گیاهخواری
نه تنها یک رژیم غذایی سالم بلکه یک شیوه زندگی خوشایند و زیبا هم هست و اینروزها
گرایش به آن بیش از گذشته گسترش مییابد. حتی اگر بپذیریم که انسانهای نخستین گوشتخوار
بودهاند (که خواهم گفت اینگونه نیست) باز بهتر است گیاهخواری پیشه کنیم زیرا انسان
مانند جانوران درنده، یک موجود گوشتخوار سرشتی نیست، نه دندان نیش برنده دراز دارد
و نه اسید گوارشی استخوان خردکن.
انسان
مانند جانوران درنده است؟
دندانهای
جانوران گوشتخوار شمشیری است و نیشهای بزرگ برای دریدن گوشت دارند و با آروارههای
بسیار خردکننده اما در موجودات گیاهخوار مانند انسان، دندانها آسیابی است و دندانهای
نیش همتراز دیگر دندانهاست و آروارهاش نیر ظریف و آسیبپذیر است.
ماندن
گوشت در بدن و گندیدگی همانا و رشد باکتریهای زیانبار همان؛ برای همین رودهجانوران
گوشتخوار کوتاه است تا سم گوشت هرچه زودتر از بدنشان بیرون بریزد؛ آنها دستگاه گوارش
نیرومندی هم دارند تا گوشت را زود گوارش کنند.
ولی
گیاهخواران از شمار انسانها دارای رودههای درازند تا به آهستگی مواد مغذی گیاه جذب
بدن شود؛ گوارش غذای گیاهخواران مانند انسان نخست با جویدن و سپس با تخمیرشدن در شکم
و تجزیه در روده انجام میگیرد.
شیره
دستگاه گوارش جانوران حتی استخوان را نیز به آسانی گوارش میکند؛ جانوران گوشت را خام
میخورند، نمیجوند؛ اما انسان با آن که کرم گوشت را با ماریناد میکشد و گوشت را با
پختن نرم میکند و خوب میجود باز هم به سختی گوارش میکند. انسان از گوارش ازت گوشت
بر نمیآید برای همین دچار بیماری آماس انگشت پا (نقرس) میشود.
جانوران
درنده، پوست، مو، ناخن و استخوان و روده و خون و همه چربیهای شکار خود را فرو میدهند
و نیازهای خود را بدینگونه تأمین میکنند اما انسان با چنین تغذیهای از پا در میآید.
انسان
از بوییدن میوه و سبزی لذت میبرد ولی از دیدن مرگ جانور و پیکرخونآلود و دلوروده
و بوی گوشت حالش بد میشود؛ حال آنکه گوشت و خون و دلوروده و جگر برای جانوران بسیار
اشتهاانگیز است.
در
حالی جانوران گوشت خام را به آسانی فرو میدهند که برای انسان گوشت خام تهوعآور است
و مرگ به دنبال دارد؛ اما میوهو سبزی خام برای انسان از ویژگی درمانکنندگی برخوردار
است.
بیشتر
گوشتها انتقالدهنده ویروس و میکروبهای خطرناکاند و برخی کرمهای گوشت نیمخام،
انسان را دچار کمخونی، زردی، رنگپریدگی، لاغری، ناتوانی و پرخوابی و بیحوصلگی میکند.
پاکیزهکردن
گوشت با گریل ممکن نیست؛ حتی برخی باکتریها آتش بسیار شدید پختوپز را نیز تاب میآورند
و میکروبهایی هم که از میان میروند از خود سم بهجا میگذارند.
همانگونه
که دستگاه گوارش انسان با گوشت مشکل دارد، جانوران گوشتخوار نیز آمیلاز ندارند که نان
و نشاسته بخورند؛ ولی خدو ـ بزاق انسان و دیگر گیاهخواران برای آمادهکردن مواد نشاستهای
برای گوارش در دهان، دارای آمیلاز است.
گوشت
سرشار اسید اوریک (اوره) است که بیرونریختن آن از بدن برای کلیههای انسان سخت است
و گردآمدن در بدن بیماری میآورد.
