حکمت قدیم و علم جدید
یادداشت: دکتر مجید شیخ محمدی ـ عضو هیات علمی دانشگاه تربیتمدرس
۱۳۹۸/۱۰/۱۱
یادداشت: دکتر مجید شیخ محمدی ـ عضو هیات علمی دانشگاه تربیتمدرس
پسرم
کلاس پنجم دبستان است. هفته قبل که به یمن! آلودگی هوا مدارس تهران تعطیل بود،
فرصتی پیدا شد تا او چند روز در خانه بماند. تصمیم گرفتم به او یک دیکته بگویم تا
وضع درسی او را ارزیابی کنم. امروزه در دبستان به دیکته «دقت» میگویند. شروع کردم
از درس پنجم...
بوته کدویی در کنار چنار کهن سال و بلند قامتی رویید. در
مدت بیست روز، قد کشید، از تنه درخت پیچ خورد و به بالاترین شاخه چنار رسید. همین
که خود را در آن بالا دید، باورش شد که خیلی بزرگ شده است. نگاهی به چنار کرد و...
پرسید
از آن چنار که «تو، چند ساله ای؟» گفتا:
«دویست باشد و اکنون زیادتی است»
خندید از او کدو، که «من از تو، به بیست روز برتر شدم، بگو تو که این کاهلی ز چیست؟»
او را چنار گفت: که «امروز ای کدو با تو مرا هنوز، نه هنگام داوریست
فردا که بر من و تو، وَزد بادِ مهرگان آنگه شود پدید، که
نامرد و مَرد کیست»
همین
طور که این ابیات را با صدای بلند و البته شمرده میخواندم، به معنای بلند آن هم
فکر میکردم. عجب شعری گفته ناصرخسرو در هزار سال پیش!
به نظرم داستان برتری جویی بوته کدو در مقابل درخت چنار
همچنان ادامه دارد. آنچه درخت دویست ساله
چنار را در مقابل بوته بیست روزه کدو ممتاز میکند قد او نیست، ریشههایش است.
مفاهیم ثبات و ماندگاری stability)) و پایداری (Sustainability) در علم جدید خیلی کلیدی هستند. مفاهیمی که ناصر خسرو هزار سال پیش
در این حکایت پرحکمت به آن اشاره کرده است، این مفاهیم در علوم اقتصادی، مسائل زیست
محیطی، علوم دفاعی و راهبردی، مهندسی سیستمها و روابط بینالملل به کرات به کار میروند.
جای تاسف است که در سالهای اخیر رفتارهایی از جنس بوته کدو! در ما ظهور کرده است.
ریشهها را رها کردهایم و به رشد چسبیدهایم. دنبال شاخصهایی هستیم تا خود را هم
قد بزرگان نشان دهیم. تبلیغ را جای تحقیق نشانده ایم.
اخبار ساعت ۲۱ سیما را که میبینیم دائم میخواهد به ما یادآوری
کند که ما از کشورهای توسعه یافته چیزی کم نداریم. ایتالیا را نشان میدهد که
مردمش با بحران پناه جویان مواجه هستند. فرانسه را نشان میدهد که ماههاست مردم
در حال اعتراض و اعتصاب هستند و از عملکرد دولت ناراضی هستند. انگلستان را نشان میدهد
که در گرداب برگزیت در حال غرق شدن است. بعد هم چند مرکز تحقیقاتی یا واحد صنعتی
را نشان میدهد که کالایی ساختهاند که فقط در آمریکا و فرانسه تولید شده است و ما
سومین کشوری هستیم که به فناوری ساخت آن محصول استراتژیک! دست پیدا کرده ایم. یا
فلان واحد صنعتی را نشان میدهد و میگوید این واحد بزرگ ترین، در خاورمیانه است.
وزارت علوم آمار سالیانه تولید علم در ایران را گزارش میکند و مسئولان خوشحال
هستند که ما در شاخص تولید علم! (منظورشان همان انتشار مقالات علمی است) در دنیا
هفدهم هستیم. طبق سند چشمانداز هم که قرار است تا ۵ سال دیگر ما در تمام شاخصهای
توسعه در منطقه مقام اول را کسب کنیم. کار به جایی رسیده که اساساً بنیانهای
توسعه را نفی میکنیم و به جایش مرکز خلقالساعه درست کرده ایم. اخیراً هم که ذیل یک
دانشگاه عالی دفاعی مدرسه حکمرانی تاسیس کرده ایم. یکی نیست بگوید اگر ما سرآمد
علم دنیا هستیم و دنیا باید از ما بیاموزد، پس این همه فقر و فلاکت از کجا میآید.
دیو خانمان سوز اعتیاد که میلیونها ایرانی را اسیر خود ساخته و آمار بالای طلاق
و آلودگی هوای تهران چه نسبتی با رتبه درخشان تولید علم! دارد. باران اگر بیاید سیل
و آب گرفتگی در انتظارمان است و اگر نیاید خشکسالی.
چرا با وجود این وضعیت اسف بار ما علاقه داریم خود را هم
قد کشورهای توسعه یافته بدانیم؟ من البته دلیلش را میدانم. ما در پس ذهن خود میدانیم
که فاصله زیادی با کشورهای توسعه یافته داریم. میخواهیم بی زحمت و با سرعت آنها
را پشت سر بگذاریم.
