فرهنگ‌نامه تاریخی مفاهیم فلسفه

فرهنگ‌نامه تاریخی مفاهیم فلسفه
گفتگو با دکتر سید محمدرضا بهشتی - منیره پنج‌تنی

 

 

 

فرهنگ‌نامه تاریخی مفاهیم فلسفه مجموعه‌ای سیزده جلدی است و انتشارش به‌تدریج از سال 1971 آغاز شد و جلد سیزدهم آن در سال 2004 به پایان رسید. این فرهنگ‌نامه آلمانی شامل 3712 مدخل در زمینه مفاهیم فلسفه در شاخه‌های مختلف آن و نیز مفاهیم مشترک میان فلسفه و سایر رشته‌ها، از جمله زیباشناسی و نظریه هنر، تاریخ و نظریه فرهنگ، زبان‌شناسی، ادبیات و خطابه، اخلاق، تعلیم و تربیت، علوم سیاسی، روان‌شناسی، روانکاوی و روان درمانی و جامعه‌شناسی، اقتصاد، ادیان، الهیات و عرفان، ریاضیات و منطق، فیزیک، علم هیئت، جغرافیا، زمین‌شناسی، زیست‌شناسی و طب است.

این فرهنگ تحت سرپرستی یوآخیم ریتر، کارلفرید گروندر، گتفرید گابریل و با همکاری بیش از 1500 استاد متخصص فلسفه نگاشته شده است. در این فرهنگ سیر تطور تاریخی مفاهیم به گونه‌ای مستند همراه با مأخذ و منابع غنی برای مطالعه بیشتر در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد. حاصل پژوهش سترگ این گروه متخصص سبب شده که صاحبان فن این اثر را «کار قرن» بنامند که نه تنها در حوزه زبان آلمانی، بلکه در دیگر زبانها نیز همانندی ندارد. محمدرضا حسینی بهشتی و بهمن پازوکی ویراستاران فارسی این اثر هستند. سه جلد این اثر تحت عنوان فلسفه هنر، الهیات و اخلاق در قالب همکاری مشترک میان مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران» و «مؤسسه فرهنگی ـ پژوهشی نو ارغنون» منتشر شده است. چاپ اول جلد نخست در سال 1389 و چاپ نخست جلد دوم با عنوان «الهیات» در سال 1391 در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت. آنچه در پی می‌آید، گفتگویی در‌باره نشر این اثر است که پیشتر در ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت» به چاپ رسیده است.

فرهنگ‌نامه تاریخی مفاهیم فلسفه، همان‌طور که از نامش برمی‌آید، اثری مربوط به تاریخ مفاهیم است؛ اگر امکان دارد اندکی درباره واژه «تاریخ مفاهیم» که برای نخستین بار در درس‌گفتارهای هگل در باب فلسفه تاریخ به کار رفت، توضیح دهید.

 

اصطلاح «تاریخ مفاهیم» (Begriffsgeschichte) برای نخستین ‌بار در درس‌گفتارهای هگل درباره فلسفه تاریخ مطرح می‌شود؛ هرچند معلوم نیست که خود هگل آن را وضع کرده باشد و چه ‌بسا در تقریرات این درس‌گفتارها شکل گرفته باشد. البته معنایی که هگل از آن مراد می‌کند، یعنی نوعی از تاریخ‌نگاری که تأملی است و به‌منزله گذاری برای نگارش تاریخ فلسفه‌ای جهانی است و در چارچوب فلسفه تاریخ، معنای خود را می‌یابد، با آنچه بعدها زیر این عنوان شکل گرفت، تفاوت دارد. نخستین کارهایی که با صبغه تاریخ مفاهیم به‌ معنای جدید صورت گرفت، در سده بیستم، به‌خصوص نیمه دوم آن پدید آمد و رشته‌ای مستقل از نگرش اصالت تاریخی در فلسفه شد. «تاریخ مفاهیم» در زمان ما رشته‌ای مستقل و دارای روش خاص خود در دانش فلسفه است.

 

تاریخ مفاهیم فلسفی جایگزین خود فلسفه و اندیشه‌ورزی فلسفی نیست ـ البته صرفاً تمهید و مقدمه‌ای برای فلسفه نیست؛ همچنان که فقه‌اللغه و زبان‌شناسی فلسفی هم نیست. «تاریخ مفاهیم فلسفی» جزئی از فلسفه است و بدان‌ معنا که درک عقلانی و شناخت علمی جهان و واقعیت در یک نظریه فراگیر و عام را تنها هنگامی مقدور می‌بیند که کاربرد مفاهیم و نحوه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آنها را شناسایی و در پیوستی روشن از معانی به‌گونه‌ای نظام‌مند دریافته باشیم. «تاریخ مفاهیم» با تاریخ واژه‌ها و تاریخ مسائل فرق دارد و هر کدام از اینها به ‌لحاظ موضوع و رویکرد با هم تفاوت دارند.