دستهای
انسان که به گروه گیاهخواران تعلق دارد برای دریدن ساخته نشده است؛ انگشتان دست انسان
نشان از میوهخواربودن دارد؛ حال آن که جانوران درنده از پنجههای برنده و تیز بر خوردارند.
خوی-عرق
گیاهخواران خوشبو ولی عرق گوشتخواران بوی خوشی ندارد. انسان به سادگی گوشت را از برنامه
غذایی خود کنار میگذارد و گیاهخوار میشود و تندرستی بیشتری به دست میآورد؛ ولی انسانهای
گوشتخوار نمیتوانند از خوردن سبزی و میوه خودداری کنند و با تندرستی به زندگی خود
ادامه دهند.
دودلی
را کنار بگذاریم
برخی
میگویند آیا گیاهخواری ما را از بیماریها نجات میدهد؟ این پرسش کمی خودخواهانه است؛
گیاهخواری اگر ناجی ما نباشد، بیگمان نجاتبخش کرهزمین خواهد بود و دستکم برای
ما بیماری نخواهد آورد. برای نمونه گاوها تپاله و ادرار کمتری تولید خواهند کرد از
اینرو گاز متان کمتری به سوی جو بر خواهد خاست- این گاز چندین برابر دیاکسیدکربن در گرمایش
زمین نقش دارد- چراگاههای سرسبز کمتر چریده خواهد شد، جنگلهای کوچکشده، آسیب کمتری
خواهد دید و انسان، سلامتتر خواهد زیست.
گاز
متانی که از شکم گاوهای شیرده خارج میشود، گاهی موجب انفجار در آخورها میشود و گاوها
آسیب میبینند. چندی پیش گاوهایی که در یک آخور بودند به اندازهای باد شکمشان را
از دهان بیرون دادند که فضای آخور از گاز متان انباشته شد و جریان الکتریسیته موجب
انفجار شد و با آتش همراه بود. هر گاو در روز 500 لیتر گاز متان (گاز گلخانهای) از
بدنش خارج میشود.
دوم
این که نیای ما در ستیز مرگ و زندگی ناچار شدند به همهچیزخواری رو کنند، ما نیز امروز
به سبب به خطر افتادن زیستگاهمان زمین بهتر است بیشتر گیاهخوار باشیم. اگر یکی از
سببهای رشد مغز انسان به نسبت دیگر پستانداران، استفاده از خوراکیهای سرریز پروتئین
است، امروز پروتئینهای بسیار مفید بیخطری وجود دارد که میتواند جایگزین گوشت کرد
مانند دانه کتان، نخود، سویا، تخممرغ محلی، شیرسویا و شیر شتر که انسان میتواند پروتئین
خود را با آنها تأمین کند.
ما
موجودات گیاهخوار لوله گوارش درازتری از گوشتخواران داریم و میتوانیم سلولز ـ ماده
بنیادی دیواره سلول گیاهی را به تدریج گوارش کنیم. انسان در خوردن میوه و گیاه، مشکلی
برایش پیش نمیآید آنگونه که در خوردن مواد گوشتی دچار مشکل میشود. میوه و سبزی و
هرچیز دیگر را انسان میتواند خام بخورد ولی گوشت را نمیتواند. میتوان با گیاهخواری
همه ریزمغذیها و ویتأمینها و مواد کانی ـ املاح معدنی ـ را تأمین کرد.
گیاهخواری
در دوران پاندومی
افزایش
استفاده از سبزیها، میوهها، دانهها و مغزها و همچنین کاهش مصرف گوشت و چربیهای
ترانس شاید بهترین روش تغذیه برای همهچیزخواران باشد. همچنین مصرف متناسب مواد غذایی
گیاهی گوناگون، پایندار ـ ضامن سلامت کسانی است که گیاهخواری را برای روش زندگی خود
در پیش گرفتهاند.
