زندگی
بشر همواره با فراز و نشیبهای گوناگونی همراه بوده است. بلایای طبیعی و بیماریهای
فراگیر، جوامع را با مشکلاتی روبرو ساخته است. از این میان، کروناویروس با سرعت
چشمگیری جهان را درنوردید و به مسأله اول کشورها تبدیل شد. این ویروس با ابعاد
مختلف خود، در سطح جهان یک بحران جدی ایجاد کرد و بشر را در موقعیت تازهای قرار
داد. بیگمان ظهور این ویروس در جنبه نظری و عملی، تأثیرات و تغییرات بسیار زیادی
داشته و دغدغههای مختلفی در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، علمی،
پزشکی و... پدید آورده است که چه بسا سختترینش در حوزه اخلاقیات باشد. کرونا همه
جوامع را در معرض آزمونهای اخلاقی قرار داده و کمتر بیماری نوپدیدی چنین دغدغههای
اخلاقی حیاتی را به این سرعت و با این ابعاد پدید آورده است. منظور، تعارضها و
دوراهیهایی است که در حوزه اخلاق، شکل گرفتهاند و اخلاقمداری را در این بحران
با مشکل مواجه ساختهاند که گاه به رفتارهای ضداخلاقی منجر شده است.
«تعارض اخلاقى» یکى از پیچیدهترین مسائل در
پژوهشهای اخلاقى و یکى از دشوارترین وضعیتهای زیست اخلاقى است. وقتی در صحنه عمل
با پدیدهاى دووجهى روبرو مىشویم که از یک بُعد خوب و درست و از بعد دیگر بد و
نادرست است، در وضعیت تعارض قرار گرفتهایم که دچار تردید نظرى و سردرگمى عملى مىشویم،
بهویژه زمانى که میزان اهمیت یکى از دو بُعد به صورت برجستهاى افزونتر از بعد
دیگر نباشد. این تعارضات در زمان شیوع بلایای فراگیر، به اوج خود میرسد؛ زیرا همه
این عوامل در کنار هم قرار میگیرند؛ دوران کرونا دوران آزمونهای اخلاقی (اعم از
اخلاقیات شخصی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حاکمیتی) است. فطرت انسان و
تعالیم دینی ما ابزارهای مناسب پیروزی در این آزمونهای اخلاقیاند؛ آزمونهایی
همچون: روابط شخصی، رابطه با همسر و فرزندان، رابطه با بیماران کرونایی، رابطه با
کادر درمانی، ناتوانان، گروههایی که درآمدشان را از دست دادهاند و...؛ آزمونهایی
از قبیل تلاشهای علمی، اقتصادی، صنعتی و...؛ آزمونهایی مانند نوعدوستی، حقوق بشر،
حقوق بینالملل، همگراییها و بالاخره آزمونهایی همچون دوری از فسادهای اجتماعی،
اقتصادی، سیاسی و تحکیم و تثبیت باورهای دینی.
جامعه فرورفته در فردیت قرنطینگی، افول کسب و کارها و فعالیت
اجتماعی و جامانده از مناسک دینی و فرهنگی خویش، بهسرعت در گرداب بحران چندسطحی فراکرونایی
گرفتار میشود. ترکیب ترس از بیماری و مرگ، تنهایی و رهاشدگی بیماران به علت هراس
از سرایت بیماری، خستگی و افزایش مشاجرات و خشونتهای خانگی، سردرگمی در فضای
متشتت اجتماعی، اخبار ضد و نقیض رسانهای، طولانی شدن و گسترده شدن حیطه آثار بیماری،
کمبود امکانات درمانی و خسته شدن کادر پزشکی و...، رفتارهایی را ممکن است به نمایش
بگذارد که کاملا با ارزشهای اخلاقی در تعارض است. گرچه این پیامدها معلول مستقیم
بحران کرونا نیستند، ولی فراگیری این بیماری زمینهساز بروز آنها شده است. چالشهای
اخلاقی غالبا از ناسازگاری بُعد شخصی یا عرفی یک رفتار با بُعد اخلاقی آن رقم میخورد.
در ادامه، این موضوع در حوزه فردی و اجتماعی بررسی میشود.