 

به‌علاوه، کوشش برای نشان‌دادن تطور مفاهیم و یافتن شرایط مقتضی برای شکل‌گیری آنهاست و موانعی که باید از سر راه برداشته شده باشند تا این مفاهیم با دلالاتی که دارند، بتوانند پدید بیایند هم نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. البته بررسی این شرایط در نسبت با تاریخ اندیشه صورت می‌گیرند و رویکرد روان‌کاوانه، روان‌شناسانه، جامعه‌شناسانه و نظیر آنها را ندارند. درباره خود «تاریخ مفاهیم» نیاز به بحثی مفصل داریم.

یکی از مهمترین نکاتی که نیاز داریم در همین ابتدای گفتگو برای ما بگویید، این است که اساساً «رویکرد تاریخی» به فلسفه دقیقاً به چه معناست؟

رویکرد تاریخی به فلسفه، تفکیک میان بررسی نظام‌مند (سیستماتیک) اندیشه‌های فلسفی و بررسی تاریخی این اندیشه‌ها، تفکیکی تصنعی و بی‌دوام تلقی می‌شود. فلسفه‌ای که از تاریخ‌مند بودن خودش، آگاهی نداشته باشد، در معرض این قرار می‌گیرد که به نظام‌مندی فارغ از زمان و تاریخ‌مندی روی بیاورد و بر این باور باشد که به دریافتی نهایی از واقعیت دست یافته است. اگر اندیشه دریابد که واقعیت پیوسته در حال دگرگونی است، پس درک واقعیت و فهم آن نیز باید برای آنکه فهمی فراخور این واقعیت دگرگون‌شونده باشد، پابه‌پای آن حرکت کند، وگرنه نسبت خود با این واقعیت را از دست می‌دهد یا می‌خواهد به‌گونه‌ای تحکمی واقعیت را در چارچوب فهمی فرازمانی و فراتاریخی نگه دارد. این‌گونه تلاش، اگرچه نوعی اطمینان خاطر (هر چند کاذب) به اندیشه می‌دهد، اما حقیقت ماجرا این است که چنین اندیشه‌ای باید از بخشی از واقعیت که از مفهوم بیرون می‌ماند و از چنگ چارچوب مفهومی کنونی می‌گریزد، صرف‌نظر کند. بدین‌ترتیب، فهم نسبتش با واقعیت را از دست می‌دهد.

درست است که از این طریق، ایمنی خاطری پیدا می‌کند؛ اما بهای سنگینی را در ازای آن می‌پردازد. اگر بخواهیم مثال بزنیم (و می‌دانیم که هر مثالی از یک ‌سو، ما را نزدیک می‌کند و از جوانب متعددی دور)، شبیه این است که کنار رودخانه‌ای بخواهیم ماهی بگیریم؛ اما تنها در صورتی ماهی به چنگ ما می‌آید که بر سرش بکوبیم و حیات و زنده‌بودنش را از آن بگیریم. آنچه به ‌دست می‌آید، ظاهراً همان ماهی است، اما در حقیقت لاشه‌ای از آن ماهی زنده بیش نیست.

روزگاری کی‌یرگگور گفته بود که مفاهیم هم مانند افراد، تاریخ خود را دارند و همانند افراد نمی‌توانند در برابر سیطره زمان مقاومت کنند و فرازمانی و فراتاریخی گردند. البته این بدان ‌معنا نیست که رویکرد تاریخی لزوماً به‌منزله افتادن در دام نگرش اصالت تاریخ (Historicism) و یا نسبیت‌گرایی (Relativism) به‌ معنای مصطلح آن بیفتد. اندیشه‌ای که صرفاً به گردآوری آنچه پیشینیان گفته‌اند، بسنده کند، فلسفه‌اش تنها تاریخ فلسفه است. این در حالی ‌است که کماکان کار فلسفی تلاش برای دستیابی به واقعیت زنده است و صرفاً باستان‌شناسی یا نبش قبر یا تماشای گالری یا موزه اندیشه‌های پیشین نیست. در رویکرد تاریخی، اگر به تاریخ فلسفه روی می‌آوریم، منظور از بازآوردن پرسش فلسفی، تلاش برای یافتن پرسش به‌ نحوی اصیل از جانب ماست، نه تکرار حتی دقیق و وفادارانه اندیشه‌ها و نگرش‌های گذشتگان.

