجزای آن است ـ شامل اجزای دیگر نیز هست. گفته میشود نخستین
عنصر این مجموعه، مسجدی است که بر پایه یک پلان قدیمی ستوندار، روی صفه معبدی
قدیمی هندی بنا شده است. در سال 1199م یک نمای پیشین در سمت قبله صحن ساخته شد که
یک قوس ایوانی ایرانی و محدود به قوسهای کوچکتر داشت، اما «با فن هندی کاربرد سنگ
و با آرایشی پرمایه، که جز آرایه ایرانی چیز دیگری نیست»، شمسالدین التیمش بین
سالهای 590 تا 615ش مسجد را گسترش
داد و آرامگاه خود را در بخشی از آن بنا کرد. تأثیر معماری ایرانی بر ساخت این بنا
و نیز استفاده از کتیبههای قرآنی بر روی سنگ سرخ، جلوهای ویژه به آرامگاه التیمش
داده است.
در سال
689ق/1290م «خلجیها» جانشین «معزیان» (جانشینان قطبالدین ایبک) شدند. مهمترین
حاکم دودمان خلجیها علاءالدین محمد (696 ـ 716ق) است که خود را «اسکندر دوم» میدانست.
یکی از آثار مهم و مشهور معماری اسلامی در دهلی، مقبره نظامالدین است که در زمان
علاءالدین و پسرش در محلهای که امروزه به نظامالدین مشهور است، ساخته شد. در
تاریخ آمده دعاهای نظامالدین شهر را از یورش اقوام شورشی حفظ کرد؛ به همین دلیل
پس از مرگش، مسجد جامعی در آن محل ساختند و مدفن او را به صورت زیارتگاه درآوردند.
علاءالدین همچنین
بر وسعت مسجد قوهالاسلام افزود و ضمن ساخت «علائی دروازه» (دروازه علاءالدین در
سال 711ق/1311م)، بنای مربع شکل بلندی که اندازه هر ضلعش از داخل به 5/10 متر میرسد،
تصمیم به ساخت منارهای دیگر در آن مجموعه گرفت به قسمی که طول آن دو برابر منار
قطب، یعنی چیزی حدود 145
متر، باشد؛ اما
مگر علاءالدین ساخت این مناره را که به بیش از 7 متر نرسیده بود، ناتمام گذاشت.
امروزه از منار علاءالدین جز توده خاکی عظیم چیز دیگری باقی نمانده است.
پس از خلجیها،
تغلقیها در دهلی قدرت را به دست گرفتند (720ـ817ق/1320ـ 1414م). این دودمان
که نسبتشان به قاضی مالک تغلق میرسید،[3] از حامیان بزرگ فرهنگ و اندیشه و هنر
اسلامی بودند. اینان در طول حکومت خود در دهلی سه شهر بر آن افزودند: تغلقآباد،
جهانپناه و فیروزآباد و چنان با کمک معماران و مهندسان در گسترش کیفی و کمّی
معماری کوشیدند که اولین سبک معماری اسلامی را به نام «معماری تغلقی» بنیاد
نهادند. در این سبک «برخی عوامل بومی مانند ستونها، شاهتیرها، سگدستها و فنونی
همچون تنظیم دما با آب را با ویژگیهایی نظیر قوس و طاق و گنبد، که در نقاط دیگر
مشخصه معماری اسلامی به شمار میرود، درآمیختند» (بلر و بلوم 396:1381).
نخستین نمونه
معماری آنها (720ق/1320م) مقبره رکنی ـ عالم صوفی ـ است که به همت قاضی مالک تغلق
در مولتان پاکستان بنا شد. این بنا از آجر ساخته شده و درون و خارجش با آجرهای برشدار
و قالبگیری شده تزئین شده است.
شهر تغلقآباد
که امروزه جزئی از دهلی و از دور چون دژی عظیم به نظر میرسد و در ابتدای جاده
دهلی به آگرا قرار دارد، سیزده دروازه داشت که به داخل آن راه مییافتند. این شهر
علاوه بر بناهای بسیار، مدرسه و مقبره قاضی مالک تغلق را نیز در خود جای داده است.
