نخستین درسگفتار در محضر شیخالرئیس در بنیاد بوعلی برگزار شد
نخستین درس گفتار در محضر شیخ الرئیس، ابنسینا در بستر
شبکه اجتماعی اینستاگرام در محل دفتر بنیاد بوعلیسینا واقع در آرامگاه این فیلسوف
بزرگ در روز شنبه هفتم اسفند ۱۴۰۰ برگزار شد.
در این برنامه علمی که از تاریخ ۷ تا ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ روزهای
زوج از ساعت ۱۶ به صورت زنده پخش خواهد شد، اساتید دانشگاه درباره مباحثی از فلسفه
سینوی در زمینه سیاست، اخلاق، عرفان و علم صحبت خواهند کرد.
به
گزارش روابط عمومی و امور بینالملل بنیاد بوعلیسینا، دکتر فرشته ندری ابیانه استاد
دانشگاه بوعلیسینا که با عنوان «حکمت
عملی از منظر بوعلیسینا» صحبت میکرد و مقرر است در دو جلسه این مبحث را ارائه
دهد،در این درسگفتار اظهار کرد: ادعای من از طرح مسئله حکمت عملی از دیدگاه ابنسینا
تعامل میان عقل و نقل و حکمت عملی است.
آنچه که عقل در کلیات مطرح میکند مصادیق و نمونه های عملی
آن را در آموزههای نقلی، قرآن، سنت و سیره معصومین دنبال میکنیم و نسبت میان
حکمت نظری و حکمت عملی مطرح میشود. آنچنان که دوستداران علم و حکمت میدانند، حکمت
نظری شناخت هستها و نیستها است و حکمت عملی انجام بایدها و نبایدها است. اینکه
چه نسبتی میان حکمت نظری و حکمت عملی هست و اینکه آیا بایدها و نبایدها از هستها
و نیستها برگرفته میشود از مباحثی است که امروزه هم مورد توجه است.
از دیدگاههای حکمای مسلمان از جمله بوعلیسینا تعامل میان
حکمت عملی و نظری برقرار است. بزرگان
فلسفه اسلامی به تبع فیلسوفان یونانی و دیگر فلاسفه در نقاط مختلف جهان در اعصار
مختلف این بحث و تعامل میان حکمت عملی و حکمت نظری را مطرح میکنند. آنچنان که ما
از دیدگاه قرآن با دو اصطلاح ایمان و عمل صالح روبرو هستیم«ان الانسان لفی خسر الا
الذین آمنوا و عملوا الصالحات» که مصادیق «تواصوا بالحق» به شناخت و «تواصو بالصبر»
به عمل مربوط میشود. بنابراین با قبول نسبت میان حکمت عملی و نظری یادآور میشوم
که شاخههای حکمت نظری عبارت است از: الهیات، ریاضیات و طبیعیات و شاخههای حکمت
عملی نیز شامل اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن است که ابنسینا به این امور پرداخته
و آثار گرانبهایی در این زمینه دارد.
در این جلسه درخصوص اخلاق و تدبیر منزل (خانواده) صحبت میکنم
و در جلسه آینده درباره سیاست مدن خواهم کرد:
ارزیابی آرای فارابی و بوعلیسینا در اخلاق
در ارزیابی آرای فارابی و بوعلیسینا نقاط امتیاز و اشتراک
این دو اندیشمند بزرگ را بیان میکنم. نخست از دیدگاه فارابی سیاست بر اخلاق تقدم
دارد. اما از دیدگاه ابنسینا اخلاق مقدم بر سیاست است. دوم آنچه که فارابی مطرح میکند
مثالی و ایدهآل است و آنچه که ابنسینا مطرح میکند عینیت و خارجیت دارد.
