معرفی کتاب
بنیاد
علمی و فرهنگی بوعلیسینا؛ کار تصحیح انتقادی کتاب دوم قانون ابنسینا را
به استاد فاضل و دانشمند، جناب آقای دکتر نجفقلی حبیبی سپرد که حاصل کار طاقتفرسای ایشان،
در سال ۱۳۹۹خورشیدی به پایان رسید. این کتاب در بهار ۱۴۰۰ به زیور چاپ آراسته شده است و در نشست سالانه هیئت امنای بنیاد بوعلیسینا در تیرماه ۱۴۰۰ رونمایی شد.
آنچه
در پی میآید، از مقدمه مصحح به زبان فارسی است:
سپاس خدای متعال را که به عنایت و هدایت او توفیق حاصل شد و
متن تصحیح شده کتاب دوم القانوندرباره ادویه مفرد (داروهای بسیط) تقدیم اهل فضل
میگردد.
کتاب
دوم القانون در دو مقاله تنظیم شده است:
مقاله
اول، که برای بحث از ادویه مفرد حکم مقدمه را دارد، در شش فصل
آمده است. در این فصول ششگانه مباحث بسیار مهم و مفید در باب داروها به
صورت سازمانیافته مطرح شده است. ابنسینامطالب پراکنده در منابع قبل از خود را با یک نظم
علمی سامان داده و آموزش و استفاده از آنها را آسان کرده است. در هیچ یک از منابع
قبل از ابنسینااین نظم و دستهبندی مطالب دیده نمیشود.
مقاله
دوم، قسمت اصلی کتاب در باب یکیک ادویه مفرد است.
1ـ مقاله اول
در مقاله اول، مسئله مزاج و اقسام آن مورد بحث قرار گرفته است. باید
توجه داشت که بخشی از مباحث مربوط به مزاج در کتاب اول قانون(ص 43 - 66) توضیح داده شده است. از جمله مفهوم سردی و گرمی و تری و خشکی
و نیز این موضوع که گر چه مرکبات سه دستهاند: معدنی، گیاهی و حیوانی، امّا عناصر
اصلی آنها همان عناصر چهارگانه خاک و آب و هوا و آتش است.
مزاج
عبارت است از حالت حاصل از ترکیب این عناصر که منتهی میشود به اینکه شیء مرکب،
قُوی و کیفیاتی را بپذیرد. پس در طبیعت، اول عناصرند که بسیطاند و بعد، اشیاء
مرکب از آنها است. شیء مرکب دارای مزاج میشود و برای پذیرش قوی و کیفیات آماده
میگردد. اگر این عناصر خوب ترکیب شوند یعنی به صورت متعادل بر یکدیگر اثر بگذارند
مزاجِ حاصلْ «مزاج حقیقی» است. و سؤالاتی مطرح میشود از قبیل اینکه مزاج چند قسم
است؟ مقصود از مزاج معتدل در آدمیان چیست؟ مقصود از مزاج معتدل در داروها چیست؟
ابنسینادر مقدمه کتاب دوم یادآوری میکند که به سؤالاتی
از این نوع در کتاب اول پاسخهای لازم داده شده است.
در این کتاب اولین موضوعی که در باب مزاج مطرح شده تقسیم مزاج به اول و دوم است: «مزاج
اول» همان مزاجی است که در عناصر پیدا میشود اما مزاج دوم، مزاجی است که بعد از
مزاج اول محقق میگردد. یعنی اشیائی که خود مزاجی دارند، بعد از ترکیب با چیزهای
دیگر مزاج دیگری برای آنها پدید میآید که به آن «مزاج دوم» میگویند و در داروهای مرکب مورد بحث و توجه است. ابنسینادر
اینجا متذکر میشود که مزاج دوم فقط صنعتی نیست بلکه در طبیعت نیز موجود است. وی
به «شیر» مثال میزند که خود دارای آب، پنیر و روغن است که هر کدام از آنها مرکباند
و در عین حال شیر دارای مزاج خاص است که آن هم مرکب است.
مزاج دوم نیز خود به چند قسم تقسیم میشود از قبیل «مزاج
قَوی» و «مزاج سست» و «مزاج موثق». ابنسینادر این باب بحث مستوفی کرده است.
در فصل
دوم به این مطلب پرداخته است که شناخت مزاج داروها از دو طریق انجام شدنی
است: یکی از طریق تجربه؛ دیگری از راه قیاس.
شناخت مزاج دارو از راه تجربه، مشروط به هفت شرط است. از
جمله اینکه دارو از هر گونه کیفیت اکتسابی خالی باشد؛ یک علت داشته باشد چون اگر
دو علت یا بیشتر باشد معلوم نمیشود که اثر مورد تجربه مربوط به کدام علت است؛
دیگر اینکه فقط روی انسان آزمایش شود چون اگر یک بار روی انسان و بار دیگر مثلاً
روی اسب انجام شود به تجربه سودمند منتهی نمیگردد. خلاصه آنکه با رعایت شرطهای
هفتگانهای که ابنسیناذکر
کرده است میتوان از راه تجربه به مزاج یک دارو پی برد.