در «تاریخ مفاهیم» تلاش می‌کنیم که دلالت‌های معنایی مفاهیم را در بستر و سیاق خودشان دریابیم و نیز نسبتی را که میان مفاهیم (از جمله مفاهیم مکمل Complementary، متضاد Contrary و متناقض contradictory) برقرار است، دریابیم تا به فهم همه‌جانبه‌تری از آنها برسیم. بدین‌ ترتیب، تأثیر پیش‌فهم‌ها در شکل‌گیری فهم کنونی و مواجهه کنونی ما با واقعیت هم معلوم می‌شود و نسبت به آگاهی کنونی و دریافت‌مان از موضوعات نیز وقوف بیشتری پیدا می‌کنیم. پس «تاریخ مفاهیم» مددکار ما برای درک بهتر نحوه اندیشیدن می‌شود و این به ‌هیچ‌ وجه به ‌معنای آن نیست که جایگزین کوشش خود ما برای درک واقعیت می‌شود.

برای تألیف چنین اثر گرانسنگی قطعاً مولفان روش پژوهش و تألیف خاصی داشته‌اند. لطفاً بگویید شیوه کار مولفان در تدوین این فرهنگ چه بوده است؟

شیوه کار مؤلفان این بوده است که با تکیه بر مطالعات هم‌زمانی (synchron) و درزمانی (diachron)، ابتدا به تثبیت معانی الفاظ و اصطلاحات فلسفی در محاوره و نیز در مقاطع زمانی معینی پرداخته‌اند و سپس در آثار فیلسوفان به همین ترتیب تلاش کرده‌اند تا معانی این اصطلاحات و مفاهیم فلسفی را بازیابی کنند و با مقایسه آنها تحولات و تطوراتی را که این مفاهیم طی کرده‌اند، بازیابی کنند. این شیوه از کار عالمان فقه‌اللغه یا فیلولوگ‌ها و کسانی که به معناشناسی تاریخی (historical semantics) پرداخته‌اند، بهره می‌گیرد و سپس می‌کوشد تا با در نظرگرفتن جایگاه این مفاهیم در نظام اندیشه فلسفی فیلسوفان و یا مشربهای فلسفی به فهمی از آنها نائل آید. حسن این شیوه، آن است که می‌تواند هرگونه ادعا در خصوص تطور مفاهیم را به‌دقت ردیابی و مستند کند.

به‌جرأت می‌توان گفت که در کمتر اثری شما می‌توانید این اندازه مرحله به مرحله، تطورات مفاهیم را دنبال کنید و در هر مرحله، آن را مستند کنید. به‌ علاوه، اهتمام نویسندگان بر این بوده تا آنجا که میسر بوده است، مستقیماً از منابع دست اول و اصلی نقل ‌قول کنند و در بیشتر موارد، علاوه بر برگردان آلمانی، اصل عبارات متن را به هر زبانی که بوده است، آورده‌اند. در برخی موارد، حتی برگردان آلمانی را هم نیاورده‌اند و خواننده را با عین عبارت به زبان اصلی مواجه ساخته‌اند.

این شیوه دقیقاً چه تفاوتهایی با تاریخ فلسفه نویسی دارد؟ مثلا با تاریخ فلسفه کاپلستون یا امیل بریه؟

تفاوتهای چشمگیری دارد: اولاً تمرکز این فرهنگ‌نامه بر روی مفاهیم است و از مدخل ‌قراردادن شخصیت‌ها خودداری کرده است؛ ثانیاً غرض از نگارش مدخلها به ‌هیچ‌ وجه توصیف نظام‌های فلسفی و یا نحله‌ها نبوده است؛ ثالثاً همان‌طور که فرهنگ‌نامه‌نویسی اقتضا می‌کند، متنها کاملاً فشرده‌اند و غرض از نگارش، قلم‌فرسایی نبوده است؛ رابعاً برخلاف کار تاریخ‌نگاران فلسفه که هدفشان از تألیف تاریخ فلسفه، آرای اصلی و نیز نظام اندیشه‌ای فیلسوفان و نحله‌های فلسفی است و بیشتر جنبه تعلیمی دارند، مداخل این فرهنگ‌نامه به‌ کار پژوهشگران می‌آید.