این مقبره که هر ضلعش 16متر است، از لاشه سنگ ساخته شده و روی آن با سنگهای ماسه
قرمز و مرمر سفید تزئین شده است. نکته مهمی که در اینجا باید یادآور شد، این است
که معماری اولیه اسلامی در هند، متأثر از معماری پرتجمل و پرزینت هندی(همچون معابد
هندو و جین)، تمایل وسیعی در بهکارگیری تزئین با استفاده از نقوش هندسی، گیاهی و
کتیبهنویسی داشت که این مسئله در دوران تغلقها نیز رواج یافت.
جانشین قاضی
مالک تغلق (یا غیاثالدین، لقبی که برای خود برگزیده بود) فرزندش محمدبن
تغلق است (726 ـ752ق) که او نیز دژی در نزدیکی تغلقآباد بنا کرد؛ اما مهمتر از او
فیروزشاه است (752 ـ791ق/1351 ـ 1388م) که گفته میشود طراح بوده و بناهای زیادی
را نیز طراحی کرده است. او شهر فیروزآباد را در ده کیلومتری شمال جهانپناه بنا
ساخت که از آن فقط ارگ شهر باقی مانده است؛ ارگی مشتمل بر ویرانههای مجتمع قصر،
مسجد جامع، و هرم لات. وی بانی و سازنده مدارس زیادی نیز است که مهمترین و
ماندگارترین آنها مدرسهای است که امروزه در محله حوض خاص دهلی قرار دارد؛ بنایی
که بزرگترین و پیچیدهترین مدرسه این دوره است و در محل آبگیری ساخته شد که در
سال 730ق ابنبطوطه از آن بازدید کرده است. کنار این مدرسه، مقبره فیروزشاه قرار
دارد؛ مقبرهای که داخل آن را به شیوه ایرانی با گچبری رنگی و کندهکاری تزئین
کردهاند. فیروزشاه آخرین حکمران مقتدر خاندان تغلق است. شانزده سال پس از مرگ وی،
در سال 801ق/1398م، دهلی با هجوم و تاراج مواجه شد و حکومت تغلقها از هم پاشید.
پس از تغلقها، دو خاندان «سادات» (1414ـ1451م) و «لودی» (1451ـ1526م) که از یک سو میراث بر فرهنگ
و هنر سه خاندان معزی، خلجی، و تغلقی بودند و از دیگر سو از پیشگامان فرهنگ، هنر،
و معماری سلاطین مغول مسلمان هند[4] گشتند، حکومت را به دست گرفتند.
بناهای آباد
در دوره خاندانهای
سادات و لودی، ساخت مساجد جامع بزرگ، که در دوره دودمانهای اولیه سلاطین دهلی
مورد توجه بود، جای خود را به مساجد جدید کوچکتری داد که مشتمل بر فرشانداز واحدی
با سه یا پنج دهانه گنبددار در طول دیوار قبله بود. نخستین این مساجد، مسجد
«باراگنبد» است که در سال 900ق/1494م به دست اسکندر لودی در بغیجود ساخته شد.
در دیگر ولایات
هند نیز حکمرانان مسلمان با اتکا به پیشینههای معماری اسلامی در دهلی و با
استفاده از معیارهای محلی، بناهای رفیع و مهمی را برافراشتند. از میان این بناها،
مهمترینش مسجد جامع گلبارگاست. این شهر که اکنون در استان کارناکاتا قرار دارد، از
سوی حسن گانگوی افغانی ـ بنیانگذار سلسله بهمنیانـ در شمال دکن به عنوان پایتخت
برگزیده شد. این مسجد با ابعاد53×66 متریکی از نادر مساجد بدون صحن است که در سال
769ق/1367 و در زمان حکومت محمدبن تغلق، به دست رافعبن شمسبن منصور قزوینی ساخته
شد؛ بنایی مستطیلشکل و سرپوشیده با گنبدهایی بزرگ که در هر یک از چهار گوشه قرار
دارد و گنبد دیگری که با نه دهانه هماندازه جلوی محراب را پوشانده است.
استفاده از شیوه
طاقزنی عرضی در برخی بناهای ایرانی سده 8ق/ 14م، مانند مسجد جامع ابرقو، نیز به
چشم میخورد؛ اما پاکار قوس کوتاه و نیمرخ شاخص طاقهای این مسجد کاملا فرق دارد.