در فصل
سوم، به شناخت قوای ادویه از راه قیاس یعنی مقایسه داروها با یکدیگر و توجه به
قوانین حاکم بر آنها پرداخته است. برای مقایسه باید به قوانین حاکم بر داروها آگاه
باشیم. برخی از این قوانین عبارتند از: استحاله سریع یا کُند، بو، طعم و رنگ
داروها. ابنسینادر اینجا با ذکر مثالهای متعدد به تشریح موضوع
پرداخته است. مثلاً اشیائی که با گرما منجمد میشوند با سرما باز میشوند؛ و به
عکس اشیائی که با سرما منجمد میشوند با گرما باز میشوند. مقصود از قیاس یا
مقایسه این است که مثلاً اگر یکی از چیزهایی که در مثال بالا ذکر شد حالتی پیدا
کرد میتوان با مقایسه فهمید که اشیاء دیگر نیز که مثل او هستند چنان میشوند.
ابنسینادر این فصل چند قانون نیز در باب طعمها و رنگها
و بوها ذکر کرده است: مثلاً اطبا باید بدانند که طعمهای شیرین و تلخ و تند فقط
در جوهر گرم یافت میشوند و طعمهای قابض و ترش و گزنده فقط در جوهر سرد یافت میشوند.
در
اینجا به فرقهای بین طعم و رنگ و بو پرداخته است: از جمله اینکه طعمها با تماس
جسم آنها با ذائقه انسان معلوم میشوند؛ اما در بوها و رنگها تماس لازم نیست
بلکه با شامه یا باصره حس میشوند.
یکی دیگر از موضوعاتی که در این قسمت مطرح شده است، تعداد
طعمها است که به نظر ابنسیناطعمها
هشت قسماند؛ در حالیکه دیگران با احتساب «عدم الطعم»
آنها را نه قسم میشمارند.
مراتب
اثر طعمها و افعال آنها روی زبان آدمی، استدلال از بو و رنگ بر مزاج ادویه مفرد
و طعمهای مرکب، از دیگر مباحث این فصل است.
در فصل
چهارم بحث مفصلی در باب افعال ادویه مفرد که در سه گروه عمده دستهبندی یا
تقسیم شدهاند صورت گرفته است:
«افعال
کلی» مثل تسخین و تبرید و جذب و دفع؛ و «افعال جزئی» مثل منفعت یک دارو در یرقان
یا سرطان؛ و «افعال شبیه به کلی» مثل اسهال و ادرار که گر چه جزئی هستند چون
افعالی هستند در اعضای مخصوص، اما شبیه به کلی هستند؛ زیرا افعالی هستند که نفع و
ضرر آنها به همه بدن میرسد. ابنسینادر اینجا به تفصیل به تشریح افعال کلی و شبیه به
کلی پرداخته است.
پس
از آن در باب صفات داروها سخن گفته است. در این مورد میگوید صفات خود داروها چند
دستهاند:
برخی
عبارتند از کیفیات چهارگانه (سردی و گرمی و تری و خشکی) و برخی عبارتند از بوها و
رنگها؛ و برخی صفات دیگری هستند که مشهورترین آنها عبارتند از: لطافت و کثافت و لزوجت
و هشاشت و جمود و سیلان و لعابیت و دُهنیت و نشفیت و خفت و ثقل (11 عنوان).
پس
از این به تعریف صفات مذکور پرداخته است (ص 36 - 44) که مثلاً دوای لطیف کدام است
و چه خصوصیاتی دارد. بعد از این شمارش افعالی است که از ادویه مفرد بهصورت کلی
صادر میشوند مثل اینکه میگوییم این دارو مسخِّن است یا محلّل است. ابنسیناابتدا آنها را در شش گروه دستهبندی کرده و بعد
به تفصیل به تعریف هر یک پرداخته و جمعاً 49 صفت را شرح کرده است؛ مثلاً وقتی میگوییم
این دارو «محلّل» است یعنی چه.
ابنسیناپس از تشریح تفصیلی صفات 49 گانه داروهای مفرد،
به بیان احکام ادویه مرکب از افعال مذکور پرداخته است؛ مثلاً داروهایی که هم
مُسهِل و هم مُدِرّند چه آثاری دارند و یا داروهایی که هم قابضاند و هم مُحلِّل
چه تأثیری دارند.
در فصل
پنجم این مقاله به احکامی که از بیرون عارض ادویه میشوند، پرداخته است؛ مثلاً
توضیح میدهد که با صناعت از قبیل پختن یا شستن دارو چه اتفاقی برای آن میافتد.
دارو خواصی دارد و اگر آن را بشوییم یا بپـزیم خواص آن چه میشود؟ همچنین است اگر
دارو را با داروی دیگر مخلوط کنیم چه رخ میدهد؟ در اینجا چند عنوان کلی مورد بحث
قرار گرفته است؛ مثل احکام پختن، مالش دادن، سوزاندن، شستن، منجمد کردن، دارو را
در همسایگی داروهای دیگر قرار دادن، مخلوط کردن داروها با یکدیگر. ابنسیناذیل هر یک از عناوین مذکور مباحثی مطرح کرده
است.
