ادب
عوام
الف)
در میان آثار متنوع و متعدد استاد ادب عامه، دکتر محمدجعفر محجوب، اثری نیز در باب
فتوتنامهها وجود دارد: تصحیح و چاپ فتوتنامه سلطانی (اثر مولانا حسین واعظ کاشفی
سبزواری) که در سال 1350 بنیاد فرهنگ ایران چاپ و منتشر کرد. برای این حقیر که سالهاست
در جهت کشف مبانی نظری و حکمی هنر و معماری ایران قدم و قلم میزنم و بیشک یکی از
منابع بنیادی و بسیار مستند در کشف مبانی حکمی و سلوک رفتاری هنرمندان، صنعتگران، بنایان
و معماران را فتوتنامهها بهویژه فتوتنامه سلطانی میدانم، این انتخاب دکتر محجوب
برایم هم بسیار جالب توجه بود و هم سؤال برانگیز.
سؤال
برانگیزی، از این رو که چگونه یکی از برجستهترین ادیبان و فرهنگپژوهان معاصر که در
باب ادبیات ایران ـ از عصر فردوسی تا جهان معاصر ـ بسیار تلاش نموده و آثاری چون: آفرین
فردوسی، ادبیات عامیانه ایران (مجموعه مقالات درباره افسانهها
و آداب و رسوم مردم ایران)، از هفتپیکر تا هشتبهشت (تأملاتی در شعر فارسی، انتخاب
و انطباق منابع ادب فارسی برای تدوین کتابهای کودکان و نوجوانان)،
تحقیق در احوال و آثار و افکار و اشعار ایرجمیرزا و خاندان و نیاکان
او، خاکستر هستی، درباره کلیله و دمنه (تاریخچه، ترجمهها و دو
باب ترجمه نشده از کلیله و دمنه)، سبک خراسانی در شعر فارسی (بررسی
مختصات سبکی شعر فارسی از آغاز ظهور تا پایان قرن پنجم هجری)
نمایش کهن ایرانی، درخشنده چون مهر: مقالههایی در نثر کهن فارسی (تفسیر ـ
داستان ـ ادبیات عامه) پدید آورده، در میان تحقیقات و تتبعات خود به فتوتنامهها روی
آورد؟
پاسخ
این سؤال را در بنیادگذاری رویکردی نوین به ادبیات ایران توسط دکتر محجوب یافتم: ادب
عوام: «محمدجعفر محجوب، پایهگذار کرسی «ادب عوام» در دانشکده هنرهای دراماتیک بود.
پیش از آن، هیچ دانشکدهای چنین درسی نداشت. مسلما آشنا شدن دانشجویان رشتههای نمایشی
با ظرایف ادب عوام و آداب و رسوم نمایشهای بومی در پرورش ذوق آنان بسیار سودمند است.»[1]
و
از همین روست که محجوب در مصاحبهای، ادبیات رسمی ایران را شامل دو رشته شعر و نثر
دانسته، اما ادبیات عوام را دارای سه بخش شعر، نثر و «ادبیات نمایشی» میداند. ادبیاتی
نمایشی که شامل نقالی، معرکهگیری، تقلید و تعزیهخوانی است. محجوب در بازشناسی ریشههای
تاریخی این ادبیات نمایشی، به کتاب فتوتنامه سلطانی میرسد و این اثر را که از جمله
فصولش «در شرح حال ارباب معرکه» بود، تصحیح و با مقدمهای عالمانه و تفصیلی به چاپ
میرساند. (در سال 1350) و از این راه کمک شایانی به تحقیق و تتبع در باب فتوتنامهها
مینماید.