شاید بتوان این طاقزنی غیرمعمول را ناشی از خاستگاه ایرانی حامی آن و یا ناشی از
حضور معماران ایرانی در آن منطقه دانست (بلر و بلوم، 1381: 181). گفته میشود این
بنا الگوی گنبدهای واتیکان و همچنین کنگره آمریکا بوده است.
علاوه بر آنچه
ذکر شد، ویژگیهای دیگری نظیر: «گنبدهایی که بر ساقههای بلند نهاده شده،
کاشیکاری لعابدار، و نقشه چهارایوانی سهم فزاینده الگوهای معماری ایران و آسیای
مرکزی آن روزگار را، که به فرمان تیموریان بود، نشان میدهد» (همانجا).
از دیگر مساجد
ساخته شده در هند، مسجد آدینه در شهر پاندوآ است. این شهر که مرکز بنگال محسوب میشد
و جزء مناطق تحت سلطه سلاطین دهلی بود، در سال 1287م به استقلال
رسید و خاندان الیاسشاهی قدرت را از سال 1345ـ1485م به دست گرفت. این مسجد (با
ابعاد 87×155متر) را سکندرشاه در سال 777ش/1375م ساخت که یکی از مساجد بزرگ هند بهشمار
میرود و مشتمل بر یک دسته تالارهای پرستون است که بر گرد صحن قرار گرفتهاند.
تالار سمت قبله پنج دهانه ژرفا دارد، درحالی که ژرفای تالارهایی که در سه سمت دیگر
قرار دارد سه دهانه است.[5]
جونپور در شمال
هند که امروزه در استان اوراتارپرادش قرار دارد، مرکز دولت اسلامی قدرتمندی بود که
در زمان ملوک شرقی 1394ـ1479م «به سبب دانش و فرهنگش به شیراز هند شهره گشت. مسجد
جامع این شهر که به دست ابراهیم شرقی در سال 811ق/1418م بر شالودههای معبدی
هندویی بنا گردید، گنبدی بزرگ به قطر 17 متر دارد و محوطهای در حدود 79 متر است.
مسجد به گونهای طرحریزی شده است که از جایگاههای خاص، بهویژه صحن دیده میشود؛
از این رو با زیباییشناسی معاصر در بقیه جهان اسلام (مثلا مسجد بیبیخاتون در
سمرقند) مطابقت دارد» [همانجا].
از دیگر مساجد
هند، مسجد جامع احمدآباد مرکز ایالت گجرات است. این مسجد را بانیشهر،احمد اول
نوه ظفرخان تغلقی، که در سالهای 814ـ846ق حکومت میکرد، ساخته است. صحن سنگفرش آن
66×75 متر مساحت دارد و دارای شبستانی با 300 ستون باریک و
نزدیک به هم است که 15 گنبد بزرگ را بر خود نگاه میدارد. از مهمترین ویژگیهای
معماری این مسجد ایجاد پیوند میان معماری اسلامی با معماری هندی است.
معماری اسلامی در دوره گورکانیان
بزرگترین و
پردوامترین حکومت سلاطین مسلمان هند، حکومت گورکانیان است که از سال 1526 آغاز و
تا 1858م ادامه یافت. پادشاهان این سلسله عبارتند: از ظهیرالدین بابر، همایون،
اکبر، جهانگیر، شاهجهان، اورنگزیب و... نسب ظهیرالدین بابر که مؤسس این سلسله
است، از پدر به تیمور و از مادر به چنگیز میرسد. وی ابتدا حاکم کابل بود؛ اما در
سال 1525م با حمله به دهلی، سلطان لودی و سران راجپورت را به تسلیم واداشت و سلسله
سلاطین مسلمان دهلی را بنیان گذاشت.
بابر یکی از
نخستین کسانی است که عامل حضور وسیع معماری و طراحی ایران در هند شد. سبک ایرانی
باغهای چهاربخشی (چهارباغ) منسوب به بابر است. او بیش از چهار سال حکومت نکرد و در
سال 1530م درگذشت. پس از او فرزندش همایون قدرت را به دست گرفت؛ اما در سال 1540م
از شورشیان بزرگان لودی، بهویژه فریدخان افغان، شکست خورد و به مدت پانزده سال به
حالت تبعید در ایران و افغانستان بهسر برد. حضور او در دربار شاه طهماسب صفوی،
نقطه عطفی در انتقال هنر و فرهنگ ایرانی به هند شد. همایون پس از بازگشت به دهلی
دو تن از نقاشان بزرگ ایرانی آن زمان، میرعبدالصمد و میرسیدعلی، را با خود به دهلی
برد. حضور این هنرمندان و هنرمندانی دیگر باب جدیدی را در تأثیر هنر ایرانی بر هند
گشود.
