هرمس الهرامسه
دکتر حسن بلخاری - رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و عضو هیئت امنای بنیاد بوعلیسینا
۱۳۹۸/۱۱/۳۰
دکتر حسن بلخاری - رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و عضو هیئت امنای بنیاد بوعلیسینا
شیخ
اشراق در کتاب تلویحات، شرح شگفتی از نماز هرمس نزد خورشید و در معبد نور دارد: «قام هرمس یصلی لیله عند شمس فی هیکل
النور...» در این حکایت نغز و بغایت رمزی، شیخ صحنهای آراسته که هرمس در شبی
تاریک و ظلمانی در حضور خورشید به نماز ایستاده و تا بامدادان همچنان سر در رکوع
و سجود دارد؛ اما آنگاه که عمود صبح از افق طلوع میکند، زمین تیره و تاری
مقابل چشمان هرمس هویدا میشود که در سلسلهای از روستاها محصور است. این منظره جان
او را میفشرد و دهشتی بر روحش مینشاند؛ پس پدر خویش را مخاطب قرار داده، از روی
نیاز میگوید: ای پدر مهربان! از این جایگاه و از همسایگان ناپسند نجاتم بخش.
آنگاه ندایی به بانگ رسا هرمس را مخاطب قرار میدهد که: «به رشته شعاع تمسک
جوی و بر کنگرههای عرش فراز آی!» چون
هرمس تمسک به نور میکند و بر شرفات کرسی وقوف مییابد، زمین و آسمانها زیر پاهای
او میگردد.
این هرمس که در شجرهنامه معنوی شیخ اشراق، در رأس جانب
غربی خمیره مقدس او قرار گرفته و در آثار دیگرش القابی چون «والدالحکما» (پدر حکیمان)
دارد، کیست؟ چون با اسامی اسقلیبیوس، افلاطون، انباذقلس و فیثاغورث میآید، پس لاجرم
جایگاه و پایگاهی یونانی دارد؛ اما این هرمس یونانی هرمس ساکن عرصه حکمت یونانی
است یا اساطیر یونانی؟
به دو دلیل نمیشود هرمس اساطیری باشد، همان که پیامبر خدایان
المپ است و پیامرسان المپنشینان، فرزند پادشاه ایزدان زئوس و مایا، و ایزد موسیقی
و آفرینندة ساز چنگ و یاریرسان چوپانها، بازرگانان، ادیبان و سخنوران و البته
دزدان! همو که افلاطون در رسالة کراتیلوس او را چنین معرفی میکند: «به نظر من نام
هرمس با گفتار ارتباط دارد. او مفسر و پیامآور است و در گفتار، حیلهگر و فریبدهنده
است و چنانکه میدانی، همه این کارها با قدرت گفتار و زبانآوری ارتباط دارد. از
اجزای نام اوست، استفاده از گفتار را میرساند. علاوه بر این، هومر غالبا لفظ را
به کار میبرد که به معنی ابداع فکر یک چیز
contrive است؛ بنابراین قانونگذار با توجه به این دو
کلمه ما را ملزم ساخته تا خدایی را که گفتار و استفاده از آن را ابداع کرده است، «آی ره مس» بخوانیم ـ آی رین؟ به معنی سخن
گفتن است.»
بنابراین و بنا به این دلیل که اصولا فلسفه یونانی ناقد و
بعضا نافی جهان اسطوره یا دست کم تأویلکننده آن است (همچون تأویل زئوس به عقل) نمیتوان
هرمس نمازگزار حکایت شیخ ما را هرمس اساطیری دانست؛ اما اگر افلاطون از این هرمس
تجلیل و تکریمی داشته باشد، شاید رد پای هرمس شیخ را بتوان در آرای افلاطون یافت؛
اما هرمس جهان اساطیر، چندان اعتباری نزد افلاطون ندارد که سبب تأثیرگذاری آن در
ذهن و زبان سهروردی باشد. بنابراین رد پای هرمس شیخ اشراق را باید در جای دیگر
جست؟
کتاب «هرمسالهرامسه» موشکافانه رد پای هرمس را در اندیشههای
هرمیتکی پی گرفته و چنان که مشهور است، از سه هرمس سخن گفته است: هرمس اول (هرمس الهرامسه)
که بعضی او را نبیرة کیومرث دانسته و معتقدند همان «اخنوخ» (در تورات) و «ادریس» پیامبر
است. در باب او همچنین گفته شده نخستین کسی است که با عالم افلاک آشنایی یافت و
علم طب را به مردم تعلیم داد و خط و نوشتن کتاب را اختراع کرد و مردم را لباس پوشیدن
آموخت. همچنین او را بنیانگذار ساخت خانه برای عبادت حق و پیشبینی کننده وقوع
طوفان عظیم نوح(ع) میدانند.