مقدمه
فتوت
ب)
مقدمه بیش از صد صفحهای او در این کتاب، یکی از مراجع مهم فتوت و فتوتنامهشناسی
در تاریخ ایران و اسلام است. محجوب در این مقدمه از معنای فتوت میگوید و از کاربرد
کلمه «فتی» در قرآن و نیز شرح «لا فتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار». تلاش وی در کشف
ریشههای تاریخی فتوت و نیز ظهور فتیان و فتوتنامهها و مهمتر تأثیرات فردی و اجتماعی
آن، بسیار ستودنی است. محجوب در این مقدمه شرح میدهد چگونه اخلاق فتیانی در صدر اسلام
به نوعی سلوک رفتاری زاهدان مسلمان تبدیل و سپس از طریق همین زهد به جهان تصوف و عرفان
وارد شد، آنچنان که به بابی از ابواب عرفان و حکمت ما بدل گردید. دقیقا از همین روست
که محجوب نخستین تعاریف از فتوت و فتیان را از عرفای بنام دوران اولیه تصوف اسلامی
ذکر میکند؛ همچون معروف کرخی که گفته بود: «جوانمردان را سه نشانه است: وفای بیخلاف
و مدح بیچشم داشت پاداش و بخشیدن بیسؤال.»[2]
رجوع
به متون عرفانی تنها مستند محجوب در کشف مبانی و رازهای فتوت و فتیان نیست. وی از ابنمعمار
حنبلی بغدادی ـ صاحب کتاب الفتوه ـ که محجوب آن را از قدیمیترین متون مربوط به فتوت
در تاريخ ایران و اسلام میداند، گفتاری نقل میکند که امام جعفر صادق(ع) به نقل از
پدرانش و نهایت از رسول اکرم(ص) علامت جوانمردان را ده چیز میدانند: «راستگویی، و
وفای به عهد، و ادای امانت، و ترک دروغگویی، و بخشودن بر یتیم، و دستگیری سائل، و
بخشیدن آنچه رسیده است، و بسیاری احسان، و خواندن مهمان، و سر همه آنها، حیاست.»[3]
رجوع
به «الفتوه الصوفیه» و نیز «طبقاتالصوفیه» ابوعبدالرحمن سلمینیشابوری و نیز «رساله
قشیریه» از امام ابوالقاسم قشیری، تلاش محجوب در ریشهیابی حضور این جریان در میان
عرفا و صوفیه را نشان میدهد. جالب اینکه او نیز مانند بسیاری محققان بدین نتیجه میرسد
که در رسالههای مهم فتیان و فتوت، بدون استثنا امیرالمؤمنین علی(ع) به عنوان سرسلسله
و رهبر معنوی این جریان در تاریخ اسلام و ایران مطرح است: «... و تمام این سلسله سندها
ـ بدون استثنا ـ حاکی از آن بود که فتوت و مبدأ عملی آن از سیرت و رفتار حضرت امام
علی بن ابیطالب(ع) گرفته شده است.»[4]
هانری
کربن این پیشوایی امیرالمؤمنین علی(ع) در فتوتنامهها را متأثر از روایتی میداند
که بنیان رسم نان و نمک نیز در آداب فتیان گردید: «به گفته عبدالرزاق کاشانی واقعه
اجمالا از این قرار است که روزی پیامبر(ص) با جمعی از یاران نشسته بود. کسی درآمد و
گفت: یا رسول الله! در خانهای نزدیک اینجا، زن و مردی در حال ارتکاب گناهند. هر کدام
از یاران حضرت که داوطلب شدند بروند و گزارش ماوقع را برای حضرت بیاورند، حضرت اجازه
نداد؛ تا اینکه امیرالمؤمنین علی(ع) وارد شد. حضرت فرمود: یا علی، برو ببین این حال
راست است یا نه؟! على وارد منزل شد، با چشم بسته به اندرون رفت، دست بر دیوار میکشید
تا گرد خانه بگردید و بیرون آمد. چون نزد پیامبر رسید، گفت: یا رسولالله، گرد آن خانه
بگشتم و هیچ کس را در آنجا ندیدم. پیامبر فرمود: «یا على، انت فتی هذه الامه»، یعنی
ای علی، تو جوانمرد این امتی. سپس قدحی آب و قدری نمک خواست و رسمی را برقرار ساخت
که مبنای آن مفهوم سهگانهای است که زندگی معنوی اسلام را در وجوه سهگانهاش نشان
میدهد.»[5]
اما
محجوب «کشفالاسرار و عدهالابرار» ابوالفضل رشیدالدین میبدی را به عنوان نخستین اثر
در بیان سیر و تحول مفهوم و مصداق فتوت و فتیان برمیگزیند. او در شرح آیه شریفه «نحنُ
نقُصّ علیک نبأهُم بالحق انهُم فتیهٌ آمنوا بربهم و زدناهم هُدى: ما خبرشان را بر تو
درست حکایت مىکنیم: آنان جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و بر
هدایتشان افزودیم» (کهف، ۱۳)،
به بیان مفهوم فتیان پرداخته و روایاتی چند بهویژه از رسول اکرم(ص) و امیر مؤمنان(ع)
آورده است. لکن محجوب رجوع به کتب صوفیان و سپس فتوتنامهها و داستانهای عوامانه
را منبع جامعتری برای شناخت و تبیین سیر تحول فتوت در ایران میداند.