در حوزه فردی
اجبار بر قرنطینه و استفاده از لوازم بهداشتی: ممکن است بر
اساس سیاستگذاری وزارت بهداشت، از گزینه قرنطینه و در خانه ماندن استفاده شود. این
قرنطینه اختصاصی به بیماران ندارد، بلکه همه مردم را شامل میشود. قرنطینهکردن میتواند
این سؤال ایجاد کند که: آیا کسی حق دارد با زور و امکانات دولتی آزادی انسانها را
محدود کند؟ گرچه قرنطینه برای حفظ سلامت عموم، بر استقلال و منافع فردی رجحان
دارد، ولی مداخلات سلامت عمومی باید با نقض حداقلی استقلال فردی و توجیه اخلاقی آن
صورت پذیرد. دخالت در آزادی افراد برای جابجایی در جهت قرنطینه کردن یک بیماری
مانند سل، طاعون، وبا یا ایدز نمونهای از محدودیتهای حقوقی است که ممکن است در
برخی شرایط برای حفظ سلامت عمومی لازم و ضروری باشد و بتوان آن را مشروع دانست، ولی
گاهی اقدامات بیبرنامه مسئولان سلامت عمومی، ممکن است هم حقوق بشر و هم اصل بهترین
منفعت در سلامت عمومی را نقض کند.
بیصبری و شکایت: یکی از عناصری که صبر در مقام مصیبت را
دچار اختلال میکند، جزع و شکایت است و آن، حالت بیقراری و ناشکیبایی در برابر
حوادث و مشکلات است، به گونهای که انسان در برابر حادثه زانو بزند، ناامید شود و بیتابی
کند یا از کوشش برای رسیدن به مقصد چشم بپوشد. شکوه از مشکلات، نشانه بیتابی و
ناخشنودی از مقدرات الهی است. این کار اگرچه در آغاز فقط معلول فقدان یک فضیلت
اخلاقی است، ولی بهتدریج خود به عنوان یک عامل تأثیرگذار، بذر ستیزه با قضای الهی
را در دل میافشاند. مخالفت با خواست و مشیت الهی رفتهرفته در جان آدمی رشد میکند
و در نهایت به دشمنی با خداوند تبدیل میشود. تکرار شکایت، بغض و کینه را در نفس ریشهدار
میکند و درمان بیماری را مشکلتر میسازد، به همین دلیل در روایات به صراحت منع و
نکوهش شده است؛ امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «من أصبح یشکو مصیبه نزلت به فقد أصبح یشکو
ربه: هر کس از گزندی که بر او فرود آمده شکایت کند، از پروردگارش شکوه کرده است»
(نهجالبلاغه، قصار، 228).
احساس پوچی: یکی از عوارض روانی بلایا در زندگی، احساس پوچی
و بیهودگی است. افراد مادیگرا و بیایمان، در بحرانها دچار بحران هویتی میشوند
و شخصیت اخلاقیشان با مشکل مواجه میشود. کسانی که ارتباطی با عالم ماورا ندارند،
در رویارویی با مشکلات، به ضعف و ناتوانی خود پی میبرند و از آنجا که به قدرت
مافوق ایمان ندارند، لذا به بنبست میرسند و پاسخی برای چراهای خود نمییابند. از
این رو زندگی برایشان بیمعنا شده، راه رهایی از مشکلات را پایان یافتن زندگی میپندارند.
در حوزه اجتماعی
خودگرایی و عدم همبستگی: بلایا و امتحانات، خود واقعی
افراد را نمایان میسازند. بسیاری از انسانها وقتی احساس خطر کنند، خودگرا میشوند،
یعنی فداکاری را کنار میگذارند و خودشان را ترجیح میدهند. کرونا نشان داد که بخش
زیادی از آدمیان، بهخصوص در جوامع توسعهیافته، دچار گسست اجتماعی جدی هستند و نه
تنها پیشرفتی در فرهنگ اجتماعی نکردهاند، بلکه حقیقتا به سمت سقوط و انحطاط فرهنگی
پیش رفتهاند. جامعهای که در آن هر کس در پی جلب حداکثری منافع خود باشد، گرچه به
بهای تضییع حقوق دیگران، فاقد «همبستگی اجتماعی» لازم است.