وی حکومت خود
رادوباره در سال 1555م به دست آورد، اما یک سال پس از آن، از پلکان کتابخانه خود
سقوط کرد و جان باخت. فرزند او ـ اکبرـ که به مدت پنجاه سال حکومت کرد، یکی از
پادشاهان بزرگ هند و حامی بینظیری در معماری هند و اسلامی بود. از نخستین آثار
معماری دوره اکبر مقبره همایون در دهلی و در شرق آرامگاه نظامالدین است. این
بنا که بی هیچ تردیدی الگوی معماری «تاجمحل» است، در مرکز باغ بزرگی به مساحت 348 مترمربع (با
تقسیم به 36 مربع) قرار دارد. مقبره همایون بر صفه یا کرسی بزرگی به مساحت 99 متر
مربع و 56 اتاقک قرار دارد که در برگیرنده یکصد مقبره یادبود است. تأثیر معماری
ایرانی بر این بنا بسیار بارز است؛ زیرا طراح آن، میرکمیرزا غیاث، معمار ایرانیتبار
است.[6]
همچنین گوشههای
فضای مرکزی مشتمل بر مقبره همایون را با دو اشکوب از حجرههای هشتگوشه (که مقابر
یادبودی اعضای مختلف خانواده همایون را در برگرفته) پر ساختهاند. از این نوع
نقشه، که در فارسی غالبا «هشتبهشت» خوانده میشود، در ایران عهد تیموری استفاده میکردهاند
(بلر و بولوم، 1381:
306).
تبعیت پادشاهان
گورکانی از سبکهای ایرانی دوره تیموری صرفا به دلیل حضور معمارانی چون میرکمیرزا
غیاث، که معمار هرات و بخارا بودند نیست، بلکه دلیل محکمتر دیگری در این تبعیت،
تمایل پادشاهان گورکانی به ابزار و اظهار پیوند خود با نیاکانشان در ایران است.
اکبر همچنین
دستور ساخت شهر «فتحآباد» یا فتحپور سیکری را در سال 1570 م صادر کرد. در چهارده
سالی که اکبر در این شهر سکنی گزید، بناهای مهمی در آن ساخته شد که در میان آنها
مسجد جامع فتحپور جایگاهی ویژه دارد. این مسجد در سالهای 1573ـ 1574م ساخته شد و
از مساجد بزرگ هند به شمار میرود. صحن وسیع مرکزی مساحتی در ابعاد 95×118 متر دارد و
طاقهایی با چندگنبد را در میان گرفته است. بر فراز شبستان واقع در غرب بنا، یک
رشته کلاهفرنگیهای گنبددار قرار دارد. نمای آن را ایوان بلندی که گنبد شبستان
را پوشانده، به دو قسمت میکند. در شمال صحن مسجد، مقبره سلیم چشتی قرار دارد؛
همان کسی که در سال 1568م برای اکبرشاه ـ که پسری نداشت ـ پیشگویی کرد به زودی
صاحب سه فرزند پسر خواهد شد. این مقبره، که با سنگ سفید مرمر ساخته شده، یکی از
قسمتهای زیبای مسجد است.
در زمان اکبر،
با حمایت و تشویق معماران، معماری هند و اسلامی در هند تثبیت شد و سبکی با استفاده
از اسلوب معماری ایرانی و مصالح هندی، بهویژه سنگ ماسه قرمز بهوجود آمد. این سبک
نه تنها در دهلی و اطراف آن ـ که مرکز اصلی حکومت گورکانیان بود ـ بلکه در دکن نیز
حضوری جدی داشت.
حاکمانی که پس
از بهمنیان قدرت را در دکن به دست گرفتند و پردوامترین دولتها را در آن ایجاد
کردند عبارتند از: ملوک عادلشاهیه (1490 ـ 1686م)، فرزندان یوسفعادلخان و ملوک
قطبشاهیه (1512 ـ 1687م)، هر دو خاندان شیعه بودند و روابط گرمی با صفویان ایران
داشتند. به همین دلیل در حمایت معماری، نقاشی و ادبیات بسیار علاقهمند و جدی
بودند.