در فصل
ششم این مقاله به بیان کیفیت جمعآوری و ذخیرهسازی داروها پرداخته است:
ابتدا باید دانست که داروها سه گروه هستند: معدنی، گیاهی و حیوانی. در این کتاب 800
دارو ذکر شده است از این تعداد 585 دارو گیاهی، 115 عنوان حیوانی و 107 عنوان
معدنی است. البته ابنسینا داروهای سهگانه مذکور را اغلب مشخص و تفکیک و شمارش
نکرده است و ما تا آنجا که امکان کسب اطلاعات از شرح دارو یا کتب و منابع دیگر
وجود داشت آنها را مشخص کردهایم.
1 -
داروهای معدنی: بهترین داروی معدنی آن است که از معادن مشهور و معروف آن دارو به
دست آید؛ علاوه بر آن لازم است خالص باشد؛ دیگر آنکه طعم و رنگش تغییر نکرده باشد.
2 -
داروهای گیاهی: در برخی گیاهان برگ؛ و در بعضی تخم؛ و در تعدادی ریشه یا شاخه؛ در
برخی شکوفه و یا صمغ (شیره)؛ و در جمعی میوه؛ و در عدهای همه گیاه ارزش دارویی
دارد. برداشت و نگهداری هر یک از موارد فوق نیز بر اصولی مبتنی است که رعایت آنها
لازم است. ابنسیناشرایط جمعآوری، نحوه نگهداری، مدت عمر دارو
و مدت نگهداری، و دیگر شرایط آنها را به صورت کلی (نه در مورد هر دارو) به دقت
بیان کرده است:
برگ
گیاه: باید به صورت کامل و پیش از آنکه رنگش تغییر کند و یا بشکند چیده شود، چه
رسد به اینکه بیفتد و پراکنده شود.
دانههای
گیاه: وقتی که کاملاً رسیده و محکم شده و نارس و آبدار نباشد.
ریشهها:
وقتی که برگهای آن میخواهد بیفتد.
شاخهها:
وقتی که کاملاً رسیده اما پیر و پژمرده نشده باشد.
شکوفهها:
بعد از آنکه کاملاً باز شده و پیش از آنکه بیفتد یا پژمرده شود.
میوهها:
بعد از آن که کاملاً رسیده و پیش از آنکه بیفتد.
و
چندین دستور دیگر که رعایت آنها اهمیت دارد.
عمر
داروهای گیاهی معمولاً تا سه سال است.
تذکر:
با توجه به دستورهای علمی ابنسینانیاز جدی برای سامان دادن به مراکز تهیه و نگهداری
و فروش منابع دارویی طبّ سنتی وجود دارد.
3 - داروهای
حیوانی: ابنسینادر این مورد نیز شرایط تهیه و نگهداری و
استفاده از آنها را به دقت بیان کرده است:
از
جمله اینکه اگر میخواهند داروی حیوانی تهیه کنند، باید در ایام بهار باشد، حیوان
جوان، تندرست و اعضایش کامل شده باشد، و پس از ذبح آنچه لازم است از حیوان برداشته
شود. مبادا چیزی از حیواناتی که به بیماری مردهاند برداشته شود.
سپس
میگوید ما در باب ادویه مفردی سخن خواهیم گفت که آنها را میشناسیم یا اگر جستجو
کنیم میتوانیم بشناسیم و از ذکر داروهایی که فقط اسمی از آنها شنیدهایم خودداری
خواهیم کرد.
2ـ
مقاله دوم
ابنسینادر اول مقاله دوم این کتاب تصریح کرده است که
برای نوشتن این مطالب، خود را به زحمت نینداخته است، بلکه آنچه در مورد منافع و
احکام داروهای مفرد از آثار دیگران یافته و قابل اعتنا بوده در این کتاب گنجانده
است و از ذکر داروهایی که برای وی روشن نبوده خودداری کرده است. در واقع او دانستههای
موجود را از کتب مختلف مثل آثار دیسقوریدس،
جالینوس،
زکریای رازیو بسیاری دیگر انتخاب و با اجتهاد علمی خود بر
آن معانی افزوده و در عناوین شانزدهگانه سامان داده است. بنابراین با توجه به
صراحت او در این معنی، نهایت بیانصافی است که کسانی برای فروکاستن از عظمت ابنسیناسخنانی که نه در خور اوست بر زبان برانند و
البته سخن چنین کسانی چون هیچ بهرهای از واقعیت ندارد در اذهان عموم و نیز در
تاریخ جایی باز نکرده است.
ابنسینا
در باب ادویه مفرد ضمن 16 لوح یا جدول، به تمام آنچه درباره هر دارو مورد توجه او
بوده به سبک بدیعی توضیح داده است. البته بعضی داروها دارای جداول بیشتر و بعضی کمترند.
جداول شانزدهگانه به این شرح است:
1- نام و ماهیت دارو (الماهیة)؛ 2- گزینش بهترین آن
(الاختیار)، 3- کیفیت و طبیعت آن (الطبع)، 4- افعال و خواص کلی آن (الأفعال
والخواص)، 5- آثار آنها برای زیبایی (الزینة)، 6- آثار آنها در باب ورمها و جوشها
(الأورام والبثور)، 7- آثار آنها در زخمها و شکستگیها (الجراحات والقروح)،
8- آثار آنها در بیماریهای مفاصل و اعصاب (آلات المفاصل)، 9 - آثار آنها در
بیماریهای سر (أعضاء الرأس)؛ 10- آثار آنها در بیماریهای چشم (أعضاء العین)،
11- آثار آنها در بیماریهای دستگاه تنفس (أعضاء
النفس والصدر)، 12- آثار آنها در بیماریهای دستگاه گوارش (أعضاء الغذاء)،
13- آثار آنها در بیماریهای اعضای دفع (أعضاء النفض)، 14- آثار آنها در تب
(الحُمّیات)؛ 15- آثار آنها در سمّها ومسمومیتها (السموم)، 16- در بیان جانشین و بدلهای داروها (الأبدال).