تفاوتها و شباهتهایش ـ به جز وسعت و گستردگی کارـ با «بحث در مابعدالطبیعه» اثر «ژان وال» چیست؟

فکر می‌کنم در یک مراجعه ساده معلوم می‌شود که با دو سنخ اثر روبرو هستیم که هرکدام، با هدفی متفاوت نگاشته شده‌اند. فرهنگنامه ریتر یک کتاب مرجع، آن ‌هم با تکیه بر مداخل است و سرنخ برای کار پژوهشی و نه کتابی تعلیمی برای آشناشدن با فیلسوفان و آرای آنها.

فرهنگنامه تاریخی مفاهیم فلسفه» که با نام یوآخیم ریتر پیوند خورده است، در دنیای غرب چه جایگاهی دارد؟ به‌ویژه اکنون که آثار متعددی نگاشته شده و زمان بیشتری از تالیف این اثر می‌گذرد.

یوآخیم ریتر یکی از بنیان‌گذاران فرهنگ‌نامه تاریخی مفاهیم فلسفی بوده و به ‌فاصله اندکی پس از شروع این اثر غول‌آسا فوت کرده است. اگر نام ریتر بر روی این اثر که 1500 همکار نویسنده در نگارش آن دخیل بوده‌اند، آمده و در افواه به این نام شهرت یافته، از باب بزرگداشت نام او و نیز تلاشی است که او و همراهانش در مکتب ریتر در این خصوص داشته‌اند، وگرنه حتی به‌ لحاظ رویکرد برخی از نویسندگان تفاوتهای چشمگیری میان ایشان است. هرچند در مجموع، سبک‌ و سیاق مشابهی را در پیش گرفته‌اند و هیأت تحریریه به روال تثبیت‌شده‌ای در شیوه کار و سبک نگارش رسیده و آن را در همه‌ جا اعمال کرده است.

با این ‌حال، ذیل مداخل نام نویسندگان آنها آمده است. گاهی اوقات، یک مدخل به چند قسمت تقسیم شده و هر یک از قسمت‌ها، نویسنده‌ای جداگانه داشته است. این فرهنگ‌نامه عمدتاً در حوزه آلمانی‌زبان تبدیل به مرجعی مهم شده است. البته در کارهای جدی تحقیقاتی در حوزه‌های زبانی دیگر هم جای خود را باز کرده است. ابعاد گسترده فرهنگ‌نامه و کار عمیق و بنیادینی که در اینجا صورت گرفته، هنوز هیچ مشابهی در زبانهای انگلیسی یا فرانسوی یا سایر زبانهای اروپایی ندارد. تلاشی سی ‌و چند ساله با همکاری بیش از 1500 نویسنده به این زودی‌ها تکرار نخواهد شد. ضمناً آخرین جلد این فرهنگ‌نامه در سال 2004 منتشر شده و هنوز فاصله چندانی از آن نگذشته است.

چرا مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران از این اثر فقط سه حوزه زیباشناسی، اخلاق و الهیات را برای ترجمه برگزید؟

هم مداخل آمده در مجموعه سه‌جلدی منتشرشده در سازمان سمت و نیز مداخل ترجمه‌شده‌ای که در مجموعه سه‌جلدی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران منتشر شده‌اند، طی فرآیندی به‌ تناسب برآورد نیازها و نیز کارهای پژوهشی که در خود مؤسسه نو ارغنون در جریان بوده، انتخاب شده‌اند. به‌ویژه مداخل سه جلد سازمان سمت که به مفاهیم و اصطلاحات مابعدالطبیعه اختصاص دارند، در جریان تحقیقاتی که خود مؤسسه پژوهشی نو ارغنون داشته است و مورد نیاز آن تحقیقات بوده‌اند، ترجمه شده‌اند. هر دو مؤسسه محترم سمت و حکمت و فلسفه با ملاحظه سابقه کار انجام‌شده اظهار تمایل داشتند تا هرکدام به ‌حسب نیاز خود در توافقی با مؤسسه نو ارغنون، عناوینی را برگزینند. مؤسسه حکمت و فلسفه به‌حسب درک ضرورت چنین کاری در سه حوزه هنر، الهیات و اخلاق در مشورت با نو ارغنون، خواستار برگردان این مداخل شد.

