به گزارش روابط
عمومی و امور بینالملل بنیاد بوعلیسینا، کلرادو تابستان هر سال، همایشی با موضوع
تجربههای ذهنی در فلسفه و جهانشناسی برگزار میکند که هدف از آن ایجاد فرصتی
برای کشف قابلیتهای فلسفی دانشجویان تحصیلات تکمیلی است.
مسئله تجربههای
ذهنی یکی از ابعاد مهم در تحولات فلسفی محسوب میشود و مربوط به فلسفه به معنای
کلاسیک و مدرسی هم نیست.
در عوالم معرفتی
و شناختشناسی و گسترش علم، ما با انواعی از تخیل و تجربه ذهنی روبهرو هستیم. میدانیم
که بسیاری از تحولات فکری و تئوریهای بزرگ تاریخ علم، محصول تجربههای ذهنی است؛
تجربههایی نظیر جهانهای موازی که امروزه در فیزیک نظری و فیزیک کیهانی، یک تئوری
شناخته شده و بسیار پیچیده است. چنین نظریهای در ابتدا یک تخیل یا تجربه ذهنی
عالمانه بود و امروز یک تئوری کاسمولوژیک، بنابراین میتوان میان تجربههای ذهنی و
تئوریهای بزرگ هستیشناسی، جهانبینی فلسفی، رابطهای قائل بود.
نمونههای دیگری
از آن را میتوان در تئوری "گربه شرودینگر" در مبحث احتمال، "مرد
پرنده" ابنسینا در زمینه علمالنفس، "کودک در حال غرق شدن" ریچل و
"ویولونیست مشهور" تامسون در علم اخلاق، "تمثیل غار" افلاطون
در متافیزیک و موضوعات دیگر که قرار است طی سه روز متوالی از ششم تا هشتم ژوئن در
تالار بزرگ دانشگاه کلرادو برگزار شود.
دانشگاه کلرادو
بولدر یکی از معتبرترین دانشگاههای ایالات متحده آمریکا بوده و در ایالت کلرادو
واقع است. ۴ برنده ی جایزه ی نوبل در رشته ی فیزیک و یک برنده ی جایزه ی نوبل در
رشته ی شیمی از اساتید این دانشگاه میباشد. همکاری دانشکده فیزیک (رتبه ی ۱ در
فیزیک اتمی) با مؤسسه ملی فناوری و استانداردها و دانشکده ی مهندسی هوافضا (رتبه ی
۹) با ناسا این دانشکده ها را به یکی از دانشکده های پیشرو در تولید علم در دنیا
تبدیل ساخته است.
مرد پرنده و
نظریه علم النفس ابنسینا
یک بخش از این
همایش که نمونهای بسیار عالی و کلاسیک از تجارب ذهنی و تمثیلهای تخیلی را در جهت
تبدیل به نظریههای فلسفی به خوبی و روشنی نشان میدهد، نظریه معروف ابوعلیسینا،
فیلسوف نامدار یگانه جهان اسلام و بنیانگذار فلسفه مشایی در مشرقزمین است.
فیلسوف ایرانی
با استفاده از یک تمثیل جالب، مسئله معرفت و آگاهی از وجود را به عنوان امری بسیار
بدیهی اما پیچیده و دور از فهم به وسیله تمثیل "مرد پرنده" حل کرد.
"مرد پرنده" برای ابنسینا نمادی بود که علم حضوری را با تاکید به اثبات
میرساند و در حقیقت همان نقشی را در فلسفه ابنسینا دارد که عبارت معروف دکارت
"میاندیشم پس هستم".
ابنسینا انسانی
را متصور میشود که در خلاء و در محیطی به وجود آمده زندگی میکند، بدون هیچ امر
محسوس یا مخلوق دیگر. اما ویژگی اندیشگی و پرسشگری و معرفت جویی را در دستگاه
ادراکی خود دارد. چنین انسانی چگونه میتواند بیندیشد و اساسا ممکن است بتواند
بیندیشد یا به گزارهای معرفتی دست یابد.
پاسخ ابنسینا
مثبت است زیرا او حداقل نسبت به این که خودش وجود دارد معرفت مییابد و این پایه
فاهمه برای هستیشناسی چنین موجودی است.
این سخنرانی
توسط پروفسور دیوید بونین در روز دوم برگزار خواهد شد.