"استدلال ابنسینا درباره ضرورت ارسال رسل"
غلامحسین ابراهیمی دینانی
۱۳۹۴/۰۱/۲۵
ارزشهای اجتماعی بر اساس عقل تعیین میشود، عقل همیشه
خوبی و بدی را درک میکند اما گاهی هم دچار لغزش میشود و اینجاست که خداوند
لازم بود انسان را از اشتباه بیرون بیاورد.
غلامحسین ابراهیمیدینانی (چهره ماندگار فلسفه
ایران): مسئله مبدأ و معاد، آغاز و انجام و مباحثی این چنینی مباحثی فلسفی
محسوب میشود که شیخالرئیس ابوعلی سینا نیز بدان پرداخته است.
هر انسانی باید درباره آغاز و پایان هستی تفکر کند،
هر چیزی که به هستی مربوط است، فلسفی است اما درباره اینکه نبوت فلسفی هست یا خیر،
اختلاف وجود دارد متکلمین از ابتدا کلامی برخورد میکنند اما ابوعلی سینا میخواهد
بگوید که مبحث نبوت هم فلسفی است چرا که خود وجود خدا یک بحث فلسفی یعنی عقلی
است، همه مباحث متافیزیکی و توحیدی درباره خدا فلسفی است.
ابن سینا معتقد است که خود خداوند یک بحث فلسفی است
اگر از طریق عقل اثبات شود آیا با انسانی که مخلوق است باید ارتباط داشته باشد
یا خیر؟ مگر میشود خدا باشد و ارتباطی نداشته باشد؟ خداوند با همه موجودات
ارتباط تکوینی دارد و به لحاظ وجودی خالق و مخلوق مرتبط هستند اما نبوت ارتباط
وجودی نیست بلکه ارتباطی عقلی و فکری است.
در عالم اندیشه ارتباط خداوند با انسان عقلی است
همه موجودات از جمله انسانها وجودشان از طریق خداوند ایجاد شده است و بسته به
نوع تفکر انسان خوش بین یا بدبین باشد انسانها علاقه مند به این زندگی هستند،
برخی تصور میکنند کسانی که بدبین هستند حتما در زندگیشان خیلی بیشتر از سایرین
سختی کشیدهاند درحالیکه اینطور نیست و خیلی افراد خوش بین داریم که صد برابر
مشکلات داشتهاند اما خم به ابرو نمیآورند.
صادق هدایت از جمله افراد بدبینی بود که با وجود
تمول به سختیهای زندگی دچار شد، برای این انسان هر چقدر هم وسایل رفاه فراهم میشد
بازهم بدبین بود. بنابراین برخی انسانها اگر اختیار داشتند به وجود نمیآمدند
اما هر انسانی پس از یک بار تولد ناخواسته با اندیشه خود را دوباره میسازد حال
میتواند خوش بین یا بدبین متولد شود.
هر یک از ما انسانها خود را به وجود نیاورده اما
به خود میاندیشیم و اندیشیدن ما بدین معنی نیست که کسی دیگر به جای ما فکر کند،
شخصیت و اندیشه ما دست خودمان نیست ابن سینا میگوید که همین هم به خدا مرتبط
است اما ارتباط نبوی دیگر پیغمبر واسط میشود و اصول فکری را به انسانها میگوید.
عقل دو نوع است؛ عقل نظری و عقل عملی، در هر دو
قسمت به ویژه عقل عملی پیغمبران از جانب خداوند دستوراتی آوردهاند که ما براساس
آن کارهایمان را تنظیم میکنیم. تمام بحثهای بی دینها، لائیکها، سکولار و شرق
و غرب همه همین مسئله است اینکه چه چیز از ضروریات بشر است.
طرفداران اخلاق در دنیا زیاد هستند اما آیا اخلاق
برای بشر لازم است؟ اخلاق چیست؟ ملاک خوب و بدی چیست؟ اگر خوب و بد نداشتیم ارزش
هیچ چیز معنی نداشت. ارزشهای اجتماعی بر اساس عقل تعیین میشود، عقل همیشه خوبی
و بدی را درک میکند اما گاهی هم دچار لغزش میشود و اینجاست که خداوند لازم بود
انسان را از اشتباه بیرون بیاورد و ابن سینا با این مقدمات میخواهد ثابت کند که
آمدن پیغمبران ضرورت دارد و چون لازم است خداوند این کار را انجام میدهد تا
جاهایی که نمیتوانیم درست تشخیص دهیم پیغمبارن به کمک ما بیایند.
|
خبرگزاری فارس؛ 25 فروردینماه 1394
|
|
۳۵۴۱