نقاط اشتراک این دو فیلسوف بیان وحدت میان عقل و نقل است که
عقل چه کمکی به دین میتواند بکند؟ و دین چه کمکی به عقل میکند؟ و چه کمکی به
انسان میکند؟ و انسان چه استفادهای از این دو ابزار میکند؟
در اینجا به کتاب « سیری در حکمت عملی ( ارسطو- فارابی- بوعلیسینا)
اشاره میکنم که پیش از این نگاشتهام و مباحث این دو جلسه را مبتنی بر این این
کتاب بیان خواهم کرد.
مهمترین آراء اخلاقی ابنسینا
ابنسینا در رسالههای « تهذیب الاخلاق» و « مقالة فی
الاخلاق»به مباحث اخلاقی میپردازد:
1- اصلاح جامعه در گرو اصلاح فرد است: ابنسینا معتقد است که اصلاح جامعه در گرو اصلاح فرد است.
فارابی معتقد است در جامعه صالح، فرد صالح تربیت میشود، در حالی که ابنسینا از
فرد مشروع سخن میگوید و خیلی عینی و مصداقی به راههای اصلاح فرد اشاره میکند.
2- اصلاح نفس مقدم بر اصلاح جسم است: ابنسینا این مفروض را پذیرفته است که اولویت با نفس است و
باید توجه انسان به اصلاح نفس باشد و بیشتر از جسم به نفس توجه کند.
3- چگونگی اصلاح نفس: انسان معمولا دچار غفلت است و عیوب خود را نمیبیند. همان
طوریکه انسان برای کشف عیوب ظاهری از آئینه کمک میگیرد، باید از دوست خردمند در
کشف و اصلاح عیوب نفس کمک بگیرد بهگونهای که مومن آئینه مومن است. بوعلی به
داشتن دوست شفیق و منتقد تأکید میکند زیرا آن را یکی از راههای اصلاح نفس میداند.
4- اولویت امر صاحبان مقام و ریاست: افراد به خاطر اینکه به مسئولیت، مقام و ریاست میرسند
گرفتار دو گروه هستند؛ چاکرانی که از ترس تملق میکنند و متملقانی که به طمع
افتاده و تملق میکنند که امتیازی کسب نمایند. رؤسا و مسئولین همیشه در معرض این
دو گروه دروغگوی اطراف خود هستند. مسئولین بیش از سایرین باید از دوست خردمند
استفاده کنند.
اما این دوست که میخواهد انسان را نصیحت کند باید شرایط
نصیحت را داشته باشد که ابنسینا شرایط نصیحت کردن را اینگونه مطرح میکند: با ملاحظات،
مدارا و رفق باشد. اگر انتقادی نسبت به کسی داریم در خلوت بگوئیم تا این نقد و نصیحت
اثرگذار باشد. از امثال استفاده کنیم و از تندگویی پرهیز شود. به میزان رغبت طرف
مقابل توجه شود. اگر طرف مقابل صاحب مقام، مسئولیت و جاه و مکنت است از پرگویی پرهیز
کنیم.
5- لزوم
محاسبه: محاسبه، روش عملی اصلاح
اخلاق است. اگر نیکیها افزون شود انسان به خود پاداش دهد و اگر بدیها بیشتر شد
جزا دهد و این نسبت میان نظام پاداش و جزا است. این مسئله مورد توجه ابنسینا برای
اصلاح نفس انسان است که آن را با مثال بهشت و جهنم مطرح میکند.
6- نقش عادت در تثبیت اخلاق: انسان باید به خوبیها عدت کند تا خوبیها در او افزایش یابد.
کار نیکو کردن از پر کردن است.
رابطه متقابل عملکرد سیاست مدن و اخلاق
رابطه متقابل عملکرد سیاست مدن و اخلاق مردم بر یکدیگر است.
مردم همانگونه هستند که رؤسا هستند و رؤسا آنگونه هستند که مردم هستند. ارتباط میان
اخلاق و سیاست بسیار تنگاتنگ است که در آثار شیخ الرئیس دیده میشود.
نظریه اصلی ابنسینا اعتدال است که با موضوع اعتدال از زمان
ارسطو با آن آشنا هستیم که فارابی و ابنسینا و دیگران نیز بر آن تأکید کردهاند.