اینک
که کووید19 جامعههای سراسر دنیا را به زیر سایه سنگین خود کشیده، بسیاری از مردم میخواهند
بدانند آیا میتوان با غذا ایمنتر بود؛ بیگمان غذاهای مفیدتر در کنار پروتکلهای
بهداشتی در سلامتی نقش دارد؛ ماسک، خوردن مدام آب گرم، شستشوی دستها، دوری از تماس
با بیماران، ریسک دچارشدن به کووید19 را کاهش میدهد؛ رژیم غذایی سالم و رفتارهای سبک
غذایی مانند دوری از فستفود، میتواند به تقویت سامانه ایمنی بدن کمک کند.
پیروی
از رژیم غذایی گیاهی با روغن زیتون میتواند سیستم ایمنی را نیرومند سازد. سیستم ایمنی،
متکی به سلولهای سفید است که پادتنهایی را برای مبارزه با باکتریها و ویروسها و
دیگر مهاجمان تولید میکند. روشن شده که گیاهخواران به سبب دریافت ویتأمینهای بیشتر
و چربی کمتر، سلولهای سفید کارآمدتری نسبت به گوشتخواران دارند. روغن ترانس (هیدروژنه)
و روغنهای مایع ارزان ممکن است کارکرد سلولهای سفید بدن را آشفته کند. چاقی نیز با
افزایش ریسک آنفلوانزا و سینهپهلو-ذاتالریه در ارتباط است.
ویتامین
طبیعی گیاهی
رژیمهای
غذایی گیاهی برای کاهش وزن پرداخته شده است زیرا سرشار از فیبر است که بدون افزودن
کالریهای زیاد به احساس سیربودن انسان کمک میکند.
میوهها،
سیبزمینی شیرین، هویج و سبزیها دارای بتاکاروتن و ویتأمینC است که ورمهای بدن را کاهش میدهد و به کارکرد
دستگاه ایمنی بدن کمک میکند و با افزایش سلولهای سفید جلوی بیماریها را میگیرد.
فلفل
پاپریکا و فلفل سبز شیرین و گریپفروت، سرشار از ویتأمینهای C و E است
و ضدسرطان و هم پیشگیریکننده دیگر بیماریها. منابع پایه ویتأمینC
توتفرنگی، کلم بروکلی، انبه، لیمو و گریپفروت
است؛ منابع ویتأمین E نیز
آجیلها، مغزها، اسفناج و بروکلی است.
آجیلها،
تخم کدو، کنجد، لوبیا و عدس سرشار روی و مواد کانی است که میتواند به سلولهای سفید
ـ سربازان مبارزه با بیماری کمک کنند. گیاهانی مانند کاهو و بسیاری از میوهها مانند
موز و سیب خوابآورند، در کل، میوهخواری خواب خوشی به همراه دارد.
آیا
انسان نخستین گوشتخوار بود
اینک
تولهروباهها و تولهگرگها نیز که در زمستانهای پر برف، بیگوشت میمانند، میوههای
پای درختها را میخورند. بیگمان انسانهای نخستین از میوهخواری و سبزیخواری رو
به گوشتخواری رفتهاند ولی فقط چند گروه از میان چند صد گروه انسانهای نخستیسان که
در آفریقا و آسیا و اروپا پراکنده بودند؛ تنها آن چند گروه در زمان گرسنگی گاهی گوشت
هم میخوردند و در رژیم همهچیزخواری خود گاهی همدیگر را نیز میخوردند.
آنچه
که اینک انسان را از دیگر جانوران جدا میکند، توانایی شگرف مغزش است؛ انسان امروز
کشف، آفرینندگی و همچنین اندیشیدن و آنالیز پدیدهها را وامدار ساختار پیچیده رشتههای
سُهشگر یا عصب مغز خویش است. اما حقیقت این است که مغز انسان تنها با پروتئین گوشت انسان تکامل
نیافت؛ انجیر تاثیر مثبتتری بر مغز میگذارد تا گوشت.
نخستیسانان
(انسانتبارها) هفت میلیون سال پیش در آفریقا شکل گرفت؛ بخش بزرگی از غذای آنها گیاه،
میوه و دانه بود. همچنین ویژگی برجسته این انسانها کنجکاوی هم بود؛ آنان به سبب هوش
به نسبت برتر خود برخلاف دیگر جانوران به زیستگاه سنتی خویش بسنده نکردند و کنجکاوی
برانگیختشان به راه بیافتند و دنیا را کامل ببینند؛ گروهی در همان آفریقا اما جدا
از دیگر جانوران ماندند و گروه دیگر به آسیا و اروپا کوچیدند؛ برای نمونه انسانهای
نئاندرتال که 40 هزار سال پیش به کلی نابود شدند، زیستگاهشان از اروپا تا آسیا و بلژیک
و دریای مدیترانه بود.