فراموش شدن آسیبپذیران: یکی از خطرهایی که در این موقعیت
پدید میآید، فراموش شدن نیازمندان جسمی و مالی است؛ یعنی همانطور که افراد در
خانه خود قرنطینه میشوند تا سلامت عمومی حفظ شود، ارتباطات اساسیشان را با یکدیگر
از دست میدهند و بهتبع، مشکلات آسیبپذیرترین افراد را فراموش میکنند. بر این
اساس، تعارض میان حفظ سلامت عمومی و رعایت اخلاق اجتماعی شکل میگیرد.
دستاوردهای اخلاقی: از سوی دیگر فراگیری کرونا گاهی موجب
تقویت اخلاقمداری در سطح فردی و اجتماعی نیز گردیده است که در ادامه نگاهی به دستاوردهای
اخلاقی آن میافکنیم:
همدلی و همبستگی اجتماعی: تقویت اصل وحدت و همدلی در
عملکرد مردم و مسئولان و اثبات کارایی راهبرد عملکرد جهادی، از پیامدهای مثبت این
واقعه است که موجب افزایش انسجام اجتماعی میشود. انسجام اجتماعی دلالت بر توافق
جمعی میان اعضای یک جامعه دارد و حاصل پذیرش و درونیکردن نظام ارزشی و هنجاری جامعه
و وجود تعلق جمعی است. کرونا «من» را به «ما» تبدیل کرد و بهخوبی نشان داد که
انسانها نه تنها برابر بلکه تنگاتنگ در بر یکدیگرند و سرنوشت همه آنها چون تار و
پودی در هم پیچیده است: یا همه با هم زنده میمانیم یا همه با هم میمیریم؛ با این
آموزش، او کلید طلایی اخلاق را در دستان بشر نهاده که غلبه بر خودمحوری است.
همبستگی جهانی: گرچه این بحران منجر به از همگسیختگی برخی
اتحادیههای جهانی شده و میتواند منجر به افزایش احساس ملیگرایی کشورها و ایجاد استقلال
اقتصادی شود، ولی وقتی همه کشورها دچار یک درد مشترک شدهاند، ممکن است این درد
سبب ایجاد تعاملی قوی در سطح بینالمللی شود؛ جهانیان نسبت به درد و آلام ناشی از
شیوع ویروس کرونا به هم نزدیکتر شدهاند و در واقع احساس نوعپروری در روح مشترک
انسانی شکل گرفته است. کرونا عواطف و روابط اخلاقی بین ملتها را تقویت کرده و
احساس همبستگی جهانی ایجاد شده است و کشورها با انتقال روشهای خود در مقابله با
کرونا و صادرات محصولات بهداشتی و پزشکیشان به کشورهای دیگر، به کاهش مبتلایان و
فوتشدگان کمک میکنند. همچنین تلاش همزمان کشورها برای کشف واکسن نیز از علائم
همبستگی جهانی است.
افزایش امیدواری: نومیدی و امید تا حد زیادی مربوط به جهانبینی
و نگرش انسان به نظام آفرینش است؛ از این رو تفاوت زیادی در میزان امیدواری میان فرد
مادیگرا و فرد باایمان وجود دارد. بلایای فراگیر گرچه برخی را به اضطراب و احساس
پوچی میکشاند، ولی مؤمنان را بیشتر امیدوار میسازد و سطح رضایتمندی آنها نسبت
به زندگی را افزایش میدهد. در این راستا، تحلیل و شناخت درست یا نادرست از سختیها
و مشکلات، تأثیر زیادی در امیدواری یا ناامیدی دارد. بلایای فراگیر، یک حرکت عمومی
در آحاد بشر برای بازگشت به سوی خدا ایجاد میکند و در این وهله، توجه انسان به
قدرت و عظمت خداوند و تدبیر او بیشتر میشود. انسان اگر به ضعف مخلوقات و قدرت
خالق، باور پیدا کند، هرگز از مشکلات و سختیها نمیهراسد و نمیرنجد؛ زیرا به
مبدأ اعلی که زمام امور به دست اوست اعتقاد دارد، به طوری که تمام تنگناها و گشایشها
را به اذن و مشیت او وابسته میداند. از این رو هیچگاه دچار ناامیدی نمیشود،
بلکه امید و صبرش با توکل به خدا افزایش مییابد.