مرکز حکومت
عادلشاهیه، بیجاپور بود که پس از دهلی تنها شهری است که بیشتر از شهرهای دیگر
بناهای تاریخی خود را حفظ کرده است. از میان حکام این دودمان، ابراهیم دوم (1579ـ
1627م) یکی از حامیان بزرگ هنر و معماری بود و از دوره او مقبره فرزندش در
بیجارپور، تمثالی از یک معماری زیبا و موزون است.
مرکز
معماری دودمان دوم (قطبشاهیه) حیدرآباد است و چشمگیرترین بنای تاریخی این شهر و
دودمان، چارمنار، ساباط پیروز در مرکز شهر است؛ نوعی دروازه که قبل از آن در
احمدآباد ساخته شده بود و نماد پیروزی و فتح محسوب میشد.
مهمترین بنای ایجاد شده در دوره جهانگیر ـ فرزند اکبر ـ
ساخت مقبره در اسکندره7 بود. این مقبره، همچون مقبره همایون، در باغ وسیعی قرار
دارد. اکثر کتیبههای بسیار
زیبای این بنا به فارسی است و عبدالحق شیرازی که بعدها به امانتخان ملقب شد، آنها
را طراحی کرده است.
مقبره اکبر بر کرسی گچکاری و رنگشدة بزرگی (104 مترمربع و
14 متر ارتفاع) با طاقگانها و مدخلهای
بیروننشسته در هر چهار پهلو قرار دارد. خود مقبره ترتیب هرمیشکلی از سه ردیف
کلاهفرنگی از سنگ ماسه قرمز و کلاهفرنگیهای گنبددار (چتری) در گوشههاست؛ دهلیزی
که با گچبری رنگی نفیسی، ایرانیوار، تزئینیافته و شیبهای باز میشود که به جانب
اتاق گنبددار و ساده مقبره در قلب بنا پایین میرود (همان: 315).
و اما اوج هنر معماری سلاطین گورکانی، دوره شاهجهان،
فرزند جهانگیر (1628ـ 1658م)،
است. «تاجمحل» پرشکوهترین و زیباترین معماری اسلامی در همه دورهها و عرصهها،
به دوره حکومت شاهجهان تعلق دارد. مقرر بود معماران هندی در مکتب تجربه بناهایی
چون مقبره همایون و اکبر، به چنان سطحی از مهارت و توانمندی برسند که متأثر از سبک
ایرانی، بنای بینظیر، فاخر و مجلل تاجمحل را خلق کنند.
این بنا مقبره همسر محبوب شاهجهان، ممتاز محل است.
ممتازمحل یا ارجمندبانو، فرزند عینالدوله آصفخان، در نوزدهسالگی با شاهجهان
ازدواج کرد و هجدهسال با او به سر برد. در این مدت، چهارده فرزند برای شاهجهان آورد
و سرانجام جان خود را در سر چهاردهمین فرزند گذاشت. گفته میشود ممتازمحل وصیت
کرده بود بر سر گورش آرامگاهی بنا کنند که در جهان نظیر نداشته باشد.
مرگ همسر محبوب شاهجهان چنان وی را دلتنگ و افسرده کرد
که به مدت دو سال خود را از هر نوع فعالیت و لذتی محروم ساخت. سپس در سال 1631م
دستور ساخت آرامگاه محبوبش را در کنار رود یمنا در آگرا صادر کرد. کریستین پزایس
معتقد است طراح اصلی این بنا خود شاهجهان است، اما به نظر نمیرسد چنین نظری درست
باشد.
گفته میشود شاهجهان از میان معماران بسیار، استاد عیسی
افندی را برگزید و وی به کمک استاد احمد لاهوری این بنای مجلل را از سال 1631 تا
1648م با هفده هزار کارگر و سرمایهای بالغ بر پنجاه لک (هر لک معادل صدهزار روپیه
است) بنا کرد. این بنا در مرکز باغی احداث شده است که علیمردانخان ایرانی طراحی
کرده و ساخته است.