همانگونه
که گفته شد در فرایند فرگشت یا تکامل، انسان توانست ابزار بسازد و آتش را کشف کند.
همه اینها را مغزی پیچیده، امکانپذیر میساخت؛ مغزی که به مدد تغذیه متفاوت و همهچیزخواری
(نه لزوما گوشتخواری) به انسان نیروی اندیشیدن میبخشید.
این
که همه انسانها پس از کشف آتش گوشتخوار شدند پایه علمی ندارد؛ زیرا انگیزش گوشتخواری
گاهی ژن است و گاه زیستگاه و گاه یخبندان و گاه خشکسالی. نخستیها ـ که سپس انسان امروز
از آنها پدید آمد ـ سهگونه بودند: گیاهخوار، گوشتخوار و گروه سوم همهچیزخوار.
نخستیسانان
با کوچیدن از آفریقا به سوی سرزمینهای ناشناخته به پروتئینها و خوراکیهای گوناگون
دست یافتند که هُنایش ـ تاثیر ـ ژرفی بر رشد مغزششان گذاشت. اول مغز نخستیسانان
کوچک بود و پس از آن که از آفریقا بیرون آمدند، در روندی یک میلیون ساله، هموساپین
(انسان امروز) شکل گرفت که مغزش بزرگتر و کاسه سرش دوبرابر نخستیسانان شد.
این
که پروتئین گوشت، سبب فرگشت ـ تکامل ـ مغز انسان هوموساپین شده، از بنیانی دانشمدار
برخوردار نیست؛ در حقیقت جهش یک ژن ـ نئو کور تکس ـ بود که انسان را به موجودی ابزارساز
و با توانایی اندیشیدن دگردیس ساخت؛ هرچند رشد اندیشهاش سبب نشد که هموساپین، نسل
همنوعان خود نئاندرتالها را از روی زمین برنکند.
یک
نمونه شگفت؛ نزدیک به 50 هزار سال پیش گروهی از انسانهای نخستین در اروپای امروز،
خزه، جلبک، پوست درخت و قارچخوار بودند و گروهی دیگر به تناسب جغرافیای زیست خود
هم گیاهخوار و همهچیزخوار و هم گوشتخوار بودند؛ و شگفت این که گروه گوشتخوار مرزی
نمیشناخت و انسانهای گیاهخوار را میکشت و خام یا پخته میخورد؛ این حقیقت از روی
استخوانهای بهجامانده از برخی نئاندرتالهای گیاهخوار آشکار شده است؛ زخمهای ژرف
و ضربههای کاری در استخوان دیده میشود که نشان همنوعخواری است.
گیاهخواران
لبنان
لبنان اینک بزرگترین ناگواری اقتصادی و مالی
خود را پس از استقلال از فرانسه ـ 1943 ـ به آزمون نشسته است؛ کمبود بودجه دولتی و
همچنین پاندومی موج دوم سبب شده پوند لبنان در هشت ماه بیش از 80% ارزش خود را از دست
بدهد.
هر
روز چند ساعت برق و اینترنت میرود، نزدیک به 60% از شش میلیون شهروند لبنان بیکارند
و دیدهبان حقوق بشر هشدار داده میلیونها تن به سبب کمبود مواد خوراکی در آستانه گرسنگیاند.
اقتصاد
لبنان بیکمکهای خارجی بهبود نخواهد یافت. از نیمه ماه مه سال جاری گفتوشنودهایی
میان صندوق جهانی پول و دولت لبنان برای دریافت یک وام 10 میلیارد دلاری ادامه دارد.