پس
از آن موضوعات و عناوینی را که در هر یک از جداول قابل طرح است به تفصیل البته
بدون شرح ذکر کرده است.
ابنسیناتصریح میکند هر یک از جداول شانزدهگانه را به
رنگی نوشته است تا یافتن مطلب مورد نظر برای خواننده آسان باشد. متأسفانه کاتبان
گویا از همان زمانهای نزدیک به ابنسینا،
همه جداول را به یک رنگ نوشتهاند.
ابنسینادر این کتاب در تنظیم عناوین داروها از روش
ابجدی استفاده کرده است. من در این تصحیح بر روش او وفادار ماندهام؛ البته در
بخش فهارس آنها را به ترتیب الفبایی تنظیم کردهام تا یافتن آنها در متن برای
مراجعهکننده آسان باشد.
3ـ چند نکته در باب ادویه مفرد
1-
در باب ادویه مفرد منابع متعددی از دانشمندان مسلمان در دست است، این منابع از
جهات مختلف با یکدیگر متفاوتند؛ به این لحاظ در سازماندهی تحقیق در باب آنها مشکلاتی وجود دارد. برخی از این مشکلات
عبارت است از تعداد داروها؛ عناوین و اسامی متفاوت داروها، تلفظ اسامی داروها،
خواص داروها و مکانهایی که دارویی به آنها منتسب است و امثال اینها.
این تفاوتها و اختلافات در کلیه منابع ادویه
مفرد مثل الحاوی زکریای رازی، القانون ابنسینا،
ادویه مفرد ابنسمجون، الصیدنة یا
الصیدلة ابوریحان بیرونی و منابع متأخر مثل ادویه مفرد ابنبیطار و منهاجالبیان
ابنجزله و جز اینها کاملاً مشهود است.
گاهی
این اختلافات نه تنها در منابع مختلف نسبت به یکدیگر وجود دارد بلکه در نسخههای
مختلف یک اثر نیز راه پیدا کرده است.
- مثلاً
تعداد داروها در نسخههای مختلف القانونمتفاوت است. و
چون داروهای مفرد اسامی و تلفظهای متفاوتی دارند، محل ذکر آنها متفاوت شده است؛
مثلاً در القانون«اسقنقور» در حرف الف، و در الحاوی به صورت
«سقنقور» در حرف سین ذکر شده است.
- تلفظ نام داروها که با نامهای عربی یا فارسی و یا
یونانی و... معرفی شدهاند غالباً متفاوت و مختلف نقل و ثبت شده و منشأ اختلاف
شدید گردیده است؛ مثلاً یک اسم فارسی مثل «سنجار»، «سیفار»، «شنجار» در نسخههای
القانون با تلفظهای متفاوت خوانده شده است؛ و یا یک اسم یونانی مثل «أنخوسا»،
«أبوجلسا»، «ابو خلسا»، «أنجوسا»، «أنجوشا» در نسخ با تلفظهای مختلف آمده است.
- اسامی
در اغلب نسخهها و منابع بدون اعراب است و آن تعداد هم که اعراب دارند مختلفاند
مثلاً «برنک» در مخزن الادویه،
«بَرَنک»، و «بِرَنک»، و در کتاب الماءابوسهل مسیحی«بِرْنَک» آمده است. مثال دیگر: «بنجنکشت» در
الحاویرازی «بنجنکُشت» به معنی «ذوالخمسة أصابع» (پنج
انگُشت) و در کتاب الماء«بَنجکِشت» به معنای «خمسة بذور» (پنج کِـشِت)
خوانده شده است. و از این قبیل است «کشت بر کشت» در مخزن الادویهعقیلی«کِشت بر کِشت» به معنای «زرع علی زرع»، آمده
است و در هامش جم، مج «کَشت بر کَشت» (گَشت بر گَشت) فارسی،
به معنای «عطف علی عطف» آمده است.
- گاهی
یک دارو در اماکن مختلف با اسمهای متفاوت ثبت شده است؛ مثلاً در نسخه رم،
ذیل عنوان «بوقیصا»، آمده: همان «دردار» است که «شجرة البق» نام دارد و به شیرازی
«اسفیدار» نامند؛ با این حال «دردار» و «شجرة البق» هر دو بهصورت مستقل ذکر
گردیده و البته «شجرة البق» به «دردار» ارجاع شده است.
- بعضی
اسامی با حروف مختلف آمده است مثلاً «فودنج و فوتنج»، «شبت و شبث»، «جندبیدستر و
جندبادستر»، «آزاذ درخت و آزاد درخت»، «توت و توث».