البته
این نظر درستی است؛ زیرا فتوت پیش از آنکه یک بحث نظری باشد، سلوکی رفتاری بود و این
سلوک رفتاری نزد عاملان و عامیان ظهور بیشتری داشت تا مفسران و حکیمان؛ بنابراین رجوع
به منابع دیگر، مبنای تداوم تحقیقات محجوب در شناسایی فتیان میشود از جمله اثری بسیار
مشهور و البته معتبر در میان مردمان (هم عام و هم خاص) یعنی «قابوسنامه» اثر عنصرالمعالی
کاووس بن اسکندر بن قابوس که باب چهل و چهارم آن در باب جوانمردی و جوانمردان است.
نکته قابل توجه قابوسنامه تنوع مفهوم جوانمردی بر اساس طبقات مردمان است. از دیدگاه
او، جوانمردی سپاهیان و عیاران، متفاوت از جوانمردی بازاریان است. استنتاج محجوب چنین
است که چنین رویکردی در قابوسنامه نشان میدهد در آن عصور و ایام، فتوتنامه به عنوان
یک مرامنامه (که شامل دستورهای عملی و اخلاقی بود)، در میان طبقات مختلف جامعه باب
و مرسوم شده بود. طبقاتی که هر یک سعی میکردند برای خود فتوتنامهای داشته و آداب
عملی حرفه و پیشه خود را روشن نمایند جالب اینکه در همه این فتوتنامهها، پیامبران
و اولیا، منشأ اصلی بودهاند.
سپس
محجوب با دیدی عمیق به آسیبشناسی جریانهای فتوت میپردازد؛ آسیبی بسیار جدی که چون
آفتی بر دامن فتیان و جریان فتوت نشست و در مواردی سبب انحراف آن گردید. رویکرد و اقبال
وسیع مردم به برخی جریانهای فتوت، سبب سوءاستفاده طالبان دنیا و دوستداران لهو و لعب
از آن گردیده و در متن جریان فتیان انحرافاتی ایجاد نمود. محجوب نمونههایی تاریخی
در این باب میآورد.
نکته
بسیار مهم دیگر اینکه ورود جریان فتوت به شعر و ادب، شاعرانی فتیه آفرید یا فتیانی
شاعر. به عبارتی یا شاعران به فتوت گرویدند یا فتیان شعر گفتند. البته این رادع و مانع
نبود که در جامعه آن روزگار با ورود عنوان فتیان و فتوت به متن جامعه، سوءاستفادههای
بسیار صورت نگیرد و دزدان و راهزنان با عنوان فتوت به غارت و قتل کاروانیان نپردازند.
راهزنانی در کسوت فتیان یا به تعبیر مسعودی در مروجالذهب شریرانی که طلب فتوت میکردند:
«و کان شریرا یطلب الفتوه».6 محجوب روایتی میآورد که ابونصر فارابی مؤسس فلسفه اسلامی
به دست یکی از همین دار و دستۀ اشراری که خود را فتیان نامیده بودند، کشته شد.[7]
این
آفت دردناکی را که بر پیکر فتوت نشسته بود، محجوب با روایتهای مختلف تاریخی بسط و
شرح میدهد و سپس در بیان سیر تاریخی فتیان به ظهور «احداث» در قرن پنجم هجری میرسد.