هزاران
کافه، رستوران، بار و خردهفروش بهناچار بسته شدهاند. به گفته سازمان دامداران بیش
از 60 درصد گوشتفروشان در چند هفته گذشته مغازههای خود را بستهاند. یک گوشتفروشی
پیش از چالش کووید19 میانگین فروشاش 70 تا 100 کیلوگرم در روز بود اما اکنون به کمتر
از 10 کیلو رسیده است.
مدتهاست که شهروندان لبنان به سبب نابسامانی
اقتصادی کشورشان در خیابان راهپیمایی میکنند؛ مهمترین انگیزه این روند، کاهش ارزش
پول لبنان و افزایش تورم است.
یکسال
پیش بهای یک کیلو گوشت گاو 16 هزار پوند (10 یورو) بود ولی امروز به 45 هزار پوند رسیده
است. بهای گوشت قرمز در ماه ژوئن به 70 هزار پوند رسید اما دولت برای چند مواد خوراکی
روزانه از شمار گوشت قرمز یارانه میدهد؛ با این وجود گوشت از برنامه غذایی ارتش لبنان
برداشته شده است.
برخی
پزشکان تغذیه آن کشور میگویند لبنانیها تاکنون بیش از اندازه گوشت قرمز استفاده میکردهاند
و بد نیست در آینده میل خود را به سوی دیگر خوراکیها بگردانند. در میان کسانی که درآمد
بالایی دارند استفاده از گوشت قرمز، همیشه بیش از سفارشهای بهداشتی تغذیه برای به
دستآوردن پروتئین بوده است.
گونهای
کیش
گیاهخواری
اخلاقی در آینده نزدیک ممکن است به نام یک کیش و باور از سوی دیوان دادگستری اداری
بریتانیا رسمی شناخته شود. بسیاری از اندیشمندان، گیاهخواری را چیزی بیش از یک رژیم
ساده غذایی میدانند چون دارای فلسفه است.
چندی
پیش میان یک سازمان هوادار جانوران در انگلیس با یکی از کارمندانش بگومگو در گرفت.
کارمند دریافته بود برخی شرکتها بر روی جانوران آزمایشهایی انجام میدهند و سازمانهای
نیکوکاری نیز سرمایهگذارند؛ این کارمند برای کاوش جانوردوستانه خود از کار اخراج شد.
گیاهخواران اخلاقی با گیاهخواران رژیم غذایی متفاوتند. گیاهخواران رژیم غذایی در گزینش
غذای سهگانه خود تنها میوه و گیاه و مغز و دانه میل میکنند حال آنکه گیاهخواران
اخلاقی با هرگونه بهرهکشی از جانوران مخالفند و نه لبنیات میخورند و نه انگبین؛
نه پشمینه پوشند و نه ابریشمپوش؛ و حتی کفش چرمی بهپا نمیکنند و خوردن تخم ماکیان
را ناروا میدانند و داشتن پرنده را در قفس زندانیکردن انسانیت میخوانند؛آنان ریزبینانه
کالاهایی را هم که با استفاده از آزمایش جانوران تولید میشود، استفاده نمیکنند. چنین
گرایشهایی انگار گونهای کیش و آیین است تا رژیم غذایی تنها.
در
بریتانیا یک باور برای آن که بتواند در رده دین قرار گیرد نیاز است یک ـ با شرافت انسان
هماهنگی داشته باشد دو ـ گونهای سرفرود آوردن در برابر جامعه آزاد باشد و سه ـ حقوق
بنیادی دیگر انسانها را زیرپا نگذارد. اگر گیاهخواری اخلاقی در بریتانیا به نام دین
پذیرفته شود، باورمندان به آن میتوانند از فراگری یا تبعیض، ایمن باشند.
بر
پایه یاسه یا قانون برابری سال 2010 بریتانیا، 9 پدیده دیگر نیز از پشتیبانی قانونی
برخوردار است، یک «سن»، دو جنسیت، سه توانیابی، چهار بارداری و پنج تغییر جنسیت. بر
پایه قانون، کارفرمایان از هرگونه رفتار نابرابرانه با برخورداران این ویژگیها بازداشته
شدهاند.
منبع: روزنامه اطلاعات؛ سهشنبه 21 امرداد 1399