مقالات

بوعلی و همدان؛ پیوند حکمت و تمدن

یادداشت توکل دارائی ـ به مناسبت یکم شهریورماه، سالروز بزرگداشت حکیم بوعلی‌سینا  ۱۳۹۹/۰۵/۳۰
بوعلی و همدان؛ پیوند حکمت و تمدن
یادداشت توکل دارائی ـ به مناسبت یکم شهریورماه، سالروز بزرگداشت حکیم بوعلی‌سینا

 

 

نخستین روز از شهریورماه در تقویم ایران، به پاس خدمات علمی و کارنامه سراسر مشعشع شیخ‌الرئیس، ابن‌سینا؛ روز بزرگداشت این دانشمند عالی‌مقام و هم‌زمان روز پزشک نامگذاری شده است.


در شهر همدان نیز از سال 1386 و به پیشنهاد این بنده، از طریق آئین هزاره وفات شیخ‌الرئیس و با مباشرت و همکاری مسئولان وقت میراث فرهنگی و شهرداری، به‌مناسبت یادکردِ تاریخ بلند، پرآوازه و کهنِ شهرِ همدان، روز این شهر نامبرده شده است.


به این مناسبت در 2 بخش برای خوانندگان ارجمند، توضیحاتی ارائه می‌شود.

 

 بخش یک: «ابوعلی‌سینا که بود؟»
بوعلی‌سینا، زاده روستایی از توابع بخارای شریف است؛ در عصر آغاز استقلال‌طلبی ایرانیان از سلطه خلفای عباسی و در دربار اُمرای فرهنگ‌دوستِ سامانی.


حسین فرزند عبدا... و ملقب به ابن‌سینا (پورسینا)، با نبوغ خارق‌العاده‌ای که داشت در 18 سالگی پزشکی تمام‌عیار بود و امیر نوح بن منصور را از بیماری نجات داد با این پاداش که بتواند از کتابخانه منحصر به‌فرد امیر استفاده کند.


در همین سال‌ها او بر علوم عصر خویش چنان مسلط بود که با دانشمندان معمر و سالخورده جلسات مباحثه علمی داشت. شیخ‌الرئیس، درباره کتابخانه‌ای که در بخارا، در آنجا مطالعه می‌کرد، می‌گوید: «کتاب‌های بسیاری در آنجا دیدم که بیشتر مردمان حتی نام آنها را نشنیده بودند و من نیز تا آن زمان ندیده بودم و از مطالعه آنها بسیار سود بردم.»


آفتاب عمر حکومت سامانی درحال غروب بود و سلطان محمود غزنوی با پیغام و دستور، خواهان پیوستن بوعلی به دربار خویش بود. ابن‌سینا اما نمی‌توانست با تحجر مذهبی و ارتجاعی سلطان غزنوی کنار بیاید. او در دامان فلسفه و در کنار خانواده و دوستانی از جنس شیعه اسماعیلی پرورده شده بود که در آن، فلسفه رکن اصلی تفکر پیشوایان مذهبی بود.


وی ناچار از بخارا به گرگانج در خوارزم رفت و در آنجا مورد تکریم علی‌بن‌مأمون خوارزمشاه و وزیر دانشمندش ابوالحسین سهیلی که به گفته شیخ «دوستدار دانش» بود، قرار گرفت و برایش حقوق ماهانه درنظر گرفته شد. از استقرار شیخ در گرگانج دیری نگذشته بود که سایه وحشت حکومت غزنوی درحال گسترش در آن منطقه بود.
نظامی عروضی سمرقندی درباره ترک گرگانج از سوی شیخ‌الرئیس، به خواسته سلطان محمود غزنوی اشاره دارد که از خوارزمشاه، مأمون‌بن‌مأمون درخواست حضور دانشمندانِ دربارش را داشت که بوعلی و ابوریحان و ابوسهلِ مسیحی جزو آنان بودند. بوعلی و ابوسهل نپذیرفتند و ناگزیر به ترک آنجا شدند.


از این رو بوعلی 32 ساله به‌همراه ابوسهل پیرمرد مجبور شد با گذر از شهرهای خراسان، عزم گرگان کند، با این امید که امیر دانشمند آن دیار، شمس‌المعالی قابوس بن وشمگیر، فرمانروای زیاری که به علم‌پروری شهره بود، از او پشتیبانی کند. در راه اما همراه دانشمندش تاب بیابان را نیاورد و درگذشت. از سوی دیگر، قابوس امیرِ مطلوبِ شیخ‌الرئیس، خلع و زندانی شده بود.


بوعلی که نتوانسته بود امیر دانش‌پرور را ملاقات کند، با پیوستن شاگرد وفادارش، ابوعبید گوزگانی، که تا آخرین لحظات عمر در کنار وی ماند؛ حدود 2 سال در پناه حمایت مردی شیرازی شرایط و امکانات زندگی برای تتبعات علمی و طبابت او فراهم شد.