احداث، جمع حدث است که در لسان عربی مترادف فتی است. البته محجوب در صفحات بعد شرح
میدهد چگونه این اصطلاح و جریان معروف به آن از شام برمیخیزد و چون میبیند همه جریانهای
فتوت به نام امام علی(ع) جلوه میگیرند و این در تضاد با محیط ضد علوی آنها بود، هویتی
ضد شیعی مییابند. جالب اینکه از دیدگاه محقق متتبعی چون محجوب دو عامل سبب اصلاح جریان
فتوت شد: اول فساد و آدمکشی وسیع و گسترده کسانی که به غلط نام خود را جوانمردان و
فتیان گذاشته بودند و دوم قدرت حاکمان سلجوقی: «نتیجه این سختگیریها آن شد که بار
دیگر جوانمردان به تقوی و دیانت پناه بردند.»[8]
به
تعبیر محجوب از قرن پنجم هجری، نگارش رساله در باب فتوت صنوف آغاز میشود در این میان
ابنرسولی ادیب و شاعر و خوشنویس نیمه دوم قرن هجری رسالهای نگاشته و فتوت را میراث
پیامبران الهی و امامان میشمارد. شاید از همین روست که از همان دوران، نسبت ایجاد
شده میان فتیان یا اصحاب فتوت با خلفای فاطمی، به مهمترین عامل بغض و عداوت عباسیان
دوره نخست به جریان فتوت تبدیل میشود.
حکومت
و جوانمردی
اما
جالب اینکه بزرگترین حادثه در تاریخ فتوت نیز در همین خاندان عباسی رقم میخورد و
آن زمانی است که شیخ عبدالجبار بن یوسف بن صالح بغدادی که از مردان فتوت قرن ششم است،
لباس فتوت بر اندام الناصر لدینالله خلیفه عباسی میپوشاند. این معنا البته صرفا محصول
نفوذ بغدادی بر ناصر نبود، بلکه در ناصر نیز تعلقی به این جریان وجود داشت. محجوب دو
دلیل بر این اقدام ناصر میآورد: یکی علاقه ذاتی او به کار و کردار جوانمردان و دوم
آگاهی ناصر از نفوذ وسیع جوانمردان و فتیان در جامعه اسلامی. وی بعدها از این مسئله
در جهت تثبیت و توسعه قدرت خود بهره گرفتالبته ابنمعمار نیز چون در کتاب الفتوه خود
شرح سراویل پوشیدن خلیفه عباسی را ذکر میکند، تأکید میکند: «در باب فتوت سند کسوت
خود را به امیرالمؤمنین علی(ع) میرسانند و این امر را برای خود مایه شرف و افتخار
میدانند.»9 ابنمعمار سپس به بیان پیران و مشایخ شیخ عبدالجبار میپردازد که نهایت
به امیرالمؤمنین(ع) ختم میشود و چنانکه گفتیم، در مجموعه جریان فتوت نمیتوان جریانی
یافت که در سلسله اسناد خود، نسب خویش به امیرالمؤمنین(ع) نرساند.
رأی
بر این است پیوستن ناصر به جریان فتوت، نگاه جامعه به جوانمردانی که به نام جوانمردی
انواع رذیلتها را مرتکب میشدند، نجات داد. این رویکرد جدید البته با آیین و مراسمی
همراه بود همچون رسم آب و نمک نوشیدن، آب به عنوان رمزی که نمود پاکی و طهارت و اصل
حیات بود و نمک نیز نمادی از دوام ثبات و ثابت قدمی جوانمرد در آیین خویش و بازنگشتن
از آن: «و نیز آب شیرین و گواراست و شوری ضدگوارایی و مایه ناگوار شدن آب است و آمیختن
نمک با آب اشاره بدان است که جوانمرد باید در برابر سخت و سست و فراز و نشیب زندگی
شکیبا باشد و بلا را تحمل کند و نعمتهای حقتعالی را شکر گوید.»[10] متأسفانه این
رسم آب و نمک را برخی مستشرقان به غلط نوشیدن آب و شراب تفسیر و تعبیر کردهاند، شاید
متأثر از جریان رمزی نان و شراب در شام آخر منسوب به حضرت عیسی(ع).
