گزارش جام جم از همایش در محضر شیخ الرئیس

گزارش جام جم از همایش در محضر شیخ الرئیس
دکتر اعوانی: حکمت اشراقی و ‌فلسفه ابن‌سینا از‌هم جدا نیستند

 

به همت بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا و فرهنگسرای ابن سینا، دومین همایش یکروزه در محضر شیخ‌الرئیس با موضوع «عشق در اندیشه بوعلی سینا» عصر چهارشنبه دوم شهریور ‌ با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقه‌مندان حکمت سینوی در برج میلاد برگزار ‌شد. در این همایش به ترتیب دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران، آیت‌الله احمد بهشتی رئیس دانشگاه قم، دکتر انشاء‌الله رحمتی مدیرمسوول و سردبیر مجله اطلاعات حکمت و معرفت، آیت‌الله غیاث‌الدین طه‌محمدی امام جمعه همدان و رئیس بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا و دکتر غلامرضا اعوانی رئیس سابق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به ارائه سخن پرداختند که اکنون سخنان چند تن از این سخنرانان از نظرتان می‌گذرد.

 

دینانی: فلسفه از نان شب هم واجب‌تر است

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت             یک موی ندانست ولی موی شکافت

اندر دل من هزار خورشید بتافت                              آخر به کمال ذره‌ای راه نیافت

 

ابن سینا بالذات شاعر حرفه‌ای نیست، اما از باب این‌که در همه علوم زمان خود طبع‌آزمایی کرده گاهی شعر هم گفته و این رباعی نمونه‌ای از اشعار اوست. بهتر است در مورد دیدگاه ابن سینا در این رباعی سخن بگویم. او می‌گوید دل من در بادیه بسیار شتافت، بادیه یعنی بیابان. منظور او از این بادیه، همین جهان و همین زندگی منهای تفکر است. اگر تفکر را از جامعه بگیریم، بادیه(بیابان خشک و لم‌یزرع) باقی می‌ماند. جامعه منهای تفکر حتی اگر همه لذایذ طبیعی برایش فراهم شود، بی‌ثمر است. بهشت اگرچه محصول و نتیجه معرفت است و تا معرفت نباشد بهشت نیست، اما اگر حتی از اهل بهشت معرفت را بگیریم و بهشت فقط خوردن و خوابیدن و بدون معرفت باشد باز هم آن بادیه دیگری است. عالم منهای معرفت، بیابان است. انسان یک موجود فرهنگی است. میان طبیعت و فرهنگ چه فرقی هست؟ زیبایی طبیعت با شعور درک می‌شود. انسان منهای فرهنگ، حیوانی بیش نیست. خرد که اساس آن تفکر است اگر بدون تفکر باشد به درد نمی‌خورد، گرچه خرد محصول تفکر است. تکنیک بی‌خرد بسیار وحشتناک است. آنجا که فلسفه نیست، بادیه است و قومی که فلسفه ندارد بدبخت و بیچاره است. ملتی را به من نشان دهید که فلسفه ندارد، اما پیشرفته و مترقی است. می‌توان چیزهایی را به صورت عاریه‌ای وارد کرد، اما این که دوام ندارد. جامعه‌ای که فلسفه ندارد دین هم ندارد. دین با نفهمی و نادانی نتیجه‌ای ندارد. دین، فهم و تعالی فهم است. ملتی که فلسفه ندارد دین هم در آن جایگاهی ندارد، چون فهم درستی از دین وجود ندارد. ابن سینا واقعا موشکافی کرد. با این همه دردسر و کوتاهی عمر کار بزرگی انجام داده است. کاش ابن سینا طب نمی‌دانست او به خاطر همین علم هر روز گرفتار دربار پادشاهان بود و مجبور بود ترک دیار کند. آنها که فلسفه او را نمی‌خواستند طب او را می‌خواستند. اکنون هم این گونه است. امروزه هم ابن سینا را با طب و پزشکی او می‌شناسند، اما عظمت ابن سینا در فلسفه اوست.هر چیزی که ابن سینا نوشته بعد از هزار سال که دنیای مدرن با علم و تکنولوژی داعیه‌دار است زیر ذره‌بین دانشمندان مختلف است.