ارنست کونل در کتاب هنر اسلامی بر این باور است که در تقسیمبندی
نمای خارجی تاجمحل، معماری ایرانی نفوذ کامل داشته است: در تقسیمبندی نمای خارجی
آن، نفوذ ایرانی کاملا به چشم میخورد، ولی در سایر جزئیات، در انحنای اضلاع، محیط
گنبدها، در ساختمان برجهای چهارگوشه جانبی و همچنین از نظر ساختمان درونی، نفوذ
هندی بیش از همه مؤثر است و به طور کلی در ساختمان تمامبنا آنقدر دقت و هماهنگی
به چشم میخورد که مدتها تصور میشد یکی از معماران اروپایی در ساختمان آن نظارت
داشته است (کونل، 1355: 215).
باغی که بنای اصلی تاجمحل را چون نیلوفری سفید در میان
خود گرفته است، چهاربخشی و مساحت آن 308 × 544 متر است: تاجمحل و صفّهای که بنا
روی آن قرار گرفته، از مرمر سفید صیقلی است... مقبره تاجمحل در نقشه تکاثف، الگویی
را که مقبره همایون در دهلی فراهم آورد، مهذب میسازد: گنبد بزرگ پیازی بر گریو
بلندتری قرار گرفته، کلاهفرنگیهای کوچک گوشهها نزدیک به گریو گنبد قرار دارد،
اتاقهای هشتوجهی گوشهها به گونهای منطقیتر به هم متصل شده و چهار مناره بلند
بنا در چارچوببندی کرده است. هنگامی که تصویر این نما به دقت توازن یافته، در آب
آبراهی که باغ را تقسیمبندی میکند نمایان میگردد، جلای عالی و کندهکاری پرتفصیل
مرمرها آن را جذابتر میگرداند. غالب متن کتیبههای آن مشتمل است بر آیات کوتاهی
از قرآن و در تأکید بر مقولات جهان واپسین؛ بهویژه روز جزا. برخی برآنند که مراد
از این کتیبهها، که امانتخان طراحی نمود، آن است تا پیام مکنون در شکل و موقعیت بنا
آشکار گردد و آن اینکه این مقبره نمادی تمثیلی از عرش الهی است که در روز جزا بر
فراز باغهای بهشت قرار دارد (بلر و بلوم، 1381: 318).
بورکهات بر این باور است که این بنا دارای کراماتی است؛ از
هماهنگی و همسازی معجزهآسا و طرحی حیرتانگیز که چشم را برای تماشای تمامی جلوههای
خود به هر سو میکشد. او این بنا را نشانه پایگاه و اهمیت ازلی زن در تمدن اسلامی
و جلوهگریاش در هنر اسلامی میداند. وی با استناد به معانی باطنی معماری هندو، که
معابدش را چون کوه بنا میکند تا در بطن خود حامل اخگر الهی باشد، تاج محل را
پناهگاهی میداند که در آن تخم ابدیت نهفته است:
آرایش ملایم و بسیار ظریف پوشش مرمرین با رنگهای گوناگون و
هماهنگ از گلهای نقش برجسته و کتیبههای نگاشته با آیههای قرآنی پیرامون چارچوبهای
درها همه اثری آسمانی دارند... طرح این بنا از مضمون یک حدیث سرچشمه گرفته است. در توصیف بهشت از پیامبر اکرم که مشتمل
است بر گنبدی بسیار بزرگ از مروارید سفید نهاده بر چهار دیوار که بر آنها چهار حرف
الهی رحمن نگاشته شده است. از هر یک از حروف رود
رحمت جاری است. چون این حدیث را با دیگر احادیث نبوی بسنجیم، بدینجا میرسیم که
مروارید سفید نماد مادهای است که جهان از آن آفریده شده است و این چیزی نیست جز
روح کل یا عقل اول در جنبه فوقالعاده شکلپذیرش که در حقیقت همانا مثل عالی یا
همزاد برتر سرشت زن باشد )بورکهارت،1365: 184).
درباره معماری این بنا، نظر گاههای مختلفی بیان شده است.
برخی آن را نمونهای از حضور سبک عثمانی در هند میدانند: با استناد به چهار گنبد
کوچک اطراف گنبد بزرگ و اینکه یکی از معماران (استاد عیسی افندی) عثمانی بوده است.