خداوند در انسان سه قوه شهوت، غضب و عقل را قرار داده که
اگر هر کدام بر دیگری غلبه کند مایه غفلت و ضلالت است. اگر در اعتدال باشد موجب
سعادت انسان است. غضب برای قوه شهویه، شجاعت برای قوه غضب و متانت برای قوه عقل
مطرح بودهه و جمع میان آنها فرزانگی است.
اعتدال مورد تأیید و تأکید ابنسینا است و این مسائل را به
صورت امثال در بخشهایی از آخر شفا مطرح میکند.
ابنسینا در خصوص ازدواج مطرح میکند که چرا باید ازدواج
آسان و طلاق سخت باشد. و چرا چیزی حلال و حرام است. این نظریات مبتنی بر تفکر دینی
نظریه اعتدال است و همان گزارش عقلی ارسطو را در آموزههای قرآن، سنت، سیره معصومین
و عقل بیان میکند.
چگونگی مسیر تعیین مصادیق اعتدال
اعتدال به شرایط زمانی، مکانی فرد بستگی دارد و یک نقطه خاص
نیست. همان طور که انسان ذوالمراتب است، اعتدال نیز ذوالمراتب است و اصل؛ در واقع
پرهیز از افراط و تفریط است.
اگر ارزیابی میان آرای فارابی و ابنسینا داشته باشیم، باید
گفت که فارابی بیشتر حکمت نظری را مطرح میکند، در حالی که ابنسینا در آثارش مستقیم
وارد ذکر مثالهای عینی و خارجی میشود و حکمت او کاملاً عملی است.
شاید ابنسینا فردی برونگرا و جمع گرا بود و چون با صاحبان
مقام در ارتباط بوده عیوب آنها را میدیده است و اهل تعمل بوده است؛ اما فارابی
فردی منزوی و اهل تأمل بوده است.
نقطه اشتراک فارابی و ابنسینا در تاثیر مفاهیم و آموزههای
دینی در آراء اخلاقی آنهاست زیرا اخلاق صرفاً فلسفی نیست، بلکه اخلاق دینی است.
تدبیر منزل از دیدگاه ابنسینا
خانواده سنگ بنای تشکیل اجتماع است و ورود به مباحث اجتماعی
ممکن نیست مگر با گذر از مباحث خانواده.
ارسطو و شاگردان او به موضوع خانواده پرداخته و وظایف فرد
نسبت به خانواده را بیان میکنند.
انسان علاوه بر خودش نسبت به دیگران مسئولیت دارد و در درجه
اول این بحث خانواده قرار دارد. خداوند در قران میفرماید خودتان و خانواده خود را
از در افتادن در آتش نگه دارید.
ابنسینا در رساله «تدابیر المنازل او السیاسات الاهلیة» به
این موضوع پرداخته و در این خصوص مطرح میکند:
نخست، اهمیت اخلاق و لزوم استفاده از پاداش و کیفر برای
نظارت بر اجرای اخلاقی، تا فرد خودش اصلاح نشده چگونه میتواند بر سایر اعضای
خانواده تاثیر بگذارد. حتی در مسائل تدبیر منزل نکته اول؛ تأکید بر اخلاق است و
اگر فرد کوشید و خود را اصلاح کرد و خواست تشکیل خانواده دهد.
دوم؛ تأمین اقتصاد خانواده وظیفه مرد است و ابنسینا بر این
موضوع تأکید میکند؛ زیرا بوعلیسینا با تربیتی که در خانواده و جامعه به عنوان
تربیت دینی دارد، مرد را موظف به تأمین اقتصاد خانواده میداند.
استواری در نظام درآمدها و هزینهها(دخل و خرج) باید هماهنگ
باشد، هزینهای که باید صرف خود فرد و خانواده شود باید کافی باشد. بخشی از هزینه
باید صرف امور خیریه، بخشی نیز باید برای روز مبادا که در زندگی هرکسی رخ میدهد
ذخیره شود زیرا دلیلی ندارد همه درآمد را فرد خرج کند، درآمد همیشه باید بیشتر از
هزینه باشد.