حضور بوعلی در ری، در 34 سالگی و در دربار امیر این خطه که زنی شیرین‌نام از خاندان آل‌بویه - بیوه فخرالدوله و مادر مجدالدوله - با حکایتِ مداوای مالیخولیای مجدالدوله همراه شده است.


اوضاع سیاسی ری که با تهدید و تجاوز غزنویان درحال به‌هم خوردن بود، بوعلی را واداشت که باز هم از ناآرامی تازه‌ای که پیرامونش را فراگرفته بود، بگریزد و بر اساس آنچه جوزجانی (گوزگانی) در رساله سرگذشت می‌گوید: «حوادثی روی داد که ابن‌سینا را ناچار ساخت، ری را ترک کند». شیخ بوعلی از ری به قزوین و سپس به همدان رفت. شمس‌الدوله امیر همدان، بیماری قولنج داشت. ابن‌سینا معالجه‌اش کرد و 40 روز تمام در کاخ امیر بود.


بوعلی که ندیم و مصاحب امیر همدان شده بود در جنگی که شمس‌الدوله به سمت کرمانشاه (قرمیسَن) و قصرشیرین می‌رفت؛ همراه وی بود. ابن‌سینایِ 37 ساله پس از شکست امیر، با وی به همدان بازگشت و مقام وزارت یافت. سپاهیان شمس‌الدوله که ترکیبی از دیلمی‌ها و کُردان و ترکان بودند و پس از چندی ناآرام و سرخورده از شکست؛ بر بوعلیِ وزیر، شوریدند و خواستار برکناری‌اش شدند.


بوعلی در خانه دوستی به نام دخدوک در محل آرامگاه کنونی و در کنار رودخانه آلوسگرد، پناه گرفت. با بازگشت دوباره بیماری امیر، از بوعلی استمالت شد و دوباره مقام وزارت گرفت.


در این هنگام، ابن‌سینا به جای اجابت درخواست شمس‌الدوله، که از او خواسته بود شرحی بر آثار ارسطو بنویسد؛ تألیف کتاب شفا را از «طبیعیات» آغاز کرد. در همین روزگار او کلیات کتاب قانون (کتاب اول) را نوشته بود و بنا به گزارش زندگی‌نامه‌نویس شیخ، زندگی‌اش توأم با آرامش بود و روزها به وزارت می‌پرداخت و شب‌ها شاگردان در محضرش شفا و قانون می‌خواندند.


بوعلی 42 ساله بود و از نظر فلسفی و پزشکی سرآمد و سرشناس؛ درحالی‌که باز چرخ روزگار سر ناسازگاری داشت. امیر همدان به قصد سرکوبِ سرکشیِ امیر طارُم (بین قزوین و گیلان) به آنجا لشکر کشید.


ابن‌سینا همراه امیر بود. بیماری قولنج امیر شدت گرفت. سپاهیان از ترس مرگ امیرشان، چاره را در بازگشت به همدان دیدند؛ اما امیر در راه درگذشت.


پس از این واقعه، ابن‌سینا اما از وزارت پسرش سماءالدوله سر باز زد. شاید او با شم سیاسی و آینده‌نگری که داشت، نشانه‌های شکست را در اوضاع و احوال آل‌بویه می‌دید که به قول ابوعبید جوزجانی: «روزگار ضربات خود را فرود می‌آورد و آن مُلک رو به ویرانی می‌گرایید. ابن‌سینا ترجیح داد که دیگر در آن دولت نماند و مطمئن شد که احتیاط در آن است که برای رسیدن به دلخواه خود، پنهان بزید و منتظر فرصتی باشد تا ازآن دیار دور شود.»


شیخ‌الرئیس، اما پنهان شد و در مخفیگاه که خانه دوست عطارش بود؛ همه طبیعیات شفا را جز «الحیوان»، به‌اضافه الهیات و بخشی از منطق را تألیف کرد.


امیر اصفهان که خود از خویشان آل‌بویه بود، سرِ آن داشت که ابن‌سینا را به سوی خویش بخواند. نامه‌نگاری سرّی بین دو طرف، موجب دستگیری و زندانی شدن شیخ‌الرئیس در قلعه‌ای به نام فَردَجان (پَردگان، یا به قولی قلعه جوق در ناحیه شراء به نقل از تاریخ ابن اثیر) شد.


جالب است که ثمره 4 ماه زندانی شدن، تألیف کتاب مهم رمزی حی بن یقظان (زنده فرزند بیدار) و 2 کتاب دیگر «هدایه» و «قولنج» شد.