انسان با این اعتقاد، در تمام حالات و رفتار خود حضور
آگاهانه و قدرتمند خداوند را در زندگی احساس میکند و در حوادث سخت زندگی، او را
به عنوان تکیهگاه مطمئن و پشتوانه قوی میبیند و هرگز دچار شک و تردید، دلشوره و ترس
نمیشود و کارهایی را که از مدیریت و توان او خارج است، به خدا واگذار میکند، در
نتیجه از آرامش و امید زندگی برخوردار است. هر چه ایمان و اعتقاد بیشتر باشد، امید
به وعده الهی مبنی بر گشایش سختیها افزونتر خواهد بود و این وعده را قطعی خواهند
دانست.
افزایش رضایتمندی
یکی از پیامدهای اخلاقی بلایای فراگیر، مرگآگاهی است. هرچند
معمولا این آگاهی، با ترس و حزن و افسردگی سنخیت دارد، ولی در حقیقت امر، آثار نیکی
در زندگی دنیوی بر جای میگذارد و موجب تصعید حیات دنیوی و افزایش کیفیت زندگی میشود.
در روایات نسبت به این وضوع تأکید شده است؛ چنانکه امام صادق(ع) در تبیین آثار یاد
مرگ میفرماید: «ذکرُ الموت یمیتُ الشهوات فی النفس و یقطعُ منابت الغفله و یقوی
القلب بمواعد الله تعالى و یرق الطبع و یکسرُ أعلام الهوى و یطفئُ نار الحرص و یحقرُ
الدنیا: یاد مرگ، شهوتها را در نفس میمیراند، رویشگاههای غفلت را قطع میکند،
دل را به وعدههای الهی نیرومند میسازد، طبع را لطیف میکند، پرچمهای هوس را میشکند،
آتش آز را خاموش میسازد و دنیا را پست میگرداند» (مصباحالشریعه، ص171).
بسیاری از ناخشنودیها در زندگی از چند عامل اصلی نشأت میگیرند
که عبارتند از: هوس نفسانی، آزمندی و هدفپنداری دنیا. وقتی انسان با بیماریهای ناعلاج
و مرگ و میر فراگیر مواجه میشود، به صورت غریزی به یاد مرگ میافتد. یاد مرگ، هوس
های نفسانی و حرص های بی جا را ریشهکن میکند و دنیا را در چشم فرد حقیر و پست جلوه
میدهد، در نتیجه دیگر احساس نارضایتی نمیکند و به آرامش روانی دست مییابد. امیرالمؤمنین(ع)
میفرماید: «من أکثر من ذکر الموت، رضی من الدنیا بالیسیر: هر کس بسیار به یاد مرگ
باشد، به اندکی از دنیا راضی میشود» (نهجالبلاغه، قصار، 349). یاد مرگ در روایات،
جلادهنده دلها معرفی شده است (عوالیاللئالی، ج1، ص279).
مرگاندیشی به همراه جهانبینی درست و متعادل، تمام بلایا
و مصیبتها را آسان و کوچک میسازد؛ زیرا کسی که به یاد مرگ است، به دنیا به دیده
عظمت و قرارگاه نمینگرد، لذا مشکلاتی را که در زندگی دنیوی عارض میشود، سختیهای
کماهمیت و کوچکی میبیند که به خاطر آزمودن یا رشد افراد یا طبیعت دنیا ایجاد میشود.
او دنیا را محل لذت و آسایش پایدار نمیداند، لذا از سختیهای آن ناراحت و بیتاب
نمیشود؛ پیامبر اکرم(ص) فرمود: «ایها الناس، هذه دارُ ترح لا دار فرح، و دارُ
التواء لا دار استواء. فمن عرفها، لم یفرح لرجاء و لم یحزن لشقاء: مردم، دنیا خانه
غم است، نه خانه سرور؛ و خانه دشواری است، نه سرای آسودگی. پس هرکس آن را شناخت،
در خوشیهایش سرمست نمیشود و در ناخوشیهایش افسرده نمیگردد» (بحارالانوار، ج74،
ص187). همچنین از امام هادی(ع) نقل شده است: «ان الله جعل الدنیا دار بلوی: خداوند
دنیا را محل آزمونها قرار داده است» (تحفالعقول، ص483).
