مقالات

حافظ و هندوستان

محتشم مؤمنی  ۱۳۹۸/۱۲/۰۱
حافظ و هندوستان
محتشم مؤمنی

 

 

شکّرشکن شوند همه طوطیان هند             زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود

 

روابط فرهنگی و اجتماعی میان مردمان دو کشور ایران و هند، سابقه‌ای طولانی و چند هزار ساله دارد که نشانه‌های آن را در کتب تاریخی و ادبی به وفور می‌توان سراغ گرفت و مشاهده کرد که از جمله آنها می‌توان به کتاب عظیم شاهنامه اشاره کرد.

در این کتاب گرانسنگ، حکیم ابوالقاسم فردوسی، بارها به روابط دو کشور هند و ایران و مراودات فرهنگی فیمابین این دو سرزمین اشاره کرده است که شاید مهمترین این مراودات فرهنگی، آمدن فرستادگان پادشاه هند به ایران در روزگار انوشیروان ساسانی و آوردن شطرنج به ایران و متعاقب آن رفتن بوذرجمهر وزیر دانشمند انوشیروان به هندوستان و بردن تخته نرد به آن کشور و نیز مسافرت برزویه طبیب به هند و آوردن کتاب کلیله و دمنه از آن سرزمین به ایران باشد که در شاهنامه و به هنگام شرح دوران پادشاهی انوشیروان به این رویدادهای فرهنگی اشاره شده است.

این روابط عمیق و دیرینه میان این دو کشور که همواره رو به تزاید و فزونی داشته و هیچگاه رو به افول نبوده است، علل و عوامل گوناگون داشته و دارد که پرداختن به آْنها از حوصله این نوشتار خارج است، ولی بی‌گمان یکی از عوامل مهم آن را باید در اشعار ناب و غزلیات آسمانی شاعر ارجمند و بلندپایه کشورمان لسان‌الغیب خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی جستجو کرد.

اشعار این شاعر عارف، در همان روزگار خود، مرزهای جغرافیایی را درنوردید و به اقصی نقاط عالم رسید و از جمله سرزمین‌هایی که شهرت و آوازه حافظ و اشعار او به آنجا رسید، کشور هندوستان بود که خواجه شیراز با اشعار ناب خود از مردم این سرزمین، همچون مردم سایر بلاد، دلربایی کرد و آنها را شیفته خود نمود.

و به همین دلیل،سلطان محمود بهمنی، پادشاه دکن که آوازه سخندانی و اشعار ناب حافظ را شنیده بود، از او برای مسافرت به هندوستان دعوت کرد. هرچند بنا به نقل تواریخ، حافظ با دیدن تلاطم و اضطراب کشتی در آب دریا از این سفر صرفنظر کرد و غزل زیبایی با مطلع زیر برای پادشاه هند فرستاد:

 

دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی‌ارزد            به می بفروش دلق ما کز این خوشتر نمی‌ارزد
بس آسان می‌نمود اول غم دریا ببوی سود              غلط گفتم که یک موجش به صد گوهر نمی‌ارزد

 

به هر حال، نفوذ شعر حافظ در سرزمین هند و اقبال مردمان این کشور در طول هفت قرن اخیر به غزلیات وی، امری غیرقابل انکار و خود زمینه‌ساز بسط روابط فرهنگی میان دو کشور بوده است.

اخیراً که به مطالعه کتاب«آنچه درباره حافظ باید دانست» اشتغال داشتم و این کتاب مجموعه‌ای از گفتارها و نوشته‌های استاد محمد محیط طباطبایی پیرامون حافظ است؛ در این کتاب ارجمند(که با تمام موجزی، دریایی از اطلاعات ناب درباره زندگی و روزگار این شاعر آسمانی کشورمان است)، به مطلبی برخوردم که اولاً خود بیانگر عمق نفوذ غزلیات حافظ در هند است و ثانیاً تائیدی است بر آنچه تاکنون گفتیم؛ یعنی روابط عمیق فرهنگی میان دو ملت بزرگ هند و ایران.

از اینرو مناسب دانستم تا از طریق روزنامه گرانسنگ اطلاعات، آن را برای سایر هموطنانم بازگو نمایم تا بیش از پیش به داشتن چنین سرمایه عظیم و چنین بزرگمردی افتخار کنند.

استاد محمد محیط طباطبایی، در گفتار چهارم این کتاب تحت عنوان «حافظ و هندوستان» چنین آورده‌اند:
«در نخستین جلسه انجمن روابط فرهنگی هند و خاورمیانه که با حضور سفرای افغانستان و ترکیه و عراق و نماینده فرهنگی سفارت کبرای ایران در دهلی به ریاست مولانا ابوالکلام نخستین وزیر فرهنگ جمهوری هندوستان تشکیل شد، به درخواست برخی از استادان حاضر، رابطه حافظ را با هندوستان موضوع خطابه خود قرار دادم که بنا به تشخیص و تعبیر شادروان عالی ترک گلدی، سفیر ترکیه، تنها گفتاری بود که بیش از هر گفتار دیگری زبانش مفهوم حضار مجلس قرار گرفت و نشان داد که آن رابطه دیرین میان هند و زبان حافظ، هنوز پایدار است.