2-
رازی در الحاوی،
مجلدات 20 تا 23 را برای تبیین و تشریح داروهای مفرد اختصاص داده است. در جلدهای
20 و 21، داروهای گیاهی را با نقل از اشخاص متعدد و نظرات خود تشریح کرده است و
جلدهای 22 و 23 با توضیحات بیشتر در باب معالجات و کیفیت کار آنها است.زکریای رازیاز مهمترین منابع قبل از خود اعم از ایرانی و
یونانی و غیره استفاده نموده است. دیسقوریدس،
جالینوس،
ابنماسة،
مسیح دمشقی،
ابنماسویه،
اریباسیوس،
بولس،
خوزی، خوز،
القلهمان،
حنین،
ابوجریج الراهب،
بدیغورس،
طبری،
اطفورسفس،
ماسرجویه،
فارسی،
شرک هندی،
حکیمبنحنین،
روفس،
عیسی،
قسطس،
أرخیجانس،
سند هشار الهندی،
سمرانیون،
مهراریس که عموماً قبل از زکریا بودهاند، مهمترین کسانی هستند که وی از آنان
مطالبی نقل کرده است.
3-
ابنسینا قطعاً از الحاوی رازی بهره برده و نیز از دیسقوریدسو جالینوسکه مکرر از آنان نام برده است و از برخی دیگر از
افراد مذکور به ندرت نام برده است. وی گرچه با صراحت گفته است که اصل مطالب از
دیگران است با این وجود مکرر در برابر اظهارات دیگران یا سنت مقبول، با تعبیر
«وأنا أقول» و امثال آن، نظر خود را بیان کرده است. ابنسینا به هیچ وجه یک مقلد
نیست و از همین رو است که بزرگان این حوزه از جمله ابنبیطاربارها به نظر او استناد کردهاند.
4-
چنانکه گفته شد ابنسینا به تصریح خود مطالب داروهای مفرد را از دیگران گرفته است
اما قانون این برتری را دارد که کارکرد داروها را در عناوین کلی که قبلاً بیان شد
تبیین کرده است و این مزیت چنان مهم و مفید و ابتکاری است که حتی منتقدان سرسخت او
هم از جمله ابنجُمَیِّع چنانکه در مقدمه فارسیکتاب اول توضیح دادهام، این نظم و قابلیت دسترسی
آسان به مطالب را در باب قانون ستودهاند.
5-
مراد ابنسینا در القانون از «خوز»
گروه دانشمندان خوزی (خوزستانی- ایرانی) است که با عبارت «قالت الخوز» از آنان
تعبیر کرده است اما مقصود از «خوزی» شخص معین است و با عبارت «قال الخوزی» در
القانوناز او یاد شده است.
6- ابوریحان بیرونی نیز کتاب الصیدنهرا
در باب داروهای مفرد نوشته است اما نه او و نه ابنسیناکه
معاصرند به یکدیگر ارجاع ندادهاند. این احتمال نیز وجود دارد که در بحث از ادویه
مفرد از کار یکدیگر خبر نداشتهاند؛ چه ابوریحان در آن هنگام در هند بوده، ضمن
آنکه کتاب ادویه مفرد خود را نیز در آخر عمر نوشته است.
7-
در القانون بر اساس نسخی که در این تصحیح به آنها استناد گردیده 800 عنوان داروی
بسیط ذکر شده است. از این تعداد 54 عنوان دارای نامهای مختلف هستند و در ترتیب
ابجدی گر چه در چند جا ذکر شدهاند، اما در آنها به یکدیگر ارجاع صورت گرفته است و
40 عنوان فقط در نسخه رم که در پاورق آوردهام.
8-
کسان بسیاری که بعد از ابنسینادر باب داروهای مفرد آثاری پدید آوردهاند، اغلب
به او نظر داشتهاند؛ چه نامی از او برده باشند مثل ابنبیطاراز متقدمین در کتاب «الجامع لمفردات الأدویة
والأغذیة»
و عقیلیاز متأخرین در کتاب «مخزن الأدویه»که مکرر از او نقل کردهاند، یا نامی نبرده
باشند مثل ابنجزلهدر کتاب «منهاجالبیان»،
و ملک یوسف غسانیمتوفی در 694ھ.ق در کتاب «المعتمد فی الأدویة»
که در آغاز کتاب تصریح کرده است آن را از الجامع ابنبیطارو منهاج ابنجزلهو...
گرفته و نامی از القانونابنسینانبرده است، گر چه در متن یکی دو بار از القانون
نام برده است. در منهاجالبیانعباراتی هست که عیناً عبارات القانوناست
و بعید است کسانی در این حد از معلومات، از القانونبیخبر
باشند. مصحح کتاب ابنجزلهنیز
در مقدمه خود بر آن، از این موضوع شگفتزده شده است. در چرایی آن، این احتمال که
به القانوندسترسی نداشتهاند با توجه به شهرت ابنسینا و
القانوناو،
احتمالی بسیار ضعیف است و چنین به نظر میرسد که این بیتوجهی دلیل سیاسی- فرهنگی
داشته است، چنانکه در مقدمه کتاب اول (ص12 پاورق 1) در مورد عبد اللطیف بغدادیتوضیح دادهام.