ابن‌سینا پس از آزادی از زندان که با فتح همدان توسط علاءالدوله هم‌زمان شد؛ به همدان بازگشت و در خانه مردی علوی بقیه شفا را نوشت. او اما در سر هوای پیوستن به علاءالدولة کاکویه را داشت و با لباس مبدل به اصفهان گریخت. او در کنار امیر اصفهان از سال 421 تا 428 قمری به دور از امور سیاست و وزارت به مباحث علمی و تألیف کتب پزشکی و فلسفی روی آورد. سرنوشت اما دوباره وی را به همدان کشاند؛ آن‌هم در یک ماهِ آخر زندگیش. در سفری جنگی که همراه علاءالدوله در اطراف بروجرد کنونی بود، بیماری قولنج‌اش که از یک سال پیش به آن دچار بود، شدت یافت. سفرهای طولانی، امان، استراحت و مداوای بیماریش را به عقب انداخته بود.


بازگشت او به شهر همدان و در واپسین روزهای عمر و در خانه دوستش بود. یک‌ماه از ورودش نگذشته بود که در آن خانه وفات یافت و همانجا آرامگاه ابدیش شد. او میهمان بلندمرتبه و جاودانه شهری شد که به آرامگاه او و به حکمت و فلسفه و میراث پزشکیش تا ابد می‌نازد.


تکمله: آنچه گفته شد شمه‌ای کوتاه از زندگی سراسر رنج و مهاجرت مردی بود که برای شکافتن دانش‌ها، سر از پا نمی‌شناخت و در عمری 57 ساله (به سالشمار خورشیدی)؛ مکتبی علمی پایه‌گذاری کرد که به «حکمت و طب سینوی» شهره شده است.


بحث و بررسی درباره حکمت و فلسفه شیخ‌الرئیس و تأثیر او در تمدن اسلامی و نقد و بررسی آرای او توسط مخالفان و موافقانش در هزاره گذشته؛ مکتب علمی او را زنده و پویا نگه داشته است. گرچه پزشکی مبتنی بر طبایع و طب یونانی، با ظهور پزشکی مدرن به محاق رفته است؛ اما نوعی از بازگشت به طب ایرانی و سینوی که ریشه در طب قدیم ایران و یونان دارد، به‌ویژه در حوزه بهداشت و پیشگیری و سبک غذایی و حتی مداوا، از ترکستان چین تا کشورهای اروپایی و آمریکایی، روزبه‌روز درحال گسترش است.


با این‌حال آنچه ابن‌سینا را همچنان بر تارک علم و اندیشه نشانده است؛ فلسفه الهی و حکمت مشائی-عرفانی اوست که همچنان چراغ راه پیروان مکتب سینوی در عصر کنونی است.


 بخش دو: «و اما جایگاه همدان»
همدان (= هَنگْمَتَ، هِنَگمن= انجمن) پیش از شکل‌گیری مادها محل گردآمدن نامیده می‌شد. 708 سال از میلاد گذشته بود که به روایت هرودوت، دیااکو پادشاهی ماد را به مرکزیت این شهر بنیان گذاشت با هفت دیوار یا قلعه و هر کدام به رنگ یکی از سیارات.


تاریخ این شهر باستانی که در چهارراه حوادث ایران و جهان قرار داشته است، از آنچنان فراز و نشیب‌هایی گذشته است که کمتر شهری ایستاده و سر پا از تاریخ، یارای رقابت تاریخی با این «اَبَرْ کُهنْ‌شهر» است.


سرزمینی پرآب، در شمال الوندکوه (اروندکوه) که همراه با دماوند دو نماد استقامت ایرانیان به‌شمار می‌روند و نام اسطوره‌ایش در اشعار و اذکار نویسندگان و دانشمندان به‌ویژه در دوره اسلامی در کنارِ تاریخِ کهنِ شهر، به کرات دیده می‌شود. این شهر با شکوهی برآمده از دل تاریخ، خاستگاه و پایتخت مدیریت سیاسی در ایران‌زمین بوده است. و بیراه نیست که اگر گفته شود هگمتانه نخستین پایتخت سیاست در ایران بوده است.


در این شهر باستانی، هم پادشاهان و امیران و حاکمانی مؤسس، اثرگذار، حکیم و دانا زندگی می‌کرده‌اند و هم دانشمندان و عالمان و متفکرانی که در پناه امن آنان زندگی کرده‌اند.


در فهرست مشاهیر برآمده و بالیده در همدان، در همه حِرَف و صنایع علمی و فرهنگی، چهره‌هایی نامدار و حتی در سطح جهانی دیده می‌شود.


این شهر همواره به وجود پربرکت دانشمندانی می‌نازیده که در پای کوه الوند، به تدریس، تحقیق و پژوهش علمی مشغول بوده‌اند و جهانی از خوان دانش آنان بهره‌مند بوده است.