 

اگر ردپای تفکر ابن سینا را از فرهنگ و علوم اسلامی خارج کنیم، گمان نمی‌کنم چیزی از آن باقی بماند، حتی در اصول و فقه. ما بدرستی اثرات ردپای ابن سینا را تشخیص نمی‌دهیم. سهروردی می‌گوید کلمات و اصطلاحات فلسفی به همان اندازه که راهنماست 100 برابر رهزن است. به همین دلیل هر کس باید فلسفه را به زبان مادری‌اش بخواند. ما تنها اصطلاحات فلسفی را می‌دانیم و فکر می‌کنیم فلسفه می‌دانیم. فلسفه، نور دانش و نور خرد است و بادیه با تفکر فلسفی و فلسفه آباد می‌شود. هر جامعه‌ای به فلسفه بیشتر از نان شب محتاج است. هزار سال است که ابن سینا را مشائی و رئیس مشائیون می‌خوانیم، اما ابن سینا مشائی نیست. او یک اشراقی تمام‌عیار است، اما به حکمت مشاء احاطه کامل دارد. ابن سینا در مقدمه منطق‌المشرقیین نوشته است که فلسفه مشاء حکمت عوام است و من به حکمتی دست یافتم که حکمت خواص است.

 

بهشتی: ابن سینا مشائی نیست

عنوان همایش ـ عشق در اندیشه بوعلی سینا ـ گویی حق مطلب را ادا نکرده است. چنین عنوانی این مطلب را به ذهن می‌آورد که گویی ابن سینا عالم اندیشه را از عالم عشق جدا کرده است و این همان خط فاصله میان مشائیون و ابن سیناست. ابن سینا مشائی نیست. ابن سینا رئیس مشائیون هم نیست و شاگرد ایشان هم نبوده و در موارد بسیاری در آثارش برخوردهای تندی با تفکر مشائی دارد و بر این باور است که ایشان صرفا غور در تفکر محض می‌کنند. ابن سینا در نمط دهم اشارات، نظری را طرح می‌کند و مدعی می‌شود این نظر برای مشائیون مستور است و اعتقاد دارد این نظر فقط برای کسانی که حکمت متعالیه می‌دانند، قابل فهم است. صدرالمتألهین عنوان حکمت متعالیه را از ابن سینا الهام گرفته و بر نام کتابش گذاشته است. ابن سینا بر این باور بود که باید حکمتی تأسیس کند و دنبال حکمت و روشی دیگر باشد. ابن سینا پیشوایی برای شیخ اشراق و صدرالمتألهین بوده است.

 

ابن سینا می‌گوید دل من در بادیه بسیار شتافت، بادیه یعنی بیابان. منظور او از این بادیه، همین جهان و همین زندگی منهای تفکر است. اگر تفکر را از جامعه بگیریم، بادیه(بیابان خشک و لم‌یزرع) باقی می‌ماند. جامعه منهای تفکر حتی اگر همه لذایذ طبیعی برایش فراهم شود بی‌ثمر است.

 

ابن سینا در فلسفه از نقطه‌ای آغاز کرد که سابقه نداشته و در واقع نوآوری اوست. خواجه نصیر در شرح اشارات بیان می‌کند منظور شیخ از راسخین کسانی است که هم اهل بحث و هم اهل ذوق هستند. به نظر ابن سینا، فلسفه صرفا بحثی و ذوقی نارساست. آنجا که ابن سینا درباره حرکت عارف به عنوان کسی که هر دوی این حکمت‌ها را در خود دارد سخن می‌گوید، مرحله اول حرکت عرفا را اراده می‌داند. این حرکت به ریاضت و تمرینی نیازمند بوده و ریاضت عارف، عالی‌ترین درجه ریاضت است، چون او می‌خواهد به درجه‌ای برسد که جز خدا هیچ چیز دیگری را نبیند و در نظر نگیرد. ریاضت هم ممکن است عقلی و هم شرعی باشد. در اندیشه ابن سینا ریاضت عارف دارای 3 هدف عالی است و عارف باید ما سوای حق را از راه خودش به طور کلی دور کند. هر سه مرحله هم دارای سه معین است. معین مرحله اول هم زهد حقیقی است.