آیا برنامه‌ای برای ترجمه دیگر مدخلهای این اثر دارید؟

ترجمه شش‌جلدی که در سازمان سمت و مؤسسه حکمت و فلسفه منتشر شده‌اند، از آغاز برنامه‌ریزی تا زمان انتشار نزدیک به ده‌ سال نیرو و همت مؤسسه نو ارغنون را به‌خود اختصاص داده است و در حال حاضر، تصمیم جدیدی در خصوص ادامه این کار گرفته نشده است. حدس می‌زنید که با در نظر گرفتن حجم کار و دقتی که در برگردان و ویرایش آن صورت گرفته، تا چه اندازه این کار نیرو برده است؟ فقط کافی است اشاره کنم که هر جلد از ابتدا تا پایان کار، پنج‌ بار ویرایش و بازبینی شده است. البته ماحصل این زحمات به لطف خدا، انتشار آثاری بوده که به‌تدریج محل رجوع و استناد کارهای تحقیقی فلسفی و پایان‌نامه‌ها و مقالات علمی شده و این جای خوشحالی است. برای آینده چه‌ بسا شیوه‌های جدیدی از بهره‌برداری از این اثر بزرگ که از میان 3712 مدخل آن، در مجموع تنها 146 مدخلش به فارسی برگردانده شده، در پیش است که امیدواریم به ‌ثمر بنشیند. البته جلد سوم سازمان سمت، هنوز در دست انتشار است.

 

نقاط ضعف و قوت این اثر را چه می‌دانید؟
در خصوص نقاط قوت آن، پیشتر سخن گفتیم؛ اما هر اثری همچنان که قوت‌هایی دارد، کاستی‌هایی هم دارد. یکی از کاستی‌های چشمگیر آن، این است که به اندازه‌ شایسته به اندیشه‌های فلسفی بیرون از فضای مغرب‌زمین توجه نکرده است؛ مثلاً اگر در پاره‌ای موارد، به تطور مفاهیم در سنت فلسفه اسلامی توجه شده است، اما به‌ دلیل کم‌آشنایی با این سنت، این میزان از تحقیق، فراخور اهمیت و جایگاه این سنت در مجموع اندیشه فلسفی جهانی نیست و این سخن از باب اغراق یا خودبزرگ‌بینی نیست. در مورد سایر اندیشه‌های فلسفی، مثلاً سنت فلسفی هند و یا چین، این توجه باز هم کمتر بوده است. در هر حال، می‌توان گفت که گرایش به‌ سمت اروپامحوری است و البته تا اندازه‌ای هم قابل توجیه است. باید توجه داشته باشیم که انجام تحقیقی مشابه در حوزه‌های فلسفی فرهنگی دیگر به ‌طور طبیعی اهتمام محققان و پژوهشگران خود این حوزه‌ها را می‌طلبد و یقیناً باعث گسترش افق دید خوانندگان خواهد شد. قدر مسلم این است که می‌توان با بهره‌گیری از شیوه و عمق کار انجام‌شده در این فرهنگ‌نامه، دست به‌کار تحقیق بزرگی در سنت فلسفی اسلامی‌ ـ ایرانی زد که البته کارهای مقدماتی فراوانی را می‌طلبد و باید زیر بار آن رفت.

 

با توجه به اینکه مجموعه‌ای از مدخلها در این کار نیست، ناشر اصلی برنامه‌ای برای به روز کردن این اثر ندارد؟
طبیعی است که با گسترش تحقیقات در قلمروهای مختلف فلسفه و نیز شاخه‌های متعدد و رویکردها و رهیافت‌های متفاوت پژوهش فلسفی، هر اثری دیر یا زود نیاز به تجدید نظر و به ‌روزشدن دارد و این فرهنگ‌نامه هم از آن مستثنی نیست. به‌خصوص تحولات دهه‌های اخیر در عرصه فلسفه، در پاره‌ای از موارد چنان شتابی دارند که رصد و احاطه آنها کار ساده‌ای نیست. بنده خودم چند بار به مواردی برخورد کرده‌ام که به‌ سراغ این منبع مرجع رفته‌ام؛ اما برای تحقیق در باب مفاهیم و اصطلاحات متأخرتر نتوانسته‌ام از آن به ‌نحو شایسته‌ای استفاده کنم. با این ‌حال، همچنان باید گفت که به‌نسبت از جامعیت خوبی برخوردار است


جلد نخست این فرهنگ به فلسفه هنر اختصاص دارد که 14 مدخل از مجموعه 160 مدخلی است که شما برگزیده‌اید. ملاک‌تان برای انتخاب این مدخلها چه بود؟ آیا بنا نیست که بقیه این مدخلها را هم ترجمه کنید؟
ملاک در انتخاب مداخل، توافق شورای پژوهشی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و مؤسسه پژوهشی نو ارغنون بوده است. قطعاً مدخلهای مهم دیگری در حوزه زیباشناسی و فلسفه هنر هستند که به‌جاست ترجمه شوند. همان‌طور که عرض کردم، ادامه ترجمه این فرهنگ‌نامه که کار بسیار طاقت‌فرسایی است، در حال حاضر در برنامه کار این مؤسسه نیست؛ اما در صورتی که شرایطش فراهم شود، جای بررسی دارد. با توجه به مدت زمان طولانی که ترجمه‌ها و بازبینی‌های مکرر به‌خود اختصاص می‌دهند و نیز تأمین امکانات لازم برای این‌کار، راههای دیگری نیز برای اینکه محتوای این مداخل در دسترس خوانندگان فارسی‌زبان قرار گیرد، وجود دارد که در حال ارزیابی آنها هستیم.