[در بخشی از آن خطابه گفتم:] چهار سال پیش که ایران دستخوش مصائب ناگواری بود و هندوستان نیز به مرحله‌ آزادی و استقلال قدم می‌گذاشت، یکی از پیشوایان سیاسی هند [جواهر لعل نعرو] در نامه‌ای که به نخست‌وزیر آن روز ایران نوشته بود و احیای سوابق تاریخی قدیم و استقرار روابط سیاسی جدید را خواسته بود، بهتر از این گفته حافظ برای ابراز منویات خاطر خویش نیافته و آن را در این نامه جای داده بود:

 

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم                 فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
    
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد                 من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم»[۱]

 

پس از ذکر سخنان استاد محیط طباطبایی، برای استفاده هرچه بیشتر خوانندگان ارجمند، متن نامه مورد اشاره در سخنان ایشان را به نقل از صفحه ۶۷ کتاب مزبور می‌آوریم. نامه نهرو به قوام:

 

در راه دوست، مرحله قرب و بعد نیست                     می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت

 

جناب اشرف آقای احمد قوام، نخست‌وزیر دولت ایران
تعلیقه مبارک که هم دست هیئت فرهنگی ایران فرستاده بودید، موصول شد و آنچه مرقوم بود، به وضوح انجامید. روابط فیمابین کشور ایران و هند، یک داستان کهنه تاریخ عالم است، بلکه می‌باید از این هم قدیم‌تر بشماریم.

هنوز صبح جهانتاب تاریخ بر افق گیتی فروزان نگشته بود که مردمان این دو کشور همجوار در رشته اشتراک جنس و نسل، و وابستگی‌های فکر و معنی با همدگر منسلک و مربوط بودند و حکم: «نحن روحان حللنا بدنا» داشتند. حالا باید که این داستان کهنه را از کلک عزم و ثبات و مداد اتحاد و ائتلاف بر صفحه گیتی مجدداً بنگاریم و این باده قدیم را در محبت جدید از سر نو بیندازیم و ما احسن قول الشاعر:

 

به بدمستی سزد گر متهم‌سازی مرا ساقی              هنوز از باده دوشینه‌ام پیمانه بو دارد

 

دینای دیروز که از تباعدوتباغض ملل و تبائن و تحاسد نحل مملو و مشحون بود، در این حرب پنج ساله (جنگ جهانی دوم) جهانسوز عالم به کلی محو و متلاشی گشته و امروز می‌بینیم که یک نظام عالم جدید که مبنی بر اساس امن و سلم عمومی و توسع روابط اخوت و اتحاد بین‌المللی باشد، مطلوب ضاله همه اقوام عالم است.

باید ما هم کمرعزم و همت را بر میان سعی و عمل چست‌تر ببندیم و همواره از ترانه عارفانه عارف شیراز زمزمه ساز بزم عالم و عالمیان باشیم:

 

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم                 فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد                 من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم

 

مخلصکم الوفی
به راستی چقدر افتخارآمیز و مایه مباهات است، آنگاه که می‌بینیم مردی بزرگ همچون جواهر لعل نهرو که خود از مفاخر جامعه بشری و کشور هندوستان است، برای مزین کردن نامه خود و آوردن تأییدی برای گفته‌هایش، مطلبی مناسب‌تر و زیباتر از اشعار حافظ پیدا نمی‌کند و صدر و ذیل نامه خود را به اشعاری از این شاعر بلندپایه کشورمان مزین می‌سازد.

امین که ما ایرانیان، به ویژه نسل جوان کشورمان نیز بیش از گذشته به این سرمایه‌های معنوی و فرهنگی این سرزمین اهورایی عنایت کرده و هر روز بیش از گذشته با آثار آنها مأنوس شوند که برای ایجاد یک جامعه متمدن و رسیدن به قله‌های سعادت و پیشرفت، مراجعه به این آثار و درس گرفتن و عمل به آنها امری اجتناب‌ناپذیر است.

 

 


----------------------

پی‌نوشت
۱
ـ ص ۶۲ تا ۶۷ کتاب «آنچه درباره حافظ باید دانست»، استاد محمد محیط طباطبایی، انتشارات بعثت، چاپ اول ۱۳۶۷

 


منبع: روزنامه اطلاعات؛ یکم اسفندماه ۱۳۹۸

 

 

۴۱۱۶

ارسال نظر


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم اینجا کلیک کنید.

همدان - بنای آرامگاه بوعلی‌سینا - ساختمان اداری بنیاد بوعلی‌سینا

 ۹۸۸۱۳۸۲۶۳۲۵۰+ -  ۹۸۸۱۳۸۲۷۵۰۶۲+

info@buali.ir

برای دریافت پیامک‌های بهداشتی در زمینه طب سینوی، کلمه طب را به شماره ۳۰۰۰۱۸۱۹ ارسال کنید