 

مطیع کردن نفس اماره توسط نفس مطمئنه، دومین هدف عارف است. در این راه عارف به واسطه عبادت می‌تواند به این مهم نائل آید. معین آن هم عبادت همراه با تفکر است. هدف سوم ریاضت، این است که باطن و قلب انسان تلطیف شود و معین آن هم فکر لطیف و عشق عفیف است.

 

رحمتی: تشابه نفس بشری و نفس فلکی

زمانی که بوعلی سینا به حکمت مشائی می‌پردازد، می‌توان از آن حکمت اشراقی استخراج کرد. در واقع اگر در یکی از مفاهیم اصلی فلکیات ابن‌سینا تعقل کنیم، می‌توان رابطه‌ میان حکمت مشایی و شرقی را پیدا کرد. وقتی سهروردی در یکی از رساله‌های تمثیلی خود اشاره به آغاز آفرینش دارد، می‌بینیم که عشق کیهانی در جهان‌شناسی مطرح می‌شود، همچنین حقی که به علتش علم پیدا کرد حاملش در اندیشه ابن‌سینا عقل و در اندیشه سهروردی حسن است. با این که حسن و عقل هر دو ویژگی‌های مشترکی دارند و آن بی‌نیازی است.

وقتی ابن‌سینا از عقل و نفس سخن می‌گوید، سهروردی آن را حزن و عشق می‌خواند در حالی که در بعد دینی فیلسوفان، عقل همان قوه معرفتی ماست و عقل و نفسی که اینجا به عنوان موجودات مستقل صادر شده‌اند موجوداتی هستند که در لسان دینی از آنها تعبیر می‌شود.

 

ابن‌سینا معتقد است مساله‌ای که می‌تواند اراده کلی و جزئی را کنار هم قرار دهد، موجود نفسانی است، اتحاد این دو با جسم فلک از نوع اتحادی است که بین نفس و بدن ما برقرار است، البته استنباط دیگری که از بحث ابن‌سینا وجود دارد، این است که اگر بخواهیم فلک و جسم را بشناسیم باید از شناخت خودمان شروع کنیم و خودمان را بشناسیم. تشابهی میان نفس بشری و نفس فلکی وجود دارد که نفوس فلکی بالفعل و نفوس بشری بالقوه است.

 

