بنابر متنها و شواهد موجود، شاید هیچ فیلسوفی به اندازهی ابنسینا
به اهمیت منطق و لزوم یاد گرفتن آن عنایت نداشته است. آثار موجود ابنسینا در منطق
تاکنون بالغ بر بیست کتاب و رسالهی مستقل شناخته شده و این غیر از تعلیقات و نکتههای
منطقی پراکنده در آثار دیگر او است. پنج جلد از دایرهالمعارف ده جلدی «شفا» ی او به
منطق اختصاص دارد.
من در این گفتار کوتاه میخواهم بدون ورود در مسائل فنی، به
چند نوآوری بسیار مهم و تازهشناختهشدهی ابنسینا بپردازم. علاقهمندان میتوانند
برای تفصیل فنی این موارد به کتاب «تأملاتی در منطق ابنسینا و سهروردی» (انتشارات
هرمس، ۱۳۹۴) مراجعه کنند که از این پس با عنوان «تأملات» به آن ارجاع میدهم.
این افتخار بزرگی است که کشفی در تاریخ به نام کاشف آن ثبت شود.
قضیهی فیثاغورث، قضیهی فرما، قضیههای گودل، ازاینگونهاند. در منطق موجهات جدید
هم قضیههای موسوم به قضیههای بارکن و بوریدان چنین اعتباری دارند. روث بارکن در
۱۹۴۶ در نظام وجهی خود دو قضیه را معرفی کرد که به سبب میزان اهمیت آنها به نام خود
او معروف شد. قضیه بوریدان را هم ظاهراً پلانتینگا به نام ژان بوریدان، فیلسوف فرانسوی
قرن چهاردهم، رقم زد، اما باید نام ابنسینا را هم به این فهرست افزود.
موضوع مهم دیگر که به توماس آکوینی، از ستایندگان ابنسینا،
نسبت دادهاند تمایزی است که به تمایز dere و dedicto موسوماند. اگر
از منطق موجهات آن قضایا و این تمایز را حذف کنیم در واقع آن را از مهمترین و جالبترین
جنبههای آن تهی کردهایم.
اصل مطلب اینکه، ابنسینا سیصد سال پیش از بوریدان قضیههای
منسوب به بوریدان و هزار سال پیش از روث بارکن قضیههای موسوم به بارکن و تمایز dere و dedicto را با وضع دو اصطلاح جدید «وجه حمل» و «وجه سور» کشف کرده بود.
برای شرح روشنی از این کشفها علاقهمندان میتوانند به فصل چهارم العباره از «شفا»
یا مقالهی مفصل و مستندی از «تأملات» مراجعه کنند.
اما این از پردهی فراموشی در آوردن تقدم تاریخی ابنسینا در
این کشفها حاشیههایی هم داشت که ذکر بعضی از آنها خالی از لطف نیست:
نخست اینکه بیش از بیست سال قبل با مجهز بودن به منطق موجهات
جدید این بصیرتهای دورپرداز ابنسینا را دریافته بودم. و در تدریسهای خود برای دانشجویان
دورهی دکترا بارها به آنها اشاره کرده بودم. اما چون همهی آنها به فارسی بود، انعکاسی
در ایران نیافت. تنها وقتی مطالب را به انگلیسی تحریر کردم، توجه منطقدانان غربی را
برانگیخت و مرا به شرحی که در «تأملات» آوردهام، به نوشتن مقالهای در این مسائل تشویق
کردند. در اینجا، باید بهخصوص از استادان ویلفرد هاجز، تیموتی ویلیامسون، دبلیو دی
هارت و ایرج کلانتری تشکر کنم.
در پرتو این تقدم تاریخی ابنسینا، پیشنهاد کردم که ازاینپس
نام ابنسینا هم در اشاره به این قضایا بهصورت ابنسینا-بارکن و ابنسینا-بوریدان
آورده شود. این توصیه را نخستین بار پروفسور تیموتی ویلیامسون در کتاب معروف خود، «Modal Logic as Metaphysics»، به کار برد.
اگر از من بپرسید چگونه است که از میان همهی منطقدانان مسلمان
ابنسینا به این کشفها رسیده است، پاسخ من این خواهد بود که این محصول حساسیتهای
او به زبان و دقت او در تحلیلهای زبانی است. و این منحصر به این بحث نیست و موارد
فراوانی از آن در آثار ابنسینا وجود دارد. عشق او به زبان و اهتمام او به اعتلا بخشیدن
بدان، به افسانههایی هم دامن زده است.
حرف آخر اینکه امروز از ابنسینا در مقام بزرگترین منطقدان
قرون وسطی و یکی از چند چهرهی دورانساز تاریخ منطق نام میبرند.
در خاتمه از دوست پژوهشگر آقای دکتر محمدجواد اسماعیلی که فهرست
آثار معتبر منطقی ابنسینا را در اختیارم نهادند، سپاسگزاری میکنم.
منبع: خبرگزاری مهر؛ شنبه یکم شهریورماه ۱۳۹۹