4ـ توضیح بیشتر در روش ابداعی
ابنسینا
با
توجه به اینکه داروها در سه گروه عمده معدنی و گیاهی و حیوانی قرار دارند، ابنسیناسعی کرده است آثار هر دارو را بر اساس جداول
شانزدهگانه زیر با نهایت اختصار تبیین کند:
1- در ذیل ماهیت، ساختمان دارو، انواع مختلف یک دارو را به
حسب مکان که مثلاً اصفهانی یا هندی یا شامی است، و به حسب شکل که چگونگی ساقه یا ریشه و گل و برگ، و یا
به حسب طعم که شیرین است یا تلخ، رسیده است یا نارس و حتی تشبیه به چیزهای شناخته
شدهتر، و امثال اینها،
تقسیمات را به حسب مورد، آورده است.
2- به حسب طبع، که مثلاً سرد و یا گرم است.
3- در بخش اختیار (گزینش)، خصوصیات داروها،
کیفیت و جنس داروها به لحاظ مرغوبیت و عدم مرغوبیت مورد بحث قرار گرفته است و
معمولاً نوع تأثیر، مثل اینکه بدن را گرم میکنند یا سستکنندهاند و یا خشککننده
و یا خوشبوکننده هستند، بررسی شده است و نیز اینکه چه بخشی از دارو قابل استفاده
است؛ مثلاً ریشه یا پوست یا برگ یا روغن یا شیره آن.
4- به حسب کارکرد و خواص، که مثلاً قابض است یا
ملیّن، گزنده است و یا سوزاننده پوست، و اینکه رنگ ادرار را تغییر میدهد یا نه و
امثال این مفاهیم.
5- به حسب زینت، نکاتی از قبیل زدودن لک و پیس،
تأثیر دارو در زیبایی یا بیماری پوست و مو و ناخن و امثال اینها.
6- در بحث اورام و بثور، مباحث مربوط به جوش و
ورم و تأثیر دارو در تولید یا رفع این قبیل بیماریها مطرح شده است.
7- در بخش جراح و قروح، مباحث مربوط به پیدایش و
معالجه انواع زخمها و از جمله گری و تأثیر دارو بر آنها بررسی شده است.
8- در مورد مفاصل، بیان میکند که دارو چه آلامی
را تسکین میدهد یا موجب میشود و موضوعاتی مثل نقرس یا درد مفاصل و عرق النسا و
از این قبیل در اینجا مطرح میشود.
9- در بخش سر، موضوعات مربوط به تأثیرات داروها
به سر و گردن و گوش و دهان و دندان و اعضایی از این قبیل را مطرح میکند.
10- در بخش چشم، داروهای مؤثر برای بهبود و
جلوگیری از گسترش بیماری را در چشم شرح داده است.
11- در مورد دستگاه تنفس و سینه، تأثیرات مثبت و
منفی داروها در سینه و تنفس و گلو را بیان کرده است.
12- در بخش اندامهای گوارش، موضوعات مربوط به
سود و زیان غذا به معده و نفخ و یبوست و اسهال و امثال اینها بررسی شده است.
13- در مبحث اعضای نفض (دفع)، موضوعاتی از قبیل
کمک به دفع یا جلوگیری از آن و موضوعات مربوط به عادات زنانه (طمث) و اسهال و
امثال اینها بررسی شده است.
14- در بخش حُمّیات (تبها)، تأثیر داروها بر
آنها و موضوعات مربوط به آنها مورد بررسی است.
15- در بخش سموم، تأثیر داروها بر انواع سموم و
از جمله مسمومیت ناشی از گازگرفتگی سگهای هار یا حیوانات درنده و حشرات گزنده و
امثال اینها را بررسی کرده است.
16- در بخش أبدال،
این موضوع مورد توجه است که اگر داروهای اصلی در دسترس نبود، داروهای جانشین مورد
استفاده قرار گیرد. این بخش معمولاً کوتاه است.
کار
مهم و بینظیر ابنسینادر تنظیم جداول شانزدهگانه را میتوان چنین
بیان کرد: داروهای مفرد اعم از گیاهی و معدنی و حیوانی هر کدام خاصیتهای مختلف
دارند و برای بیماریها و نارساییهای گوناگون مؤثر و مفید یا مضرند. ممکن است
کسی نارساییها را تنظیم کند و بعد در مورد هر نارسایی انواع داروهایی را که برای
آن بیماری مناسب است شمارش کند و شرح دهد و ممکن است از داروها شروع کند و بگوید
این دارو برای این قبیل نارساییها مفید است. ابنسینا با یک روش ابتکاری و
کوتاه، هر دو روش را با هم جمع کرده است و در شانزده عنوان به قول خودش در رنگهای
مختلف دستهبندی کرده است (گر چه متأسفانه رنگها فراموش شده است). و به این
طریق هر کس میتواند در مورد هر دارو برای هر مشکل جسمی به آسانی دسترسی پیدا
کند.
5ـ اصطلاحات صور مداوا و آثار
دارو
برخی
از اصطلاحاتی که ابنسینادر صورتهای مختلف معالجه و مداوا یا زیان
داروها به کار میبرد عبارتند از: ضماد، تسکین، نفع، ضرر، منع، قتل، عقل، فتح،
تحلیل، ردّ، تنقیه، طلاء، طلی، نطول، قطور، ادرار، حَبس، دَلک، ذهاب، تقویت، اصلاح
و از مشتقّات آنها برای بیان مطالب خود استفاده میکند: مثلاً مکرر از تعبیر
«ینفع»، «یضرّ» و «یمنع» و «یقتل»، «یحلّل»، «یقطع» (یقطع العطش)، «یعقل» (یعقل
البطن)، «یفتّح السدد»، «ادرار» (یدر البول والطمث)، «ضماداً» و «یضمّد به»، «یردّ
الشهوة»؛ «ینقّی العروق من الخلط» و امثال اینها برای تبیین نظر خود استفاده کرده
است.