اعوانی: عقل کلی و عقل جزئی

کسی که حدود 40 سال تدریس کرده است، بیشتر مشتاق خواهد بود که جای تقدیر از او در مجلس علم و فلسفه سخن بگوید. در این حوزه بسیار مناسب است که آرای مکاتبی همچون افلاطون، سهروردی، ابن سینا و مکتب هند را درباره عشق به چالش کشانده و بررسی کنیم. هماره وقتی شما به واقعیت بالاتر می‌رسید، از واقعیت پایین تر دست می‌کشید. موضوع عشق در اندیشه بوعلی سینا، ‌از همان مباحثی است که می‌باید ساعت‌ها پیرامون آن سخن گفت. برای ورود به این مبحث نیز ابتدا می‌باید از تفاوت میان حس و عقل گفت. از مراتب واقعیت. عقل چیزی می‌بیند که حس آن را درک نمی‌کند. عقل مراتبی دارد که در تمام علوم ازجمله ریاضی و فقه از آن استفاده می‌شود، اما عقل بالاتری وجود دارد که آن عقل الهی است که کسانی که به آن مرحله نرسیده‌اند آن را انکار می‌کنند و راه رسیدن به آن راه وصول است، ولایت، عرفان و سلوک است، البته رسیدن به آن راهی جز عشق ندارد که همان عقل کلی است و در قرآن هم به آن اشاره شده است. عقل چیزی را می‌بیند و درک می‌کند که حس شاید اصلا نتواند حتی آن را تخیل کند، با این حال، عقل هم مراتبی دارد که برای رسیدن به مراتب مختلف آن باید ریاضت‌های خاص به آن را انجام داد. عقل بحثی، مرحله پایین‌تر عقل است که در علوم استفاده می‌شود، اما مرتبه بالاتر عقل هم هست که کسانی که به آن نمی‌رسند، نمی‌توانند آن را پذیرفته و آن را انکار می‌کنند.عقل جزئی، عقل کلی را انکار می‌کند و در نتیجه منکر عشق می‌شود، عشق مانند شعله آتشی است که اگر بگیرد، همه چیز را به جز معشوق، می‌سوزاند و از بین می‌برد. عشق از جنس تصور و تصدیق نیست، بلکه شعله‌ای است که انسان را فانی در معشوق می‌کند و در نتیجه این عشق با عقل بحثی به دست نخواهد آمد. باورمندان به عقل بحثی، منکر عشق هستند به همین خاطر است که معمولا انبیاء و اولیای الهی به قتل می‌رسند؛ چراکه با عقل جزئی و بحثی هیچ‌گاه جامعه نمی‌تواند مراتب بالاتر عقل و عشق را درک و فهم کند. وجود عقلانی پایان وجود و معرفت و فهم است. عقل بالاتری هم وجود دارد که فقط با عشق و ولایت می‌شود به آن رسید و جای آن هم قلب است. عقل کلی در قلب انسان قرار دارد.

 

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «آیا عقل ندارند که با آن تعقل کنند»، راه علم‌الیقین هم همان راه ولایت و راه انبیاء بوده که راه حکمت متعالیه و حکمت الهی همین است. راه رسیدن به مرتبه بالاتر عقل، سلوک و وصول است، آن عقل، عقل الهی بوده و راه رسیدن به آن ولایت و عشق است.

 

اگر افلاطون مراتب واقعیت را می‌بیند، ‌آنان را در قالب مفاهیمی نظیر سایه، ‌پیکره‌های دیوار و ‌خورشید بیان می‌کند. حافظ می‌گوید: بشوی اوراق اگر هم‌درس مایی/ که علم عشق در دفتر نباشد. این شعله است که انسان را جذب معشوق می‌کند‌، با درس و بحث که نمی‌توان سلوک داشت. این خصلت،‌ ویژه آنانی است که تا مرتبه بحث عقلی، ‌بیشتر نرفته‌اند. نمونه آن نیز بسیار است، اما بالاتر از عشق،‌ عقل است که جایش در قلب است، حتی قرآن نیز به این معنا اشاره بسیار می‌کند. عشق این مقام والا را دارد که موجود انسانی را از یک مرتبه پایین به مرتبه‌ای بالا برساند.

 

در پایان این همایش با حضور آیت‌الله محقق داماد، آیت‌الله طاها محمدی و دکتر دینانی، از مراتب علمی غلامرضا اعوانی رئیس پیشین موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، عضو هیات امنای بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی‌سینا و دبیر علمی جشنواره حکمت سینوی در سال 1388 به عنوان خادم حکمت سینوی با اهدای لوح تقدیر و هدایایی تجلیل به عمل آمد.

 

 

 

۱۴ شهریور ۱۳۹۰ ۱۲:۴۹
روزنامه روزنامه جام جم 14 شهریور 1390 - روابط عمومی و امور بین‌الملل بنیاد بوعلی‌سینا |
تعداد بازدید : ۲,۶۴۷
کد خبر : ۱۴۰

ارسال نظر


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم اینجا کلیک کنید.

همدان - بنای آرامگاه بوعلی‌سینا - ساختمان اداری بنیاد بوعلی‌سینا

 ۹۸۸۱۳۸۲۶۳۲۵۰+ -  ۹۸۸۱۳۸۲۷۵۰۶۲+

info@buali.ir

برای دریافت پیامک‌های بهداشتی در زمینه طب سینوی، کلمه طب را به شماره ۳۰۰۰۱۸۱۹ ارسال کنید