چرا ما درباره این فرهنگ دو جلد اول داریم؟ یکی همان جلد اول با عنوان فلسفه هنر که محصول مشترک انتشارات مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مؤسسه فرهنگی ـ پژوهشی نو ارغنون است و در سال 1389منتشر شد و دیگری هم که عنوان جلد نخست بر خود دارد، گزیده‌ای از مفاهیم در مابعدالطبیعه است که در سال 1386 سازمان سمت و مؤسسه نوارغنون منتشر کرد. این مسأله اندکی مشکل دارد که ما با جلد اول مواجهیم!

سه‌ جلد مربوط به انتشارات سمت به دسته‌ای از مفاهیم اختصاص پیدا کرده که به مابعدالطبیعه مربوطند و به‌دلیل یک کار پژوهشی دیگر مؤسسه که به پژوهش درباره قواعد کلی فلسفه می‌پرداخت، ترجمه شده‌اند. البته در اینجا هم انتخاب مدخلها با نظر موافق هر دو مؤسسه صورت گرفت. طبیعی است که مجلدات مربوط به این مدخلها با زیرعنوان مابعدالطبیعه منتشر شده‌اند و از این جهت، به ‌لحاظ موضوع کاملاً با مدخلهای ترجمه‌شده در حوزه زیباشناسی و فلسفه هنر(
جلد اول)، الهیات (جلد دوم) و اخلاق (جلد سوم) از نظر محتوا متفاوت‌اند. قرارداد با مؤسسه حکمت و فلسفه با فاصله زمانی و در حوزه‌های خاص منعقد شد و از این‌جهت، طبعاً باز شماره جلدهای خود را داشت. با توجه به اینکه بخش عمده مدخلهای فرهنگ‌نامه هنوز ترجمه نشده‌اند، امکان برگردان همه این مدخلها میسر نبود. در نهایت، شاید بتوان در گامهای بعد، این دو مجموعه را تلفیق کرد؛ اما در حال حاضر، چنین کاری مقدور نیست.


حدود دو دهه است که شما و همکارانتان در مؤسسه پژوهشی نو ارغنون مشغول به فعالیت هستید و انصافاً خروجی این مؤسسه در زمینه‌های مختلف تألیف، ترجمه، پژوهش و متن‌خوانی بسیار بیش از بضاعت یک مؤسسه خصوصی است.

این مؤسسه از چه زمانی و با چه هدفی تاسیس شد؟

مؤسسه پژوهشی نوارغنون در سال 1377 با حضور و همراهی جمعی از استادان فلسفه تشکیل شد. هدف این بود که بتوانیم در حوزه فلسفه کارهای پژوهشی انجام دهیم و خودمان به عنوان افرادی که در دانشگاهها حضور داشتیم، می‌خواستیم فضایی را فراهم کنیم که در آن به خلأ، علاقه‌ها و نیازهایی که در حوزه فلسفه وجود داشت، بپردازیم.


مؤسسه پژوهشی نو ارغنون چند نوع کار برای رصد وضعیت فلسفه در کشور در قالب چند طرح انجام داد: 1) اینکه تمام پایان‌نامه‌های کشور و اطلاعات مربوط به آنها را جمع‌آوری و طبقه‌بندی کرد. در این کار که با همکاری مؤسسه حکمت و فلسفه انجام شد، پایان‌نامه‌های تمام مقاطع از کارشناسی (زمانی که این مقطع هم پایان‌نامه داشت)، کارشناسی ارشد و رساله‌های دکتری را از آغاز تا سال 1386 اعم از دانشگاههای دولتی و غیردولتی (آزاد) فهرست شد. برای این کار اطلاعات این رساله‌ها را از زوایای مختلف گردآوری و طبقه‌بندی کردیم. حاصل این کار، اکنون به شکل اطلاعات ساده‌تر روی سایت مؤسسه حکمت و فلسفه قرار گرفته است. 2) تلاش برای شناسایی شخصیت‌هایی که در عرصه فلسفه مشغول کار هستند به این منظور که بتوانیم یک بانک اطلاعاتی خوب از این افراد در اختیار علاقه‌مندان قرار دهیم.


