همایش «ابن سینا و حکمت مشرقی» روز، دهم
دیماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در بنیاد ایرانشناسی
برگزار شد.
غلامرضا اعوانی، چهره ماندگار فلسفه در این همایش با موضوع «ابن سینا،
فیلسوفی که باید از نو شناخت» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: علت اینکه
باید ابنسینا را از نو شناخت این است که بسیاری از ابعاد فکری او ناشناخته
مانده است که بنده به برخی از آنها اشاره میکنم. به دوره حکمت مشرقیه
اشاره نمیکنم که حتی در دوران پیش از مشرقی و در اروپا و اسلام بسیار مؤثر
بوده است. ابنسینا مسائلی را طرح کرده است که برای اولین بار فلاسفه بعدی
آن را ادامه دادهاند که شامل مسائلی از قبیل مابعدالطبیعه و ... بوده
است.
اگر ابنسینا نبود سهروردی، ملاصدرا، کانت و آکوئینی نبودند
همایش «ابن سینا و حکمت مشرقی» روز، دهم دیماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد.
غلامرضا اعوانی، چهره ماندگار فلسفه در این همایش با موضوع
«ابن سینا، فیلسوفی که باید از نو شناخت» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد:
علت اینکه باید ابنسینا را از نو شناخت این است که بسیاری از ابعاد فکری
او ناشناخته مانده است که بنده به برخی از آنها اشاره میکنم. به دوره حکمت
مشرقیه اشاره نمیکنم که حتی در دوران پیش از مشرقی و در اروپا و اسلام
بسیار مؤثر بوده است. ابنسینا مسائلی را طرح کرده است که برای اولین بار
فلاسفه بعدی آن را ادامه دادهاند که شامل مسائلی از قبیل مابعدالطبیعه و
... بوده است.
مسائل بنیادین ابنسینا در فلسفه
وی در ادامه افزود: مسائلی در تاریخ فلسفه وجود دارد که برای
اولینبار از سوی ابنسینا طرح شد که بسیار بنیادین هستند. ابنسینا مانند
یک شاخه فلسفه است که جریانهایی را وارد آن کرده که بسیار بنیادین
بودهاند، مانند روانشناسی، علمالنفس و به ویژه در مسائل الهی که مهمترین
بخش فلسفه است. در میان اسلامشناسان گذشته یک یا دو مورد بیشتر نداریم که
به فلسفه پرداخته باشند. بسیاری از این افراد به دنبال تاریخ و به ویژه
کلام رفتهاند و برخی مانند کُربن به فلسفه پرداختهاند؛ لذا حرفهایی از
این قبیل زدهاند که حرفهای فلسفه اسلامی تکرار حرفهای ارسطوست که این
حرف بسیار نادرست و بیجاست.
اعوانی با طرح این سؤال که عظمت یک فیلسوف در چیست؟ بیان کرد:
یک مُلک حسی داریم که زمین است، مثلاً میگوییم که یک نفر فلانجا یا فلان
چیز را کشف کرد، اما مُلک معنا را داریم که مهمتر است و انسان به تسخیر
عالم جان در ولایت جان میپردازد که تا حضرت حق ادامه دارد. خداوند در قرآن
میفرماید که این زندگی دنیایی در مقابل مُلک معنا اندک است و عظمت
ایرانیان نیز در این است که ملک معنی را تسخیر کردهاند که این ملک،
بینهایت است و از این طریق بود که در همه فرهنگها تأثیر گذاشتهاند.
این چهره ماندگار فلسفه در ادامه تصریح کرد: شاعران بزرگی
مانند حافظ داشتهایم که ملک معنا را تسخیر کردهاند، اما باید ببینیم که
ابنسینا برای نخستین بار چه ملکی را تسخیر کرده و چه تأثیری در جهانبینی
گذاشته است. در اینجا باید بگویم که اگر ابنسینا نبود، ملاصدرا، سهرودی،
کانت و آکوئینی نیز نبودند. ابنسینا در مابعدالطبیعه به تأسیس علم الهی
جدید بر مبنای ماهیت وجود پرداخت. امروزه ماهیت و وجود را به وفور
میخوانند، اما در ارسطو معنای آن جوهر و عرض است و اولین کسی که موضوع
مابعدالطبیعه را بر مبنای ماهیت و وجود قرار داد، ابنسینا بود. مسئله عروض
وجود بر ماهیت را نیز ابنسینا مطرح کرد که ابنرشد این مسئله را غلط
فهمیده است و عروض را عرض فهم کرده است.