در عصر اسلامی بزرگانی چون ابن‌سینا، عین‌القضات، میرسیدعلی، باباطاهر، ابن‌صلاح همدانی، حافظ ابوالعلاء، خواجه رشیدالدین فضل‌ا...، ابن‌فقیه و... منشأ تحولات فکری و اندیشگی در گستره پهناور جهان اسلام شده‌‌اند.
تأثیر علمی مکتب پزشکی و فلسفی ابوعلی‌سینا از شرق تا غرب جهان را نیز در بر گرفته است.


در هزاره گذشته کمتر کسی از بزرگان و مشاهیر ایران یافت می‌شود که همچون وی توانسته باشد، در طیف گسترده‌ای از علوم مرجع علمی شناخته شود.


کتاب پزشکی قانون او «انجیل پزشکی» نام گرفته است و پس از کتاب مقدس دومین کتابی است که به دفعات چاپ شده است.


این شهر با وجود چنین ستاره درخشانی از آسمان تابناک عقل و عرفان؛ شایسته بود که روزی را گرامی بدارد که با شیخ‌الرئیس پیوندی ماندگار داشته باشد.


روز همدان که هم‌زمان با روز بزرگداشت بوعلی‌سینا شده است؛ پاسداشت تاریخ و تمدن قومی است که در هزاره‌های گذشته؛ ‌همواره از بازیگران مهم سرنوشت سیاسی و اجتماعی ایران‌زمین بوده‌اند و با وجود تازش‌های ویرانگر، تا امروز دوام آورده‌اند و بارها از خاکستر خویش ققنوس‌وار نجات یافته‌اند.


نسبتِ بوعلی و همدان در سده گذشته و پس از انقلاب مشروطیت و بازیابی هویت مستقل ایرانیان، بیش از گذشته مورد توجه اهل علم و صاحبدلان قرار گرفته است.


شاهکار معماری زنده‌یاد سیحون به‌عنوان «تجسم حکمت سینوی» و به یادبود هزاره ولادت ابن‌سینا، بر آرامگاه وی ساخته شده است؛ از دیگر مصادیق همت ملی برای بزرگداشت مشاهیر در شهر باستانی همدان است.


در این سال‌ها که گردشگری داخلی و خارجی رتبه و سهم مهمی در توسعه اقتصادی و فرهنگی کشورها به‌دست آورده است؛ لازم بود مثل همه شهرهای مهم و تاریخی، روزی به نام شهر همدان گرامی داشته می‌شد. برخی مورخان آغاز تأسیس دولت در ایران که در شهر همدان بوده را برازنده نامگذاری روز همدان می‌دانند. اما مخالفت با مظاهر و آنچه شاهنشاهی نامیده می‌شود - با هر تفسیر درست یا نادرست - موجب شد از بین همه وقایع تاریخی بزرگداشت روز همدان با زادروز و بزرگداشت انسانی گره بخورد که بشریت هنوز به میراث او می‌بالد؛ و او کسی نبود جز شیخ‌الرئیس، حجت الحق، ابوعلی‌سینای بزرگ.


گرامیداشت این روز که با پاسداشت روز پزشک نیز همراه شده است؛ فرصتی برای بازشناسی، معرفی و شناساندن تاریخ و تمدن کهن این دیار به اهالی همدان و ایران و نسل جوانی است که در پی هویت‌یابی تاریخی و تمدنی خویش هستند.


در طول 13 سال گذشته، این فرخنده‌روز با همت شهرداران همدان و با همکاری میراث فرهنگی و سایر مقامات ارشد اجرایی و دانشگاه‌ها و مراکز معتبر دیگر، جشن گرفته می‌شود و در آئین‌های متعددی بر استقامت، پایداری و نیکنامی پیشینیان پاک‌سرشت این دیار درود فرستاده می‌شود.


گرامیداشت شهری اسطوره‌ای و تاریخی که به شایستگی «پایتخت تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران‌زمین» لقب گرفته است.

 

 

 

 

یادداشت توکل دارائی- رئیس روابط عمومی و امور بین‌الملل بنیاد بوعلی‌سینا

منتشرشده در روزنامه همدان‌‌پیام؛ یکم شهریورماه ۱۳۹۹

 

 

 

 

۱۷۲۶

ارسال نظر


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم اینجا کلیک کنید.

همدان - بنای آرامگاه بوعلی‌سینا - ساختمان اداری بنیاد بوعلی‌سینا

 ۹۸۸۱۳۸۲۶۳۲۵۰+ -  ۹۸۸۱۳۸۲۷۵۰۶۲+

info@buali.ir

برای دریافت پیامک‌های بهداشتی در زمینه طب سینوی، کلمه طب را به شماره ۳۰۰۰۱۸۱۹ ارسال کنید