3
) برای اولین بار دست به شناسایی سایتهای تخصصی فلسفه در حوزه‌های مختلف به زبانهای مختلف زدیم که حاصل آن به صورت کتابی با عنوان «فلسفه در اینترنت» منتشر شد.


این اطلاعات در سایت مؤسسه نو ارغنون هم قرار گرفت؟
در حال راه‌اندازی و تجهیز سایت هستیم و به‌زودی با تغییر و تحول، این اطلاعات را بر روی سایت بارگذاری می‌کنیم به گونه‌ای که کاربر بتواند به راحتی به سایت مورد نظر دسترسی پیدا کند. چهارمین فعالیت سایت راه‌اندازی و تاسیس کتابخانه دیجیتال بود؛ به دلیل کمبود منابع غیرفارسی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی، دسترسی به چنین کتابخانه‌ای ضروری بود. ما در این کتابخانه آثار اصلی حدود دویست فیلسوف را به زبانهایی که ممکن بود در شکل سی.دی‌های مستقل تهیه کردیم. این کتابخانه در حال تکمیل است و به حدود 60 هزار منبع رسیدیم. البته این کتابخانه را وارد بازار نکردیم و فقط در اختیار مؤسسات پژوهشی قرار دادیم. پنجمین فعالیت مؤسسه در جهت حرکت به سوی کارهای صوتی است. گفتگوهایی که بعد از فوت هایدگر پخش شده بود، ترجمه شده و قرار است خوانده شود و به صورت فایل شفاهی در سایت بارگذاری شود.

چند سالی هم هست که طرحی را با عنوان «تطور قواعد فلسفی» دنبال می‌کنیم. چیزی شبیه به کاری که ریتر و همکارانش در خصوص مفاهیم انجام دادند، ما راجع به قواعد دنبال کردیم. آقای دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی قبلا در حوزه فلسفه این کار را در سه جلد انجام داده بودند، ما این کار را فراتر از حوزه فلسفه اسلامی بردیم و نزدیک به 500 قاعده فلسفی را در سی ایستگاه تاریخی در آثاری از فیلسوفان و نحله‌های مختلف بررسی کردیم.

این کار به انتها رسیده است؟
بخشی از این کار انجام شده؛ ولی ادامه آن به پشتیبانی گسترده‌تری نیاز دارد. هدف این بود که نشان دهیم یکی از داد و ستدها در حوزه فلسفی، همین قواعد است که از دوره یونان باستان تا عصر جدید پیگیری شده است. بعدها در ادامه مسیر پژوهش خبردار شدیم خانمی در آلمان و مرکزی در فنلاند همین کار را ادامه می‌دهد و با هم اندک تبادلاتی کردیم.

بیشتر درباره اشکال تطور قواعد فلسفی توضیح دهید.
تطور قواعد سه شکل است: 1) مفاهیمی که در قواعد به کار رفته است، مانند واحد، صدور و غیره؛
2)خود قواعد و معنای آنها؛ 3) جایگاه قاعده در نظام‌های اندیشه فیلسوفان یا نحله‌های فلسفی. در واقع ترجمه فرهنگ‌نامه تاریخی مفاهیم فلسفه از دل این کار در آمد. ما برای بررسی تطور قواعد، سلسله‌ای از مفاهیم فرهنگ ریتر را ترجمه کردیم که عمدتاً در حوزه مابعدالطبیعه بود. مؤسسه سمت از فعالیت ما مطلع شد و پیشنهاد کرد این مفاهیم را برای استفاده علاقه‌مندان به ترجمه فنی تبدیل کنیم. پیشتر گفتم دو جلد از این فرهنگ را سازمان سمت منتشر کرد و جلد سوم هم در دست انتشار است. مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه هم همین پیشنهاد را دادند که سه جلد هنر، اخلاق و الهیات را هم منتشر کردند.


و اما دیگر فعالیتهای مؤسسه پژوهشی نو ارغنون؟
ده سال است که در مؤسسه یک حلقه مطالعاتی تشکیل داده‌ایم که همراه با عده‌ای از مدرسان فلسفه متن‌خوانی می‌کنیم؛ برای مثال «وجود و زمان» هایدگر را می‌خوانیم و علاوه بر مباحثات حول و حوش کتاب، با یکدیگر تبادل نظر و تلاش برای هم‌افقی بیشتر می‌کنیم. همین حلقه از حدود چهار سال پیش بر روی کتاب «پدیدارشناسی روح» هگل کار می‌کند. با این گروه هم توانسته‌ایم چند کار منتشر کنیم و چند کار دیگر هم در دست انتشار است. دو کار را دکتر حیدری ترجمه کرده‌اند. در این حلقه چند دانشجوی مقطع دکتری هم حضور دارند و با ما همکاری می‌کنند.