ابنسینا میگوید درآمد باید براساس استحقاق باشد، عدالت
اقتصادی باشد تا فرد و خانواده و جامعه به اصلاح برسد. در این زمینه باید اصول رفق،
عفت و مدارا رعایت شود.
سوم؛ اصل سطح اعتدال، این روزها در خصوص حقوق اقشار مختلف
جامعه بحث میشود که یکسان سازی حقوق از این مباحث است که باید این مسئله به نحوی
انجام شود که استحقاق، رفق و مدارد در نظر گرفته شود. بعضی از شدت سیری و برخی نیز
از شدت گرسنگی در حال اضمحلال و از بین رفتن هستند. سطح اعتدال را ابنسینا به
گونهای در خانواده و جامعه مطرح میکند که تمام این مباحث برای امروز کاربرد دارد
و مورد نیاز جامعه امروزی است.
ابنسینا در خصوص صناعات درآمد میگوید: یکم؛ صناعات قوای
نفس که در این زمینه مثال میزند کسب درآمد از طریق ارث است که دائمی نیست. دوم
صناعات ادبی و هنری. سوم صناعات بدنی است که در واقع تجارت را نیز در بر میگیرد.
ابنسینا معتقد است که صناعات ادبی و هنری بر دیگر صناعات درآمد ارجحیت دارد.
صنعتگر جایگاه خود را در جامعه دارد.
در رابطه همسرداری؛ مرد را مسئول خانواده دانسته و تعادل بین
عقل و نقل را مورد تأکید قرار میدهد. ابنسینا معتقد است مرد هر ویژگی و فضیلتی
که دارد باید زن نیز داشته باشد. هوش، عفت، سازگاری، مصلحت اندیشی از جمله فضائلی
است که ابنسینا برای زن و مرد و همسرداری بر میشمارد و روشهای موفقیت در
همسرداری را مطرح میکند.
ابنسینا برای همسرداری سه اصل هیبت، احترام به زن و اشتغال
زنان به امور مهم را مطرح میکند.
هیبت: مرد باید دارای شایستگیها و اولویتهای در زندگی باشد که
اعضای خانواده بر آن تکیه کنند. اگر این قضیه نباشد و مرد شایستگیهای لازم را
نداشته باشد نمیتواند جایگاه خود را حفظ کند و موازنه خانواده به هم میخورد و
خانواده بی سرپرست و بد سرپرست میشود.
احترام به زن: ابنسینا معتقد است مردی که احترام همسر خود را حفظ نکند توازن زندگی از بین میرود.
اشتغال زنان به امور مهم: ابنسینا به اشتغال زنان توجه دارد که باید از استعدادها و
توانمندیهای زن اگر درست استفاده شود به هرز نمیرود و باید مورد تایید عقل و نقل
باشد.
تربیت فرزندان: تربیت فرزند از دیدگاهه ابنسینا بسیار کاربردی و عملی است و به حقوق متقابل
اولیاء و فرزندان نسبت به یکدیگر پرداخته است.
ابنسینا زمان آغاز تربیت فرزندان را از زمان گرفتن کودک از
شیر میداند و معتقد است که والدین باید قبل از اینکه کودک به سن بلوغ برسد تربیت
او شروع شود.
مربی کودک باید دارای شرایط باشد و نمیتوان تربیت کودک را
به مربی که خصایص منفی دارد سپرد.
لزوم آشنایی کودک با مهارت زندگی از وظایف والدین است تا
استعدادهای طبیعی و علایق آنها منطبق با آموزههای دینی و اخلاقی باشد.
آخرین وظیفهای که ابنسینا برای والدین در تربیت فرزندان
قائل است این است که از کودکی به فرزندان کار کردن را بیاموزند و برای این کار
کردن امتیازی قائل شوند تا کودک نسبت به کار کردن تشویق شود. والدین فرزندان را
برای زندگی بهتر در جامعه مسئولیتپذیر تربیت کنند.