کتاب
دوم القانون دارای اصطلاحات متنوع
و فراوان است و در واقع اکثریت قاطع عبارات آن جنبه اصطلاحی دارد. از زیادهروی در
تنظیم آنها خودداری کردهام جز آنچه منفعت آن آشکار و ضرورت آن مورد قبول همگان
است. در استخراج و تنظیم آنها با صرف وقت بسیار کوشش کردهام تا حدی نیاز اهل فن
را برآورده کنم. یکی از فهرستهای مهم فهرست بیماریها است و دیگری فهرست صفات
داروهاست (مقصود آن است که داروها چه آثاری دارند؛ مثلاً برای فلان بیماری
نافعند، یا مضرند یا چنند و یا چنانند). یکی از فهرستهای مهم فهرست کیفیت استعمال
دارو است (کیفیة التداوی) مثلاً بصورت خوردن، یا مالیدن و یا استنشاق کردن و یا به
خود بستن و امثال اینها است که در کتاب معمولاً به صورت «ضماداً»، «لعوقاً»، «حمولاً»،
«احتمالاً»، «شرباً» و... بکار رفته است. در طب سنتی داروها یا ریشه گیاهی دارند و
یا حیوانی و یا معدنی؛ برای تنظیم فهرست اقسام سهگانه داروها با مراجعه به کتب
لغت و کتب منابع خاص بسیار کوشش کردم. با این حال بعضی از آنها مشخص نشد. یکی دیگر
از فهرستها، فهرست لغات مشکل و معانی آنها است. و چندین فهرست دیگر که در آخر
کتاب مشخص است و نیازی به معرفی و توضیح ندارد.
6ـ
نسخ مورد استناد و روش تصحیح
الف- نسخ مورد استناد:
کتاب
دوم القانونبر اساس نسخ زیر تصحیح شده است:
1-
ب: نسخه عکسی شماره 1256 کتابخانه آیة الله مرعشیاز باکو.
مشتمل بر کتاب دوم القانون،
تاریخ کتابت 537ھ.ق در مدینة السلام (بغداد)
در 192 برگ، دارای سه علامت بلاغ قراءت. این نسخه قدیمیترین نسخه مورد استناد در
تصحیح کتاب دوم است.
2-
جم: لوح فشرده از نسخه شماره 1524 مکرر جار الله،
سلیمانیه استانبول.مشتمل بر کتاب اول و دوم القانون.
تاریخ کتابت 556ھ.ق. مشخصات آن در مقدمه کتاب اول ذکر شده است.
3- مل: لوح فشرده نسخه شماره 4562 کتابخانه و موزه ملی ملک. با قطع بزرگ. نسخه کامل است. تاریخ کتابت
680ھ.ق. این نسخه به لحاظ ترمیمها، بعضی قسمتهای آن نو نویس شده است. در این
تصحیح فقط به خط اصلی استناد گردیده است.
4-
ن: لوح فشرده نور عثمانیه، سلیمانیه استانبول.
نسخه کامل، مشخصات آن نیز در مقدمه کتاب اول ذکر شده است.
5- رم: لوح فشرده القانونچاپ
رم 1593 میلادی. نسخه کامل. مشخصات آن نیز در مقدمه کتاب اول ذکر شده است. در
پایان کتاب دوم القانوننسخه
رم تصریح شده است که از روی نسخه سید اسماعیل حسینی (یعنی همان جرجانی نویسنده
ذخیره خوارزمشاهی)نوشته شده است و به نوشته او، جرجانی تصریح کرده
که آن را از روی تعلیقه خود ابنسینانسخهبرداری کرده است. این نسخه تفاوتهای بسیاری با سایر نسخهها دارد هم در تعداد داروها و هم در عبارتپردازی. اضافاتی که خاصّ این نسخه است عموماً از دیسقوریدساست.
اضافات را در پاورق آوردهام.