اولین دانش آموختگان دوره دکتری در رشتههای
علوم و مهندسی حدود ۲۰ سال پیش از دانشگاههای ایران فارغالتحصیل شدند درصورتیکه
نیوتن حدود ۳۵۰ سال پیش در کمبریج از رساله دکتری خود با عنوان «اصول ریاضی فلسفه
طبیعی» دفاع کرد. اوج شهرت و درخشش این غول علمی در ۱۶۹۸ هم زمان بود با آغاز
سلطنت شاه سلطان حسین صفوی، کسی که تاج سلطنت را با خفت و خواری به محمود افغان
تقدیم کرد.
برای من قابل فهم است که چرا تبلیغات سطحی را جایگزین تحقیقات
عمیق کردهایم. تحقیق یعنی پایبندی به روش و اصول مشخص علمی برای فهم نتایج
نامشخص. تبلیغ یعنی استفاده از روشهای نامعین برای اقناع افکار عموم برای پذیرفتن
نتایج از پیش تعیین شده. فرسنگها بین این دو فاصله است. تحقیق دهها سال حوصله و
دقت علمی لازم دارد اما تبلیغ کار چند ساعت است. ما دستاوردهای کار علمی را میخواهیم
اما حوصله طی کردن مسیر آن را نداریم و دائم میخواهیم میانبر بزنیم. باید دانست
که راههای موثر، هرگز میانبر ندارند. متقابلاً میانبرها همیشه عوارض جانبی
دارند. تا زمانی که ما دنبال میانبر زدن هستیم، موفق نخواهیم شد.
چند سال پیش به سبب همکاری که در تدوین طرح
تحول راهبردی دانشگاه داشتم اسناد بالا دستی، از جمله نقشه جامع علمی کشور را
مطالعه میکردم. در آنجا به اولویتهای تحقیقاتی کشور برخورد کردم که در آن
نانوتکنولوژی در صدر اولویتهای تحقیقاتی کشور تعیین شده بود. ستاد ویژه توسعه
فناوری نانو هم شکل گرفت تا هر ساله با صرف میلیاردها دلار مقالاتی منتشر و
اختراعاتی در این زمینه به ثبت برسد تا ما مفتخر به کسب رتبه چهارم جهان بشویم. من
نمیدانم که این اولویتهای تحقیقاتی را چه گروهی برای کشور تعیین کرده و چه کسانی
پیشنهاد کرده اند. آیا فنآوری نانو مشکلات اصلی کشور ما را حل میکند؟ آیا آمار
طلاق را کاهش میدهد؟ آیا به هموار سازی کسب و کارها کمک میکند؟ آیا از فساد اداری
و مالی جلوگیری میکند؟ آیا به رفع آلودگی هوا کمک میکند؟
ما اگر میخواستیم این مسائل حل شود باید «سیاستگذاری عمومی»و
«دانش حکمرانی» را به عنوان اولویتهای تحقیقاتی مطرح میکردیم. چرا چنین نکردیم؟
چون صرفاً میخواستیم در منطقه اول، و در جهان چنین و چنان بشویم. یعنی همان رفتاری
که بوته کدو کرد. ما البته درختان تنومندی را هم داشتهایم که ریشه دواندند و ثمرها
دادند به نحوی که ما امروز بر روی شاخههای آن درختان تنومند نشستهایم و به برکت
زحمات آنها متنعم هستیم. ذکری میکنم از آن رادمردانی که تحقیق را بر تبلیغ ترجیح
دادند. نفع کشور را بر نفع شخصی مقدم دانستند. بی سرو صدا چراغهایی را روشن کردند
و ما را آگاهی دادند.
در صدر همه میرزا حسن رشدیه قرار میگیرد که بنیان گذار
مدارس امروزی است. چه سنگها که به جرم
تاسیس مدرسه از سوی منفعت طلبان و مرتجعین روزگار بر سر میرزا حسن فرود نیامد. حسن
پیرنیا (مشیرالدوله) که برای اولین بار تاریخ ایران را پس از کشف الواح و رمز گشایی
از زبانهای باستانی توسط محققین اروپایی به شکل امروزی تدوین کرد. دکتر محمود
حسابی که دهها موسسه بنیادی را برای توسعه کشور پایه گذاری کرد. محمد علی فروغی
(ذکاءالملک) که «سیر حکمت در اروپا» را چنان شیوا و رسا تالیف کرد که امروز پس از
گذشت حدود
۹۰سال برای رشتههای فلسفه غرب و علوم سیاسی همچنان کتاب
مرجع درسی است. علینقی وزیری که آواز
ایرانی را به نُت درآورد و مدرسه عالی موسیقی را در تهران تاسیس کرد. مرحوم احمد
آرام، احمد بیرشک و پرویز شهریاری مولفین کتابهای ارزشمند ریاضی و فیزیک. مرحوم
دهخدا و دکتر معین که دهها سال خون دل خوردند تا دهها جلد لغت نامه فارسی را تدوین
کنند. حبیب نفیسی بنیان گذار تکنیکوم (هنرستان) و پلی تکنیک تهران، دکتر مجتهدی مدیر
البرز و پایه گذار دانشگاه شریف و.... خدایشان رحمت کُناد که خوش درخشیدند.
منبع:
روزنامه اطلاعات؛ چهارشنبه ۱۱ دی ماه ۱۳۹۸
۲۱۸۱