رواج
وسیع جریانهای فتوت به ظهور فرقهها و دستههای گوناگون منجر شد، اختلافات مذهبی نیز
در تعصب این فرقهها نسبت به هم و لاجرم افزایش منازعات درونی جریان فتوت مؤثر بود.
محجوب این تنازعات را شرح داده و آن را عاملی برای ایجاد نوعی وحدت میان این جریانها
از سوی ناصر میداند با این برهان که: این تنازعات بنیاد خلافت و حکومتش را فرو نریزند.
متن منشوری که ناصر برای سامان بخشیدن به جریان فتوت صادر کرد، با تأکید بر منشأ و
مصدر مطلق بودن حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در رأس جریان فتوت آغاز میشود و ادامه آن
البته تأکیدی بر خلافت خود ناصر است و نیز جایگاهش در جریان فتوت که باید محفوظ و محترم
بماند. جریانات بعدی نشان داد رویکرد ناصر به فتوت، امری سیاسی و برای رسیدن به اهداف
خود بوده است. محجوب این معنا را دقیقا تحلیل و تبیین کرده است. این کار ناصر، جریان
فتوت را به جریانی رسمی در میان امرا و پادشاهان تبدیل نمود؛ اما نشانی از بسط آن در
میان تودههای مردم بدان صورت که مثلا آهنگران، بنایان، چیتسازان، معرکهگیران و
... دارای فتوتنامهای خاص خود باشند، نبود. نسبت میان حکومت و جوانمردی را خلفای
بعدی عباسی نیز ادامه دادند؛ چنانکه مستنصر در نجف و در مرقد امیرالمؤمنین(ع) سراویل
فتوت پوشید. سقوط عباسیان در سال 656ق، فترتی در جریان فتوت پدید آورد گرچه در مصر
و در لوای دولتی صوری به نام عباسیان، ظهوری مجدد یافت.
یکی
دیگر از مراجع دکتر محجوب در بیان تاریخچه و سیر تحول فتیان، رجوع به سفرنامه ابنبطوطه
است. وی شرح میدهد چگونه در شهرهایی چون قونیه و اصفهان فتیان ظاهر شده و پیش از آنکه
نمود و نماد حکومت باشند، نمود اخلاقیاتی برجسته در میان مردم بودند. البته ابنبطوطه
نامی از فتیان و جوانمردان نمیبرد، اما در میان گروههای اجتماعی به صفاتی اشاره میکند
که از دیدگاه محجوب همانها، صفات فتیان و جوانمردان است.
بازگشت
منشأ اصلی جریانهای فتوت که مردم بودهاند بحث بعدی دکتر محجوب است. از دیدگاه آن
مرحوم، آیینی که از میان مردم و تودهها آغاز شده بود، به میان مردم بازگشت و فتوت
به تصوفی عامیانه بدل شد که دارای راه و رسمهای ساده و عملی در حد فهم پیشهوران و
جنگجویان و کشاورزان و خلاصه عامه مردم بود و دراین مسیر علم فتوت نیز پدید آمد که
به تعبیر کاشفی در فتوتنامه سلطانی، شعبهای از علم تصوف بود.
کتاب
فتوتنامه سلطانی اثری است که نشان میدهد چگونه فتوت از جریانیهای رسمی حکومتی فاصله
گرفته و به رسم و آیین طبقات و صنوف اجتماعی بدل میشود. از همین روست که در این کتاب
از معرکهگیران، قصهخوانان، پهلوانان، زورگران، ناصرهکشان، حمالان، شبانان، قصابان،
سلاخان، فراشان، درودگران، بنایان و آهنگران سخن میرود که هر کدام دارای فتوتنامه
خاص خویش بودند. «بدین ترتیب میبینیم که رفتهرفته از میزان دخالت فتیان در امور سیاسی
و کارهای مملکتداری کاسته میشود و فتوت به صورت آیین صنفی درمیآید.»[11]
سخن
بعدی مرحوم محجوب تبیین نسبت میان عیاران (که از منظر ایشان پیش از اسلام نیز در ایران
وجود داشتهاند) و جوانمردان است؛ امری که کاشفی نیز در فتوتنامه سلطانی به آن پرداخته
است. نسبت میان پهلوانی و دفاع از حقوق مردم فصل درخشان تاریخ فتوت است.