هرمس دوم (هرمس بابلی) که بعد از طوفان در شهر بابل میزیست
و در علم طب و فلسفه و طبایع اعداد، مهارت و چیرگی داشت و علم و فلسفه را بعد از
طوفان، احیا کرد. او بود که بعد از نمرود، بابل را ساخت و علم را در آنجا اشاعه داد
و استاد فیثاغورس شمرده میشود.
هرمس سوم (هرمس مصری) که در شهر منف نزدیک فسطاط (شهری که
قبل از اسکندریه مرکز علم محسوب میشد) تولد یافت و شاگرد آغاذادیمون بود. او
شهرهای زیادی ساخت، از جمله «رها» و سفرهای متعددی کرد و برای مردم هر اقلیم، سننی
مطابق شرایط و حال آنجا وضع کرد و دربارة حیوانات کتابی نوشت و در علم طب و فلسفه
و طبایع ادویة قتاله و کیمیا مهارت داشت. هرمس سوم اعیاد را در موقع رؤیت هلال و
دخول آفتاب در هر برج و اوقات قرانات ستارگان و دخول کواکب به خانة شرف قرار داد و
کلمات قصاری در اهمیت علم و حکمت و عدالت از خود باقی گذاشت و نیز استاد اسقلبیوس
شمرده میشد.
حقیر معتقدم هرمس در حوزه حکمت قابل تطبیق با ادریس پیامبر(ع)
است، لکن هرمس اسطورهای خیر. در این کتاب هر سه هرمس مورد بحث و بررسی دقیق قرار گرفتهاند.
***
هرمس
الهرامسه
محمود ارول قلیچ
ترجمه دکتر توفیق سبحانی
انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
چاپ اول: ۱۳۹۸
۲۷۵ص ـ ۲۵هزار تومان
اگر نظامهای تاریخی ادیان، فلسفه و علم را از دیدگاه تاریخی
به گذشته بازگردانیم، همزمان در نقطه تقاطع هر سه زمینه به شبحی ایستاده میرسد که
«هرمس» نامیدهاند.
در کتاب حاضر به موضوعی پرداخته شده که هم از نظر محتوا و
هم از جهت منابع بسیار دامنهدار است. وسعت موضوع و محدودیت زمان سبب شده که کیفیت
تلاش مؤلف دو عامل عمده را روشن کند: در بخش اول نویسنده کوشیده است زمینه تاریخی
موضوع را به بررسی شخصیت هرمس منحصر کند. در اثنای بررسی، از بررسیهای تطبیقی بنیاد
فرهنگی و از بعضی واسطههای علم تاریخ که شباهت به تحلیل و تفسیر افسانهها دارد،
بهره برده است. در بخش دوم کلیاتی را که اسناد برجای مانده از این جنبه تاریخی را
کاویده و کوشیده است درباره این متون جزئیات اطلاعاتی را عرضه کند. سپس تلاش خود
را روی آن زمینههای تاریخی که در بخش اول و دوم مطرح کرده، متمرکز سازد به بررسی
فلسفهها و دانشها و ماهیت آنها بپردازد. در بخش چهارم و پایانی به موضوعهای
مطرح شده در سه بخش نخستین، بهویژه مرتبط با اندیشمندان مسلمان توجه شده است.
منبع:
روزنامه اطلاعات؛ چهارشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۸
۱۷۱۱