به خاطر دارم که روی یک گاهشمار هم کار می‌کردید!
بله. بسیار ضروری است که علاقه‌مندان فلسفه با اندیشه‌های فلسفی در بستر تاریخی آشنا شوند. «گاهشمار تاریخ اندیشه»ای که تهیه کردیم، به ترتیب تاریخی وقایع فلسفی را همراه با عکس و نوشته و نقشه و نمودار در بستر فرهنگ عمومی نقل می‌کند. این اثر پنج جلد است که جلد نخستش تمام شده(با حدود 450 صفحه در قطع رحلی و رنگی) و بناست انتشارات کتابخانه مجلس شورای اسلامی و دانشگاه تهران به طور مشترک چاپ کنند. این اثر با بیش از 450 منبع و با همکاری 25 مؤلف تهیه شده است


ترتیب جلدها چگونه است؟
جلد نخست از سرآغازها تا پیدایش اسلام، جلد دوم از پیدایش اسلام تا قرون وسطی، جلد سوم از قرون وسطی تا دوره رنسانس و جدید، جلد چهارم دوران مدرن و جلد پنجم دوران معاصر.


می‌دانم که علاوه بر تمام این فعالیت‌ها در مؤسسه نوارغنون و تدریس در دانشگاه، سالهاست که به ترجمه «حقیقت و روش» مشغولید. این اثر در چه مرحله‌ای‌ است؟
کار ترجمه که مدتهاست تمام شده است. بیش از دو سوم ترجمه این اثر بازبینی شده و یک سوم پایانی مانده است. ترجمه کتاب «سرآغاز فلسفه در یونان» هم به اتمام رسیده است. البته کار سنگین‌تری که وقت مفصلی را به خودش اختصاص داد، ترجمه دوره شش جلدی کتاب «جامعه و کلام در قرن دوم و سوم هجری» نوشته «یوزف فان اس» بود. ترجمه این اثر هم تمام شده و اکنون در حال ویرایشِ بیش از چهارهزار مطلب هستیم.


هرچند فعالیت‌های علمی شما به اینها ختم نمی‌شود، اما جا دارد که درباره مؤسسه مطالعات تاریخ خاورمیانه و انجمن فلسفه میان فرهنگی برای ما بگویید.


در «مؤسسه مطالعات تاریخ خاورمیانه» مدتی بر روی اسپانیا در دوره اسلامی پژوهش کردیم و با گروهی قرارداد بستیم که به شکل فیلم مستند شش قسمتی، با عنوان «شکوه خاورمیانه» در ساعت نامناسبی از شبکه دو پخش شد! کار دیگری هم بود که با عنوان «ایران، سرزمین همزیستی ادیان و اقلیت‌های رسمی ایران» درباره آداب، مناسک و زندگی اقلیت‌های رسمی ایران. حاصل این پژوهش هم به صورت مستندی سیزده قسمتی درآمد که بدون اجازه ما از یکی از کانال‌های خارجی ایران پخش شد! و اما «جلسات انجمن میان فرهنگی» پیشتر در مؤسسه نوارغنون برگزار می‌شد و بعد مستقل شد و اخیراً هم با عنوان «انجمن علمی» ثبت شده که دبیرش آقای دکتر علی‌اصغر مصلح هستند. اکنون هم جلسات آن هر دو هفته یک بار با عنوان «دیگری و دیگری هراسی» در پژوهشگاه علوم انسانی برگزار می‌شود.

 

 

 

۲۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۲۰
روزنامه اطلاعات یکشنبه 26 بهمن 94 - روابط عمومی وامور بین‌الملل بنیاد بوعلی‌سینا |
تعداد بازدید : ۳,۱۲۱
کد خبر : ۴۱۵

ارسال نظر


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم اینجا کلیک کنید.

همدان - بنای آرامگاه بوعلی‌سینا - ساختمان اداری بنیاد بوعلی‌سینا

 ۹۸۸۱۳۸۲۶۳۲۵۰+ -  ۹۸۸۱۳۸۲۷۵۰۶۲+

info@buali.ir

برای دریافت پیامک‌های بهداشتی در زمینه طب سینوی، کلمه طب را به شماره ۳۰۰۰۱۸۱۹ ارسال کنید