وی بیان کرد: مسئله دیگری که ابنسینا مطرح کرد وجوب، امکان و
بحث واجبالوجود و ممکنالوجود بود که مهمترین برهان برای اثبات وجود خدا
همین برهان است. اگر بخواهید بین خدا و عالم فرقی ببینید، در واقع یکی
فرقِ وجوب و امکان است. این را هیچ کس بیان نکرده که این برهان برای
ابنسیناست و بنده اثبات میکنم که از فارابی نیز نیست. همچنین
مابعدالطبیعه بمعنیالاعم و بمعنیالاخص نیز برای اولین توسط ابنسینا مطرح
شده است. مشائیان قبل از ابنرشد همگی شارح بودهاند نه فیلسوف، اما
ابنسینا فیلسوف است و میخواهد مسائل را از نو بررسی کند. میبینیم که چه
تصرفی در مابعدالطبیعه کرده است. ابنسینا تمام کتاب طبیعیات و الهیات را
در بیست روز نوشته است.
این چهره ماندگار فلسفه در ادامه تصریح کرد: ارسطو در کتاب
خود، سه موضوع را برای علم الهی پیشنهاد میکند که عبارت است از موجود بما
هو موجود، مبادی و علل اولی و خدا. تمام شارحان میگویند که اینها یک علم
است و وحدت را نشان میدهد و میخواهند نشان دهند که سه موضوع یک موضوع
است. اما ابنسینا این نظر را ابطال میکند و او از راه روششناسی علوم،
مانند هندسه اقلیدسی که مبانی آن را بحث کرده که موضوع چیست و با مبادی چه
نسبتی دارد این کار را انجام داده است؛ لذا ابنسینا روششناسی را دارد که
برای اولین بار به صورت دقیق توسط او مطرح شده است.
ابنسینا؛ تسخیرکننده ملک معنا
این مدرس برجسته فلسفه در ادامه بیان کرد: بنابراین باید
ابنسینا را متبکر علم اونتولوژی بدانیم. کسی که برای اولین بار در تاریخ
فلسفه، وجودشناسی را مطرح کرده ابنسینا است. او موضوع موجود بماهو موجود
را موضوع اصلی فلسفه معرفی کرده و مسائل آن را در حکم عوارض ذاتیه قرار
داده است؛ بنابراین با برهان وجوب و امکان خداوند اثبات میشود و برای
اولین بار الهیات بمعنیالاعم از اخص جدا میشود که این دستاورد بزرگ
ابنسینا است.
اعوانی در ادامه افزود: در جهان لاتین ابنسینا را خوب
شناختهاند، آنها ابنرشد را در اختیار داشتهاند، ابنرشد نیز شارح است و
غربیها به این مسئله پی برده بودند که بین ابنرشد و ابنسینا در
مابعدالطبیعه تفاوتهایی وجود داد. ابنرشد نیز مانند سایر شارحان قائل به
وحدت سه موضوع پیش گفته بود، اما در این میان برخی از فلاسفه قرون وسطی
قائل شدند که دو نظر وجود دارد، یکی متعلق به ابنرشد و یکی هم ابنسینا.
از انظر ابنسینا موجود بماهو موجود موضوع مابعدالطبیعه است و از دید
ابنرشد خداوند یا علت نخستین موضوع مابعدالطبیعه قرار میگیرد که این را
غربیها بحث کردهاند. همچنین در اینجا باید این نکته را نیز متذکر شد که
ابنسینا روی بسیاری از فلاسفه تأثیر گذاشته و کانت یکی از همین افراد است.