استاد فلسفه دانشگاه تربیت مدرس گفت: طب ابنسینا با پزشکی جدید تفاوت اساسی دارد، او را حکیم مینامند اما پزشک امروز را نمیتوان حکیم نامید. ما باید به سمت این نوع از پزشکی که با حکت آمیخته است پیش برویم.
به گزارش روابط
عمومی و امور بینالملل بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا، همایش بزرگداشت هزاره
تالیف کتاب »قانون» بوعلی سینا صبح امروز 7 آبان با حضور علیاکبر
ولایتی و آیتالله محمدی نماینده ولیفقیه در استاد همدان در دانشگاه تربیت مدرس
کار خود را آغاز کرد و فردا و پسفردا 8 و 9 آبان در همدان ادامه مییابد.
ساعتی پیش در
تالار شهید چمران دانشگاه تربیت مدرس، حجتالاسلام علی فلاح رفیع استاد فلسفه و
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس مقاله خود با عنوان «تاثیر متافیزیک ابن سینا بر
فیزیک در قانون» ارائه داد.
حجتالاسلام
رفیع با بیان اینکه ابنسینا در متافیزیک پیرو ارسطو است، افزود: اما ابن سینا
مانند ابن رشد صرفا شارح آثار ارسطو نبوده بلکه خودش فییلسوف مولفی است که دو
ویژگی دارد؛ نخست اینکه گاهی منتقد ارسطو است و به معنای واقعی آزاداندیش است،
دوم اینکه دلیر بر نوآوریهای فلسفی است و خود را به قید فلسفه ارسطو مقید نکرده
است.
به گفته این
استاد فلسفه دانشگاه ابن سینا علاوه بر ارسطو تحت تاثیر تفکر و آموزههای
نوافلاطونی هم قرار دارد. وی اظهار کرد: فلسفه ابنسینا نه مشایی است، نه اشراقی،
بلکه خودش میگوید فلسفه مشرقی است.
حجتالاسلام
رفیع گفت: ابن سینا تعریف ارسطو از متافیزیک را توسعه معنایی داد و قائل بود که
مطلق وجود که در متافیزیک مورد بحث قرار میگیرد به وجود محسوس محدود نمیشود بلکه
وجود معقول را هم در بر میگیرد.
این پژوهشگر
فلسفه با بیان اینکه منظور من از تاثیر متافیزیک ابن سینا در فیزیک قانون، از نظر
روششناسی و متدولوژی نیست، افزود: قصد من بیشتر بررسی تاثیر متافیزیکال است یعنی
تاثیری که متافیزیک ابنسینا بر مبانی و اصول اصلی کتاب قانون داشته اشت.
وی اظهار کرد:
ابنسینا به شدت از درهمآمیختگی روشها در پژوهش علمی اجتناب میکرد و در بررسیهای
علمی از همان روش علمی استفاده میکرد نه از روشهایی که در فلسفه و علوم عقلی
استفاده میشود.
رفیع «هستیشناسی»،
«خداشناسی»، «روانشناسی» و «شناختشناسی» را از مهمترین اصول متافیزیکی فلسفه ابنسینا
قلمداد کرد و گفت: پزشکی برای اینسینا شاخهای از طبیعیات است اما در اینجا نشان
میدهیم که چطور طبیعیات او تحت تاثیر متافیزیک خاص او بوده و اتفاقا این نقطه
امتیاز طبیعیات ابنسینا است.
به گفته این
پژوهشگر تاثیر مباحث «علل اربعه» و «تقسیم وجود به واجب و ممکن» که از موضوعات
اساسی هستیشناسی ابنسینا است، بر کتاب قانون و به طور کلی طبیعیات ابنسینا
کاملا مشهود است و این دو تاثیر هستیشناسی متافیزیکی ابنسینا را بر فیزیک او
نشان میدهد.
وی درباره وجه
«خداشناسی» متافیزیک ابنسینا گفت: با بحثهای ابنسینا در باره ذات و صفات خداوند
و واجبالوجود نامیدن خداوند، تاثیر خداشناسی متافیزیکی ابنسینا بر فیزیک قانون
مشخص میشود. کسی که این مبانی خداشناسی را دارد و همه چیز ررا از واجبالوجود میداند
و حضور و وجود خدای واجب را در همه جای جهان جاری و ساری میبیند نمیتواند این
نگاه را در فیزیک و طب جاری نکند.
حجتالاسلام
رفیع خاطرنشان کرد: ابنسینا در بحث از روانشناسی هم ذات نفس که امر معقول است را
در نظر دارد و هم به صفات نفس انسانی از جمله تباهیناپذیری، وحدت و ... میپردازد.
ابنسینا سالها قبل از دکارت فرانسوی به استقلال نفس از بدن و معقول بودن آن
اشاره میکند و دکارت در گزاره «من میاندیشم پس هستم» تحت تاثیر ابنسینا بوده و
آن را از ابنسینا وام گرفته است.
این استاد
دانشگاه در بحث از شناختشناسی و تاثیر متافیزیک ابنسینا بر فیزیک کتاب قانون هم
گفت: پایههای شناختشناسی ابنسینا با بررسی «ویژگیهای شناخت در انسان»، «مراتب
عقل»، «جریان شناخت از ادراک حسی به ادراک عقلی»، «جایگاه تجربه و عقل» پایهریزی
میشود و بر مبنای بحثهایی که در هر یک از این موضوعات صورت میگیرد میتوان
تاثیر اینها را بر فیزیک قانون پیگیری کرد.
وی افزود: اساسا
اگر میبینیم کتاب طب ابنسینا عنوان «قانون» دارد و کتاب فلسفه او عنوان «شفا» میگیرد
شاید به این خاطر باشد که در طب ابنسینا قوانین و احکام بیرونی را مد نظر دارد و
نام قانون را به آن میدهد اما در شفا به قوانین عقل و درون میپردازد و به همین
دلیل نام شفا را بر آن نهاد.
عضو هیئت علمی
دانشگاه تربیت مدرس در بخشی از سخنانش گفت: نکتهای که در ابنسینا محل تامل است
این است که او ضمن تفکیک دو حوزه پژوهشی علمی و فلسفی در صدد بیان این است که
طبیبان به عنوان طبیب نباید درباره منشا علوم داوری کنند و این تصمیمگیری برای
منشا و مبانی و اصول موضوعه علم کار فیلسوفان و حکیمان است. اما همانطور که گفتیم
خود ابنسینا در قانون درباره منشا داوری نمیکند ولی در حوزه اندیشه فلسفی از
بنیادیترین مسائل علمی هم بحث کرده است.
وی درباره ویژگیهای
پزشکی سینوی که از متافیزیک او متاثرند گفت: چند ویژگی را میتوان در اینخصوص نام
برد؛ یکی اینکه غایت و هدف او در طب از جنبه بود و نبود سلامتی است نه چیز دیگر. دوم
اینکه حیات آدمی را از تن او نمیدادند. سوم اینکه آدمی را به نفس صرف، تقلیل نمیدهد
یعنی ابنسینا انسان نه مادی صرف میداند و نه اندیشه یا نفس صرف. از این نظر طب
او با پزشکی جدید تفاوتهای اساسی دارد و از این رو میتوان او را حکیم نامید اما
پزشک امروز را نمیتوان حکیم نامید. از اینرو ما در کشور خودمان باید به سمت این
نوع از پزشکی و طب که با حکت آمیخته است پیش برویم.