سخن
بعد، رجوع به آثار بزرگانی چون سعدی در تبیین مفهوم فتوت و جوانمردی است از جمله بیان
حکایتی چنین از سعدی: «جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هول رسید کسی گفت: فلان بازرگان
نوشدارو دارد اگر بخواهی باشد که دریغ ندارد گویند آن بازرگان به بخل معروف بود:
گر
به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب تا
قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان
جوانمرد
گفت: اگر نوشدارو خواهم، دهد یا ندهد و اگر دهد، منفعت کند یا نکند؛ باری، خواستن از
او زهر کشنده است.
هر
چه از دونان به منت خواستی در
تن افزودی و از جان کاستی»[12]
از
دیدگاه محجوب، گسترش وسیع اخلاق و ادبیات فتوت، شاعران را نیز به مدح و تجلیل این فرهنگ
برانگیخت، در رأس آنها حافظ شیرینسخن که فرمود:
زان
طرّۀ پر پیچ و خم، سهل است اگر بینم ستم از
بند و زنجیرش چه غم، آن کس که عیاری کند
و
یا در این غزل که:
کدام
آهندلش آموخت این آیین عیاری که
اول چون برون آمد، ره شبزندهداران زد؟
مفهوم
عیاری که نسبتی وسیع و وسیق با جنگاوری و دلاوری برای احقاق حقوق طبقات ضعیف و فرودست
جامعه داشت (که گاه به راهزنی از مرفهان و کمک به ضعیفان میانجامید)، به دامن تصوف
بازگشت و معلوم گردید برخی بزرگان عرفان، زمانی عیار و راهزن بودهاند. مشهورترین و
جذابترین آنها فُضیل عیاض است که محجوب را وامیدارد نقل بلندی از عطار در تذکرهالاولیاء
در شأن این عیار عارف بیاورد. البته این رویکرد که عیاران از راهزنی به پیشوایی تصوف
میرسند، دستاویز حمله به جریان تصوف نیز شد.
محجوب
پس از بیان نکته فوق، دیگر تمایلی به ادامه بحث در باب فتیان ندارد و تأمل در متن کتاب
فتوتنامه سلطانی را در درک مسائل دیگر مربوط به فتوت و فتیان، وافی به مقصود میداند.
شکی نیست تلاش قابل تقدیر و ارجمند استاد فقید در شناسایی فتوتنامهها و فتیان دستمایهای
برای تحقیقات گسترده و وسیع در سالهای بعد شد؛ چنانکه حتی «دانشنامه فتوت و جوانمردی»
نیز از متن این تحقیقات برآمد و امثال هانری کربن در تحقیقات و تتبعات عرفانی و حکمی
خود اهمیت وسیع فتوتنامهها را دریافتند و در شرح ظرایف و دقایق حکمت و عرفان، آنها
را منابعی بسیار ارزشمند یافتند.
انجمن
آثار و مفاخر فرهنگی قدردان زحمات گرانقدر بزرگان و دانشورانی است که با تحقیق و تتبع
جانفرسای خویش در شناسایی و شناساندن فرهنگ ایران و اسلام کوشیدند. خداوند همه این
رهروان صدیق علم و آگاهی را مورد رحمت خاصه خود قرار داده و بهویژه روح مرحوم دکتر
محمدجعفر محجوب را قرین رحمت و آمرزش فرماید.
----------------------
پینوشتها:
1.
پژوهشگران معاصر ایران، ج 12، ص429.
2ـ
فتوتنامه سلطانی، ص یازده.
3ـ
همان، ص دوازده.
4ـ
همان، ص سیزده.
5ـ
آیین جوانمردی، ص21
6ـ
همان، ص بیست وسه.
7ـ
ر.ک: صفحات بیست و سه و بیست و چهار.
8ـ
همان، ص سی و دو.
9ـ
همان، ص چهل و شش.
10ـ
همان، ص چهل و هشت.
12ـ
همان، ص هشتاد و نه
منبع: روزنامه اطلاعات؛ یکشنبه 30 شهریورماه 1399