برخی آن را سبکی کاملا ایرانی میدانند و متأثر از آرامگاههای تیمور و مرقد امام
رضا(ع) در مشهد و برخی نیز آن را نمونهای از معماری هند و ایرانی میدانند؛ مثلا
در کتابچه کوچکی که در هنگام بازدید تاج محل در اختیار بازدیدکنندگان قرار میگیرد
و نویسندهای هندو دارد، نوشته شده است این اثر «اثری هند و ایرانی» است و برای
اثبات سخن خود دو دلیل میآورد: اول پنج گنبد روی
بناست (چهار گنبد کوچک و یک گنبد اصلی) که از دیدگاه وی تجلی پنج ایزد هندو:
برهما، ویشنو، شیوا، گانش، و سوریاست. و دلیل دوم اینکه دو استاد سازنده این بنا
اصل شیلپاشاسترا را میشناختند و امپراتوران مغول نیز به دلیل حضور دو زن در دربار
گورکانیان ـ جود هابایی، مادر جهانگیر، و راجا اودایی ـ روحیه هنری داشتند.
گفته شده است شاهجهان وصیت کرده بود دقیقا نظیر و قرینه
تاج محل، بنایی از سنگ مرمر سیاه درخشان، که در زیباییشناسی رنگ در تمدن اسلامی
نشان شکوه و جلال مردانه است، در آن سوی رودخانه یمنا به عنوان مرقد او ساخته شود
و با پلی این دو بنا به هم تصل شوند؛ تا نشانی بر وصل ابدی این عاشق و معشوق باشد.
لیک اورنگزیب به این وصیت پدر هیچ وقعی ننهاد و پدر را در کنار مادر به خاک سپرد.
آثار دیگر دوره شاهجهان عبارتند از: مسجد جامع دهلی، که به مسجد قلعه نیز شهرت
دارد و نیز به دلیل مرمر شفاف سفیدرنگی که در آن به کار بردهاند، مسجد مروارید نیز
نام دارد. این مسجد مشتمل است بر شبستانی مستطیل شکل (17×49متر) که با جرزهای چلیپا
شکل به سه فرش انداز هفت دهانه تقسیم شده است که بر طاقهای تیره جناغی نهاده شده و
بالای آنها سه گنبد پیازی قرار دارد (بلر و بلوم، 1381: 318).
و نیز لعلقلعه یا قلعه قرمز در دهلی که یکی از آثار شگرف
و مهم معماری دوره شاه جهان است. وجه تسمیه آن دیوار سرخ رنگی از ماسه قرمز است
که دور تا دور آن کشیده شده است. داخل لعل قلعه، بناهایی چون دروازه لاهور، دیوان
عام، دیوان خاص، مسجد حمام و... قرار دارد که هر یک با کتیبههای فارسی، شکوه و
جلایی ویژه یافتهاند. بناهای مهم دیگر گورکانی در هند یکی مسجد بدشاهی در لاهور
است که آخرین مجموعه از مساجد جامع بزرگ محسوب میشود. الگوی این بنا که در سالهای
1673 ـ 1674م ساخته شده، کاملا بر پایه مسجد جامعی است که شاهجهان در جهانآباد
ساخته بود. و دیگری مقبرهصفدر جنگ در دهلی است که در سالهای 1753ـ1754م برای دومین
حاکم دهلی (نواب) ساخته شد که ریشه
ایرانی داشتند.
این اثر که بر پایه مقبره همایون امانه چندان دقیق ساخته
شده، آخرین نمونه بزرگ آرامگاههای شاخص گورکانی به شمار میرود که در آن باغی چهاربخشی
و محصور، کرسی ساختمانیای را بر گرفته که بنایی از نوع هشت بهشت بر آن قرار دارد
(همان:323).
*حکمت هنر هند
-----------------
پینوشتها:
1.Oleg Grabar.
2.Richard Ettinghouse.
3. فرماندهای
ترکی ـ هندی که از 1305م از جانب خلجیها فرماندار مولتان بود.
4. حکومت
نوادگان تیمور یا گورکانیان در دهلی و شمال هند.
5. پس از مرگ
سکندر، این مسجد به مقبره او تبدیل شد.
6. مرقد خود و
خاندانش در همین باغ قرار دارد.
7ـ هشت کیلومتری شمال غربی آگرا.