کسی که به مرگ میاندیشد، سختیها و بلایای دنیا برایش
آسان است، زیرا توجه اصلیاش به سختیهای پس از مرگ در نشئه آخرت است؛ از این رو امیرالمؤمنین(ع)
فرمود: «أکثرُوا ذکر الموت... تهُن علیکُمُ المصائب: زیاد به یاد مرگ باشید تا
تحمل مصیبتها بر شما آسان گردد» (تحفالعقول، ص106).
بروز رفتارهای ارزشی: در بلایای فراگیر و امتحانات روزگار،
انسانها هویت درونی خود را آشکار میسازند. در دوران شیوع کرونا، برخی افراد، فطریات
خوب خود را بروز دادهاند و جلوههای اخلاقی از جمله ایثار و فداکاری و کمک مالی و
عدالت و انصاف را به نمایش گذاشتهاند. رفتارهایی از جمله: ایثار کادر پزشکی در
مراقبت و درمان بیماران، عدالت در توزیع و تخصیص منابع بهداشتی و درمانی، ملاطفت
با بیماران و هم صحبتی با ایشان، کمک به نیازمندان، انصاف کاسبان و پرهیز از منفعتطلبی
در خرید و فروش اقلام بهداشتی.
خلوت و تنهایی: در ادبیات دینی عنصر مهمی در معنویت به نام
«خلوت» وجود دارد؛ اتصال و توجه حقیقی انسان به خدا با توجه به غیر و فرورفتن در
کثرات، جمع نمیشود. به همین دلیل موضوع «خلوت» در ادبیات دینی و عرفان اسلامی بسیار
جدی است، به نحوی که «عزلت» از ارکان اساسی سلوک عرفانی دانسته شده است؛ در اخلاق
و عرفان اسلامی، خلوتگزینی مشروع یکی از عوامل مهم در پرورش روح و تهذیب نفس است
و بستری مناسب جهت رهایی از آشفتگیها و تعلقات دنیوی و پرداختن به تفکر و مراقبه.
ایام کرونایی که اجتماعات برگزار نمیشود، فرصت تمرین خلوت معنوی و توجه به خدا
بدون نیاز به سایر افراد فراهمتر است. برای این کسان، افسردگی از تنهایی و قرنطینه
بیمعناست. البته گرچه این خلوت اجباری تمام کارکردهای خلوت عرفانی را ندارد، ولی
میتوان با پرهیز از همنشینیهای غیر لازم و غرق شدن در فضای مجازی، به دستاوردهای
بزرگی نایل شد.
پیوند بیشتر با خانواده: مطالعات سالهای اخیر نشان میدهد
گفتگو و تعامل کلامی در میان اعضای خانوادهها بسیار کاهش یافته است؛ اما همهگیری
کرونا و خانهنشینی افراد، سبب افزایش گفتگو، تعامل و مدارا در خانوادهها گردیده است
و از این منظر شاهد بازگشت ارزشهای سنتی به خانواده هستیم. البته برخی نیز از
افزایش مناقشات خانواده در این دوره سخن میگویند؛ اما مطالعات و پژوهشهای انجامگرفته،
این حوزه را پیش از شیوع کرونا نیز پرمناقشه میدانست و نمیتوان این امر را از پیامدهای
کرونا در جامعه برشمرد. با تمام مشکلاتی که در قرنطینه و اجبار بر ماندن در خانه
وجود دارد، ولی در عوض اعضای خانواده و افرادی که معمولا زیر یک سقف زندگی میکنند،
وقت بیشتری برای با هم بودن و صحبتکردن دارند. خانوادهها اکنون در مورد چیزهایی
حرف میزنند که پیشتر وقتی برایش نداشتند. در این مقطع خانه از سرپناه و خوابگاه
به خانه تبدیل شده است. این دوران فرصت خوبی برای پیوند عمیقتر با اعضای خانواده،
یادگیری تابآوری و صبوری، تفکر، یادگیری مهارتهای نو و خلق ایده و راهکارهای
نوآورانه برای گسترش کسب و کار و بهبود زندگی است.
منبع:
روزنامه اطلاعات؛ چهارشنبه 17 دیماه 1399