کمتر کسی در این کره خاکی یافت می شود
که از این هیولای ریز میکروسکوپی بی خبر باشد. این ویروس توانست به اقتصاد بشر از غرب
تا شرق شوک سنگینی وارد کند. عرصه فرهنگ نیز از ترکش های این هیولای ناخوانده بی نصیب
نماند
.
از سینما، موزه، تئاتر و گردشگری تا کتاب
و روزنامه فروشی همه متوقف شدند گرچه برخی از آنها قبل از شیوع ویروس نیز چندان حال
خوشی نداشتند؛ سالن های سینما و تئاتر و کنسرت های موسیقی به سبب احتمال پخش این ویروس
شوم تعطیل شدند. در این میان اما برخی از فعالان حوزه فرهنگ می کوشند خود را تا اندازه
ای سرپا نگاه دارند؛ تعدادی از ناشران معتبر داخلی و خارجی به نشر دیجیتال روی آوردند
و حتی برخی از فیلم های سینمایی و مستندها در فضای مجازی امکان فروش پیدا کردند. پاره
ای از چهره های موسیقی پاپ هم به اجرای موسیقی زنده همت گماشتند. با تمامی این موارد
اما نمی توان امید داشت که این فعالیت ها بتوانند اقتصاد فرهنگ را سرپا نگه دارند.
این فعالیت ها بیشتر جنبه رسالت فرهنگی در دوران قرنطینه دارند.
هر چند زیرساخت های کشورمان چندان در عرصه
فرهنگ دیجیتال به روز و کارامد نیست اماامروز به نظر می رسد اجبار خانه نشینی توانسته
مردم را به سمت استفاده از خلاقیت و آفرینش هنری در این عرصه هدايت کند. پیش از این
برخی از ناشران به انتشار کتاب هایی در جهان مجازی روی آورده بودند که اغلب با شکستی
نسبی و حتی مطلق رو به رو شدند. افزون بر این، مخاطبان هم در حسرت کتاب کاغذی روی خوش
به آثار دیجیتالی نشان نمی دادند. از سوی دیگر اصحاب هنر بویژه موسیقی نیز به سبب اینکه
در فضای دیجیتال نمی توان حق "کپی رایت" را رعایت کرد و اینکه عرضه آهنگ
ها به معنای از بین رفتن دسترنج آنهاست، به فضای دیجیتال بی میل شدند. در این میان
می توان به سینما نیز اشاره کرد که تا پیش از این، آنها به خاطراینکه فیلمشان غیرقانونی
در فضای دیجیتال منتشر شده و حق مسلم آنها ضایع شده است، تا جایی که امکان داشت کوشیدند
از این فضا دوری کنند.ضمن اینکه در آن سو نیز برخی تهیه کنندگان که فیلمشان را به صورت
قانونی در فضای دیجیتال قرار می دادند چندان بازخورد اقتصادی نداشتند.
وضعیت اضطراری کنونی اگرچه تا حدی توانسته
مخاطبان را به استفاده از فضای دیجیتال سوق دهد اما ما نه تنها برای استفاده بهینه
از این فضا آموزش ندیده ایم بلکه این فضا کماکان مشکلات فراوان تکنولوژیکی دارد. اگر
وضعیت شیوع این ویروس ناخوانده همچنان ادامه پیدا کند چندان مشخص نیست که آیا اصحاب
فرهنگ می توانند دوباره بایستند و مانند گذشته فعالیت خود را ادامه دهند یانه؟
حیات جامعه بدون عنایت به عرصه فرهنگ و
فعالیت فرهنگی در واقع حیاتی بیمار و شکسته است. در حالی که تمدن بیشتر به لایه های
مادی و سرد یک کشور دلالت دارد فرهنگ به طبقات معنوی و گرم یک سرزمین نظر دارد. به
بیانی ساده، راه رفتن انسان ها و ملت ها مهم نیست بلکه "چگونه" راه برویم
اهمیت دارد. فرهنگ در واقع "روح" یک ملت است و انسان بی فرهنگ همانا کالبدی
بیش نیست
.
در این روزها که نیمی از جهان به قرنطینه
نشسته است به لطف تکنولوژی سایبری شاهد هستیم که کدام انسان ها و کدام ملت ها از ضریب
بالای فرهنگی برخوردارند. در قاره سبز از شمال که به سوی جنوب حرکت می کنیم تعداد مبتلایان
و تلفات ویروسی افزایش می یابد. در جنوب قاره حتی پلیس و ارتش به میدان آمده اند در
حالی که در کشورهای شمالی (بویژه سوئد، نروژ، دانمارک) نه تنها خبری از ارتش در جاده
ها و خیابان ها نیست بلکه پلیس در شهرها هم حضور محسوسی ندارد.
در یک کلام، ملت هابا "تمدن"
فقط می توانند زنده بمانند حال آنکه با "فرهنگ" می توانند زندگی کنند و از
این زنده بودن لذت ببرند و سرانجام نیز رستگار شوند. ویروس کرونا تمدن را به مخاطره
انداخته است اما فرهنگ همچنان مقاومت می کند و راه غلبه براین ویروس هولناک فقط از
مسیر فرهنگ می گذرد و نه تمدن!
منبع: روزنامه اطلاعات؛ شنبه ۱۶ فروردینماه ۱۳۹۹