ابنسینا به منطق و فلسفه توجه ویژهای دارد چرا که «اشارات و تنبیهات» آن را «شفا»ی نفوس بشری میداند و طب را از آن جهت گرامی میدارد که «قانون» سلامت فرد و جامعه است.
به گزارش روابط عمومی
و امور بینالملل بنیاد بوعلیسینا، اگر چه اکثرا تاریخ شمسی وفات ابنسینا
را دوم تیرماه عنوان میکنند اما تاریخ دقیقتر وفات این فیلسوف بزرگ اسلامی چهارم
تیرماه است. این موضوع در برگردان تاریخ قمری (ماه رمضان) سالروز وفات ابن
سینا به شمسی رخ میدهد.
فرا
رسیدن سالروز وفات این حکیم و فیلسوف بزرگ قرن پنجم بهانهای است
تا در سلسله یادداشتها و مقالاتی به بررسی عقاید و دیدگاههای او بپردازیم.
تخستین یادداشت
که توسط «سید مهدی موسوی» دانشآموخته حوزه علمیه قم در پی میآید:
«ابنسینا یک
عالم دینى است؛ او به یک معنا اصلاً یک عارف است.»
بیانات مقام
معظم رهبری در دیدار اعضاى گروه دانش صداى جمهورى اسلامى ایران ، 15/11/1370
در سالروز وفات
اعجوبه دهر، حجت الحق، فخر اسلامیان، شیخ رئیس ابوعلی حسین بن عبدالله معروف به
ابن سینا، (370 – 428 ق) سخنهای بسیار میتوان به میان آورد. شخصیت جامع الاطراف،
آثار گسترده و اندیشههای جاودان او در علوم و معارف عقلی، دینی و تجربی همه گویای
این شعر است که:
فیض روحالقدس
ار باز مدد فرماید/ دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
1. ابن سینا اگر چه
به جهت نبوغ و استعداد خارقالعادهاش، پهلو به افسانهها و اسطورهها میزند؛ اما
او را میتوان بهترین فرزند زمانه خویش دانست. به عبارت دیگر آرا، اندیشهها و
آثار و محصولات فکری وی را نباید فقط محصول نبوغ و ذهن تجریدی او دانست، بلکه نبوغ
ذاتی، ذهن مسئلهیاب و جستجوگر او در بستر زمانه زیستن، به مسائلی معطوف شده که به
آنها نیاز بوده است.
ابن سینا با درک
صحیح از زمانه خویش، به علوم و دانشهایی میپردازد که دیگران کمتر بدانها میپردازند
اما در عین حال نقش بسیار مهمی را در «تمدن سازی» ایفا میکنند. او به منطق و
فلسفه توجه ویژهای دارد چرا که «اشارات و تنبیهات» آن را «شفا»ی نفوس بشری میداند
و طب را از آن جهت گرامی میدارد که «قانون» سلامت فرد و جامعه است. این دو دسته
دانش نقش زیربنایی برای استحکام و تقویت یک تمدن دارد. یکی زیربنای فکری و روحی
بشر را تضمین می کند و دیگری جسم و بدن آدمی را خطرات و بیماری ها حفاظت میکند.
بدین جهت، ابن
سینا آگاهانه فلسفه و طب را توأمان توجه دارد زیرا او در زمانهای ایستاده است که
جامعه اسلامی دارای تمدنی بزرگ و جهانی است لذا باید به تقویت زیرساختهای آن پرداخت.
2. ابن سینا در
ادامه نهضت بزرگ فلسفی که توسط فارابی رقم خورده بود به کارزار اندیشهها در آمد و
در رشد و پویایی «فلسفه اسلامی» کوشید و توانست فلسفه یونانی را قلب کند و رنگ و
جوهره جدید بدان دهد به نحوی که حکمت سینوی تفاوت جوهری بسیاری با فلسفه افلاطونی-ارسطویی
یافته است. چنانچه میان کتاب «ما بعدالطبیعه» ارسطو با «اشارات و تنبیهات» و «شفا»ی بوعلی
مقایسه شود، روشن میشود که چگونه فلسفه از فرش به عرش صعود کرده است. به طور مثال
چگونه جایگاه باری تعالی از «محرک اول» به «علت العلل» و «خالق هستیبخش» ارتقا
یافته است.
پورسینا، علاوه
بر ارتقا مباحث فلسفی وارد شده از یونان، به طرح بسیاری از مسائلی نوین و جدید میپردازد
که تا قبل از وی از سطح مجادلات کلامی و جدلی عبور نمیکرد. ابن سینا توانست سطح
بسیاری از مباحث مهمی که تا زمان وی مورد مناقشات فراوان کلامی و جدلی میان فرق
اسلامی بود را ارتقا ببخشد و با یافتن وجه فلسفی و عقلی آنها، آن مسائل را تبدیل
به مسئله فلسفی و عقلی نماید و سپس به تبیین و تحلیل آزاد و عقلانی آنها بپردازد.
از دیگر خدمات
بزرگ ابن سینا به «تمدن اسلامی»، طرح صحیح نسبت فلسفه با شریعت اسلامی است. اگر چه
در جامعه یونانی به جهت نبود شریعت و دین الهی، فلسفه عهدهدار همه امور حکمت، اعم
از نظری و عملی بود اما با ورود دین مبین اسلام و آموزههای عظیم آن در امور عملی
و رفتاری بشر، رسالت فلسفه در جامعه اسلامی، رسالت متفاوت مییابد.