چنانکه از آثار ابنسینا بر میآید او مطالب دیگران را بسیار کوتاه نقل میکند و معمولاً از یک سطر تجاوز نمیکند و با توجه به نقل قولهای طولانی از دیسقوریدس که خاص این نسخه از القانون است، نمیتوان به درستی این ادعا اعتماد کرد. یا باید بپذیریم که سید
اسماعیل جرجانی با سلیقه خود مطالب بسیاری از دیسقوریدسرا
بر نوشته ابنسینا
افزوده است که این فرض البته بسیار بعید است و یا به قرائنی که توضیح میدهم به احتمال قوی متولی چاپ این نسخه با سلیقه خود بر آن
افزوده است:
متولی چاپ این کتاب، در آخر کتاب القانون، کتاب النجاة ابنسینا را نیز چاپ کرده است و در آخر آن برای اطلاع مسیحیان
نوشته است: «در این کتاب مطالبی هست که با عقاید ما مسیحیان ناسازگار است و آن
موارد را در داخل متن با علامت (علامت صلیب) مشخص کردهام». این بیان نشان از حساسیت او نسبت به اسلام و مسلمانان
است و نگران بوده است که مبادا مسیحیان گمراه شوند. وی در نقل داروی «بلسان» که
ابنسینا گفته است این
دارو در فلسطین است، از قول دیسقوریدس نقل کرده است «بلاد الیهود و هو فلسطین»
البته این درست است که سخن دیسقوریدس قبل از اسلام است، با این حال ابنسینا چنین نقل نکرده است و در هیچ نسخهای از نسخ القانون هم نیست. و این نشان میدهد که او حتی از اضافه کردن عباراتی مطابق علائق سیاسی خود
به متن هیچ ابایی ندارد. وی بر همین اساس بر خلاف مشی ابنسینا که مطالب منقول از دیگران را معمولاً بسیار کوتاه میآورد، مطالب منقول از دیسقوریدس را تقریباً در تمام متن کتاب
مفصل نقل کرده است و به نظر میرسد با این نقلهای طولانی یک هدف فرهنگی سیاسی را دنبال میکند.
این بنده پس از توجه به روش بکار رفته در این نسخه که خاص آن
بوده است، افزودههای آن
را حذف نکردم بلکه به پاورق منتقل کردم و البته بدون تلاش برای ویرایش آنها. و
تصمیم گرفتهام اگر
در تصحیح کتاب سوم القانون توفیق یار شد، آن را به لحاظ وجود اضافات و دخالتهای شخصی از نسخههای مورد اعتماد برای تصحیح حذف کنم.
6-
مب: لوح فشرده نسخه شماره 6129 کتابخانه مجلس شورای اسلامی.نسخه کامل با قطع بزرگ. کاتب که خود طبیب بوده
است متن کامل آن را در طول سه سال از 1001 تا 1003ھ.ق در شهر قماستنساخ کرده است. تا آنجا که من جستجو کردهام
تنها نسخهای است که جداول ادویه مفرد در آن رنگی کتابت شده است؛ هر عنوانی به
رنگی. برای مصحح معلوم نشد آیا کاتب به نسخهای بر خورده که چنین بوده و از آن
نسخهبرداری کرده است، یا آنکه خود با سلیقه شخصی با توجه به سخن ابنسینادر اول کتاب که گفته است جداول را با رنگهای
مختلف کتابت کرده است، آنها را رنگی نوشته است که ظاهراً این فرض مقرون به صحت
است.
7-
مج: لوح فشرده شماره 6089 کتابخانه مجلس شورای اسلامی.نسخه کامل در 650 ورق، 23 سطری، با قطع بزرگ خط
نستعلیق خوش فارسی. در آخر کتاب اول، کاتب بنام ابوطالب بن حسام الدین اردبیلیتصریح کرده است که آن را برای خود نوشته است و
در دار السلطنه حیدرآباد (هند)،
در دهم ماه رجب 1073ھ.ق از نوشتن آن فراغت یافته است. نسخه دقیق و کمخطا است.
محدود به آن استناد شده است.
8-
ط: چاپ سنگی طبع طهران.
مشخصات آن نیز در مقدمه کتاب اول ذکر شده است.
نکته:
در تصحیح القانون، آگاهانه و عامداً نسخه چاپ بولاق را به سبب وجود اشکالات فراوان
مبنای تصحیح قرار ندادهام. و لازم به توضیح است که چاپ بولاق اضافاتی دارد.
ب
- روش تصحیح
روش
تصحیح همان گونه است که در مقدمه کتاب اول توضیح دادهام.
در
این کتاب هم غرض مصحح دست یافتن به دو هدف بوده است:
یکی
آنکه تا حد امکان متن مطابق با نوشته مؤلف باشد.
دیگر
آنکه خواندن متن برای خواننده آسانتر شود.
برای
رسیدن به هدفهای تعیین شده، نخست با دقت متن را از روی نسخههای خطی قابل
اطمینان تصحیح و اختلاف نسخ را در پاورق ذکر کردهام تا باب اجتهاد برای اهل فن
باز باشد. و برای رسیدن به هدف دوم با دقت در تقطیع عبارات، اعرابگذاری برخی
کلمات، توضیح لغات مشکل بر اساس کتب لغت معتبر، اعمال علامات سجاوندی، نقل نکات
توضیحی و افادات برگرفته از حواشی نسخ معتبر و از جمله در بخشهای اوائل کتاب از
شرح قَرشی، از هیچ کوششی دریغ نورزیدهام. با وجود این، چنانکه اشاره شد باب
اجتهاد برای اهل فن باز است. نقد محققانه، به مصحح این فرصت را میدهد که در چاپهای
بعد اگر عمری بود با اعمال پیشنهادهای مفید و راهگشا و اصلاح خطاها، ضعفها را
جبران کند.
علاقهمندان
برای تهیه این کتاب میتوانند به فروشگاه انتشارات اردهال به آدرس تهران، خیابان
انقلاب، مابین فخر رازی و دانشگاه، پاساژ پارسا، طبقه همکف، واحد ۵ (۰۲۱۸۸۳۱۳۸۹۸) مراجعه
کنند.
اخبار مرتبط:
ارائه گزارش از روند انتشار کتاب قانون