از این رو، ابن
سینا به این تفاوتِ رسالت توجه دارد؛ لذا عکسِ یونان باستان که بیشتر به حکمت عملی
توجه میکردند و کمتر به مباحث نظری میپرداختند، در دوره اسلامی، فیلسوفان به جهت
دعوت اسلام به کنکاش عقلانی در حقیقت هستی و عالم، بیشتر به مباحث نظری توجه
نمودند و راه را برای شریعت در عرصه عمل و سیاست باز نمودند. به نظر می رسد که این
روش، برآمده از انتخابی آگاهانه و اختیاری و مبتنی بر، فلسفه و دلایل عقلانی محکمی
است چنانچه ابن سینا از فصل دوم تا پنجم مقاله دهم از کتاب شریف «شفا» به تبیین آن
پرداخته است. وی معتقد است براى حفظ زندگى اجتماعى و نیاز انسانها به قوانین
الهى، وجود انبیا و شریعت و دین ضرورت دارد. بدین جهت قانون الهی می بایست متوجه
امور خانواده، شهر، جامعه و سیاست باشد.
ابن سینا در
توجیه عقلانی نبوت، آشکارا جایگاه نبی و ارتباطش با عقل قدسی را برتر از فیوضات متوجه
فیلسوف میداند و از همین رو آرای سیاسی وی در راستای نبوت شکل میگیرد و شرع
اهمیتی مییابد که در نظام فلسفی فارابی اثری از آن نیست. ابوعلی، کارکردهای دین
را آشنایی با معارف مربوط به مبدا و معاد، واجب کردن عبادات، وضع قوانینی که منجر
به ملکه عدالت میشود، مدیریت اجتماعی (از جمله، وضع قوانین در حوزه اقتصاد کلان،
رفاه اجتماعی و خانواده)، وضع قوانین کیفری، وضع قوانین مربوط به مخالفان، وضع
قوانین در ارتباط با خلیفه امام (جانشین بعد پیامبر)، اعطای اختیارات به جانشینان
و جمع مشاوران برای قانونگذاری در حوزه معاملات و چگونگی تدبیر جامعه میداند. از
این رو، وی در فصل چهارم و پنجم به ترسیم بایستههای قانون نبوی می پردازد.
نکته بسیار جالب
توجه در مباحث ابن سینا توجه به عنصر «اجتهاد» در شریعت و قانون است. او پس بیان
بایستههای قوانین، در پایان کتاب خود می نویسد: «و یجب أن یفوض کثیر من الأحوال
خصوصا فی المعاملات إلى الاجتهاد، فإن للأوقات أحکاما لا یمکن أن تنضبط؛ ... باد
بیشتر امور را مخصوصا در مورد معاملهها به اجتهاد وا گذارد. زیرا هر زمان احکام [خاص]
را اقتضا میکند [و] نمیتوان[آنها
را] در چهارچوبی قرار داد.» (ترجمه شفا، ابراهیم دادجو، امیرکبیر، ص357)
به سبب همین
نگرش فلسفی و عقلانی عمیق وی به دین است که هانری کربن فلسفه ابن سینا را «فلسفه
نبوی» مینامد و یا ابن سینا در پاسخ به مخالفان و تکفیریهای کوتهفکر میسراید:
محکمتر از ایمان
من ایمان نبود کفر چو منی
گزاف و آسان نبود
در دهر چو من
یکی و آن هم کافر پس در همه
شهر یک مسلمان نبود
3. ابن سینا نه
تنها ایستاده بر قله تمدن اسلامی بلکه الهامبخش متفکران بسیار است که زمینههای
رشد و رنسانس غربی را پدید آوردهاند. تأثیر او در افکار آلبرت کبیر و خاصه توماس
آکوئینی، راجر بیکن، ویلیام اوورنیی، و در آثار فیچینو و پیکو دولامیراندولا
ایتالیایی مشهود و مورد اعتراف تاریخ نگاران غربی است.
4. امروز که ما
دوباره در عصر تمدنسازی قرار گرفتهایم باید به شرایط و زیربناهای فکری تمدنسازی
توجه کنیم در این عصر، ابن سینا میتواند پیشرو و آموزگار ما باشد. از این رو
پرداختن به امثال ابن سینا نباید صرفا امر تشریفاتی باشد بلکه باید با آنها همزبان
شویم و مسیری که آنها برای تمدن سازی در زمانه خویش رفتهاند به مقتضای این زمانه
باز تولید کنیم.
پایان بخش این
یادداشت سخنی از مقام معظم رهبری است که میفرماید:
«قرن چهارم هجرى،
قرن شکوفایى علم و فلسفه در کشور شما و در دنیاى اسلام است؛ قرن ابنسینا؛ قرن
فارابى؛ قرن رازى؛ قرن حکماى بزرگ الهى؛ قرن شخصیتهایى که بعضى از آثار علمى آنها
دنیا را تا همین روزهایى که من و شما زندگى مىکنیم، هنوز در تسخیر خود دارد. امروز
ایران بلاشک از دورانى که ابنسینا و فارابى و خوارزمى و رازى و شیخ طوسى و سایر
دانشمندان را پروراند، براى پرورش چنین شخصیتهاى بزرگى به مراتب آمادهتر است.»
بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتى امیرکبیر 9/12/1379.